تهران رشد كاريكاتوري كرد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۴
کد خبر: ۳۰۶۹۲۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۰۹ اسفند ۱۳۹۶
پایتخت حال و روز خوبی ندارد. نسخه‌های قدیمی هم پاسخگو نیست بنابراین نیاز به تحولی عمیق است؛ تهرانی که روزی نماد شکوفایی و همزیستی و صفا بود اکنون تبدیل به شهری شده که ساختمان‌های انبوه و ترافیک طولانی آن را محصور کرده است. تهران در دوره‌های قبل در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی هم دچار رکود و افسردگی شده بود اما با تغییر شهردار گویی نسخه‌های شفابخش برای این بخش به روی میز آمده است. در این راستا ولی‌ا... شجاع پوریان معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.
پایتخت حال و روز خوبی ندارد. نسخه‌های قدیمی هم پاسخگو نیست بنابراین نیاز به تحولی عمیق است؛ تهرانی که روزی نماد شکوفایی و همزیستی و صفا بود اکنون تبدیل به شهری شده که ساختمان‌های انبوه و ترافیک طولانی آن را محصور کرده است. تهران در دوره‌های قبل در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی هم دچار رکود و افسردگی شده بود اما با تغییر شهردار گویی نسخه‌های شفابخش برای این بخش به روی میز آمده است. در این راستا ولی‌ا... شجاع پوریان معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران  به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.
معاونت فرهنگی و هنری شهرداری تهران چه نقشی در توسعه فرهنگ عمومی شهر دارد و کدام بخش از انتظارات فرهنگی اجتماعی شهر را پاسخگوست؟
به گزارش روز نو :در حوزه فرهنگ شهری، ‌برای معنا بخشی به زندگی شهروندان در مواجهه با چالش‌های زندگی مدرن باید طوری برنامه‌ریزی کرد که جذابیت‌های فکری و فرهنگی برای رسیدن به سطحی از آرامش نه به صورت انتزاعی بلکه به صورت واقعی در زندگی روزمره نمود عینی پیدا کند و قوه تفکر انسان برای درست اندیشیدن خوراک لازم را داشته باشد. کشور ما از منظر تاریخی و فرهنگی غنی و دارای تمدن است و تهران نیز به عنوان پایتخت کشور می‌تواند معرف و نشان دهنده این تمدن باشد. انسان شهرنشین ایرانی با این سابقه تمدنی و به واسطه مولفه‌های فرهنگی خاص خود، بر خلاف جوامع شهری بدون هویت و نوبنیاد که صرفا بنا به نیازهای صنعتی ساخته شده‌اند و دارای زندگی«توده‌ای» و «ذره‌گرایی» هستند، باید فاصله معناداری داشته باشد، لذا باید تمامی نهادهای متولی امر فرهنگ با تعامل و همکاری میان‌بخشی، جلوی فرهنگ «ذره‌ای» شدن در جامعه را بگیرند. حس همبستگی اجتماعی در زندگی شهروندان باید نقش پررنگ‌تری داشته باشد، نظم اخلاقی در یک نظام دارای هویت فرهنگی، همواره در حال شکوفایی و غناست، بر خلاف جوامع غربی که فرهنگ توده‌ای و ذره‌ای دارند، لذا معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در آسیب شناسی وضع موجود، یکی از وظایف مهم و اساسی خود را جانمایی و رواج نشانه و نمادهای فرهنگ غنی ایرانی اسلامی در شهر می‌داند. متاسفانه امروز به لحاظ نشانه شناسی، این نمادها در زندگی انسان شهری در تهران کمتر به چشم می‌خورند و بیم آن می‌رود که در هیاهو‌ی کاذب و سطحی فرهنگ غیر ایرانی، سبک زندگی ایرانی- اسلامی را تهدید کنند، لذا باید این دغدغه را داشته باشیم که سرعت پدیده‌ای مثل جهانی شدن، به عنوان یک گفتمان فرهنگی غالب با ابزار و جذابیت‌های ظاهری فراوان، موجب به حاشیه رفتن ارزش‌های فرهنگی جامعه نشود، از این رو باید با تدوین برنامه منسجم و اتخاذ تمهیدات لازم، ضمن پذیرش الزامات صنعتی شدن، با رویکرد‌ی نرم‌و هوشمند در حوزه فرهنگ بومی، زمینه جهانی شدن مولفه‌های فرهنگی خود را فراهم آوریم.
