همواره ارزش، اسباب و توشه راه احزاب در عرصههاي سياسي وسازو كارهاي انتخاباتي وفاق و اتحاد حزبي - جرياني بوده است. در اين ميان نوع وحدت دو جبهه اصلاحطلبي و اصولگرايي اين دو گرايش را از هم متمايز ميكند. زيرا اصلاحطلبان با توجه به تجربه سالهاي اخير خود، از همان انتخابات سال ۹۲ به اين باور رسيدند كه تنها راه موفقيت آنها وحدت و همدلي است؛ مورد مهمي كه اصولگرايان هنوز به آن باور ندارند. اصلاحطلبان همواره تلاش نمودهاند حتي كساني كه به دنبال راه ديگري جز ائتلاف جمعي هستند به تدريج گفتمان همكاري مشترك همه احزاب را براي رسيدن به يك وفاق نهايي بپذيرند. اما برخلاف اصلاحات وضعيت در اردوگاه اصولگرايان به گونه ديگري است. در جبهه اصولگرايي گرچه به ظاهر امر تلاش ميشود تا بگويند آنچه كه در سال ۹۲ رخ داد تنها به دليل بيتجربه گي احزاب اصولگرا بوده است و ديگر تجربه معرفي چند كانديدا تكرار نميشود و علاقهمند هستند نشان دهند اصولگرها امروز با يكديگر متحد بوده و همچنان از اقبال مردمي بالايي برخوردارند. اما حقيقت اين است وحدت اصولگرايي سالهاست كه رنگ باخته و ديگر نميتوان نشاني از آن در عرصه سياسي ديد و اين مساله همچنان در انتخابات پيش رو نيز مستثني نخواهد بود. به همين علت با توجه به اينكه جناح اصولگرايي در رابطه با مساله رياستجمهوري دچار نوعي فقدان چهره ملي است، بعيد به نظر ميرسد كه بر سر برخي از چهرهها كه سابقه حضور در انتخابات رياستجمهوري را هم دارند به اجماع برسند؛ همچنين حتي با وجود برخي از چهرها كه سوابق كار در بدنه دولت قبل را هم داشتند باز هم اجماع لازم بر سر آنها وجود ندارد. در اين ميان قاليباف يكي از همان مواردي است كه به طور قطع برسر آن وفاقي آن طور كه بايد وجود ندارد. بنابراين ليست بلند بالايي در سبد اصولگرايي است كه بخشي از آنها جايگاه و محبوبيت ملي ندارند مگر اينكه اصولگرايان بخواهند به سراغ چهرههايي مانند علی لاريجاني بروند كه در اين صورت نيز ممكن است وفاق نهايي بر سر لاريجاني هم محتمل نباشد. احمدينژاد هم نه تنها وحدت نظر اصولگرايان را به دنبال نخواهد داشت بلكه اختلاف بسيار جدياي از هم كنون بر سر وي وجود دارد. در هر صورت سياست عرصه ممكنات است و در عين حال تجربه هم نشان داده است در ايران چون احزاب فاقد جريانات تعيينكننده هستند، بديهي است كه در عرصه انتخابات جناحها و جريانات نقش خود را نيز ايفا ميكنند؛ اگر جناحها نتوانند يك انسجام كامل در رابطه با انتخابات رياستجمهوري، كه انتخاب متكثري نيست و بايد بهطور قطع براي موفقيت، فرد يا افراد مشخصی در صحنه يا سازو كار حزبي وجود داشته باشد، به نظر ميرسد كه جريان اصولگرايي نسبت به اصلاحطلبان با مشكلات بسياري جدي و عديدهاي در راستاي يك گزينه مورد وفاق روبهرو هستند. زيرا اصلاحطلبان تكليف خود را در انتخابات پيش رو روشن ميداند؛ آنها از روحاني در انتخابات ۹۶ بهطور تمام قد و واحد حمايت خواهند كرد. آنچنان كه اصلاحات مساله حمايت از روحاني را به اشكال مختلف بارها با وجود عدم ورود نهايي به فعاليتهاي انتخاباتي اعلام كرده است. اما در اردوگاه اصولگراها شرايط به گونه ديگري است و اين جريان ناگزير بايد سطح انتخاب خود را به كساني محدود كند كه بر سر آن اتفاق نظر وجود دارد و علاوه بر آنها از محبوبيت بالاي عمومي برخوردار است كه آن هم با توجه به فضاي موجود بعيد به نظر ميرسد. مگر اينكه بخش مهمي از اصولگراهاي ريشهدار كه نسبت به يكديگر به لحاظ معرفتي و كنش سياسي همگرايي بيشتري دارند، چتري براي وحدت و ائتلاف اصولگرايي فراهم كنند.