درگذشته مدیریت شهری رویکردی سخت‌افزارانه و مهندسی صرف به شهر داشته و هویت شهر در سازه‌های انبوه و سخت پیکر شهری گم شده به طوری که اتوبان‌ها و مال‌ها، آسمانخراش‌ها و سازه‌های ناهنجار، هویت فرهنگی شهر را از بین برده و از این لحاظ حال شهر ما خوب نیست، شما چه برنامه‌ای برای بهبود وضعیت فرهنگی شهر دارید که فکر می‌کنید شهر از این بحران نجات پیدا کند؟
تهران به لحاظ کالبدی متورم و بزرگ شده است، ولی نمی‌توان گفت که رشد کرده است به عبارتی تهران به لحاظ فیزیکی حجیم شده و به جنگلی از آهن و دود و سیمان تبدیل شده است؛ در توسعه فیزیکی شهر متاسفانه امکان سنجی‌، نیازسنجی و مکان سنجی‌ها متناسب با شرایط و امکانات اجتماعی و فرهنگی نبوده و همین رشد کاریکاتوری شهر، باعث شده که شهر به لحاظ هویت فرهنگی و اجتماعی آسیب بببیند، در یک کلام ما در مسیر توسعه با توسعه متوازن مواجه نبوده‌ایم و دچار آسیب‌های اجتماعی و هویتی شده‌ایم البته باید پذیرفت که گزیر و گریزی برای پذیرفتن مظاهر دنیای مدرن نداریم ولی نه به قیمت از بین بردن هویت فرهنگی جامعه که پیامدهای منفی خود را دارد، توسعه فیزیکی تهران موجب شده که فرهنگ و جامعه دستخوش آسیب و دگرگونی شود، این دگرگونی موجب شد که هویت فرهنگی تهران، که حاصل انباشت تمدنی و زیست اجتماعی چند صدساله شهری بود از بین برود. دقت کنید که قبلا خصوصا در هویت دوران قاجاری تهران، چقدر شاخص‌های فرهنگی و نمادهای هویتی در چهره شهر هویدا بود، قبلا خیابان‌ها، کوچه‌ها، چهارسوها، ‌نقش هویتی و فرهنگی خاص خود را داشتند، کارکردها و کار ویژه‌های مهم اجتماعی داشتند و نقش مهمی در ایجاد ارتباط انسانی در جامعه ایفا می‌کردند، کوچه‌ها و خیابان‌ها به عنوان رگ‌های حیاطی، زندگی را در محلات و شهر به جریان انداخته بودند. رشد فزاینده و شتاب زای تغییرات فرهنگی، خصوصا در معماری شهری که به عنوان یکی از نمادهای فرهنگ هر جامعه از آن یاد می‌شود، چنان بوده که اثری از ارزش‌های هویتی شهر تهران نمی‌بینیم، معماری و طراحی شهری، سیمای فرهنگی و تمدنی شهر را بر هم زده و اگر نتوانیم جلوی تخریب فرهنگی را بگیریم دیری نمی‌پاید که چیزی از نماد شهری تهران که آمیخته با هویت ایرانی و اسلامی است، باقی نماند و شاید بیراه نباشد اگر بگویم هویت تهران را باید در آرشیو فیلم‌های اوایل 1300 و یا در شهرک سینمایی مرحوم علی حاتمی به صورت ماکتی از تهران مشاهده کنیم.
ظاهر و معماری چه نسبتی با فرهنگ اجتماعی شهر دارد و چه تاثیری بر روحیه و خلقیات شهروندان می‌گذارد؟
ظاهر و سیمای شهر و طراحی و معماری سازه‌های شهری وقتی که هویت نداشته باشد و عاری از عناصر فرهنگی و نمادها و نشانه‌های اسطوره‌ای، فرهنگی و تمدنی شهروندان باشد، ذهن و خلقیات ساکنان را دچار آشفتگی می‌کند. هر کدام از شهرهای ما دارای نمادهای خاص فرهنگی و به لحاظ نشانه شناختی ویژگی‌های منحصر به فردی دارند، اصفهان هویت صفوی دارد، دارای گنبدها و مناره‌ها و باغ‌های ایرانی است، یزد بادگیرها و سازه‌های خشتی دارد، شیراز را به عمارت باغ‌هایش می‌شناسند و هر کدام از این نمادها با توجه به خلقیات و هویت فرهنگی آن منطقه بنا شده‌اند، شما می‌توانید در یک بیابان و صحرا تا دلتان بخواهد اتوبان و برج بسازید و اسمش را شهر جدید بگذارید و بعد عده‌ای را برای سکونت به آنجا بفرستید ولی اگر در جایی که سال‌ها فرهنگ و تمدن و تجربه زیست بشری دارد این کارها را انجام دهید قطعا هویت و فرهنگ آنجا را دستخوش تغییر کرده‌اید و این تغییرات بدون شک، خلقیات جدیدی می‌سازد که با قبلی‌ها در تضاد است، الان تهران متاسفانه از شاخص‌ها و نمادهای هویتی خود خالی شده و هویتش از بین رفته، اغلب محلات قدیمی تهران از بین رفته‌اند و جای خود را به برج‌ها و اماکن تجاری داده‌اند و به غیر از اندک محله‌هایی مثل سنگ لج، بهارستان، سرچشمه و... چیزی از بافت تاریخی تهران باقی نمانده است. اگر در تهران قدم بزنید باید با استفاده از نمادها و نشانه‌های هویتی و فرهنگی، نمود عینی آن را درک کنید، بهارستان را که بنگرید باید شکوه و جلال مشروطه خواهی در آن موج بزند و نه صرفا به خاطر حس نوستالژیک بلکه به دلیل روح فرهنگی و اجتماعی آن، ولی متاسفانه تهران در این سال‌ها عاری از هویت ایرانی و اسلامی شده است. به نوعی تهران دچار آشفتگی هویتی است، آلودگی‌های بصری و آشفتگی‌های نظری موجب مشوش شدن اذهان شهروندان می‌گردد و هویت مشوش، ذهنیت شهروندان را نیز مشوش می‌کند، برای همین است که به لحاظ امنیت روانی در جایگاه مناسبی نیستیم، پایین آمدن آستانه تحمل شهروندان و افزایش نزاع‌های خیابانی یکی از علت‌های همین عدم تناسب است.
چه راهکارهای برای برون رفت از این بحران در نظر دارید؟
باید به کمک نیروهای متخصص و دلسوز تلاش عمده‌ای جهت تقویت عناصر هویت بخش فرهنگ ایرانی با آموزه‌های تمدنی، ‌بستری را فراهم کنیم که به انسجام اجتماعی و تقویت گفتمان فرهنگی ایرانی- اسلامی کمک کند تا در شرایط گذار اجتماعی، فرهنگ جامعه کمترین آسیب را ببیند و فضای فرهنگی به سمت هویت ایرانشهری حرکت کند، باید در نظر داشت که مقوله فرهنگی، ظرافت‌های خاص خود را دارد و روش‌های آمرانه و دستوری اثر بخشی لازم را ندارد. لذا باید استراتژی‌ها طوری تنظیم شود که ضمن اینکه با برنامه تحول و توسعه شهرداری متناسب باشد به ترغیب شهروندان در اداره فرهنگی و اجتماعی شهر نیز کمک کند و موجب شود که در این مسیر افزایش مشارکت شهروندان و استفاده از دانش، تخصص و نظرات نخبگان فکری و صاحب نظران مفید و موثر واقع شود.
به غیر از معماری و نمای شهری تهران که لزوم به عزم جدی در سایر معاونت‌های شهرداری، از جمله معاونت معماری و شهرسازی برای حفظ هویت تهران قدیم دارد چه عامل دیگری زیست فرهنگی و اجتماعی را در تهران تهدید می‌کند؟
از جمله مسائل دیگری که تهران را دستخوش مسائل و معضلات فرهنگی کرده بحث کاهش تعلق خاطر شهری در میان شهروندان است، قطعا تا کسی حس تعلق خاطر به جایی نداشته باشد در عمران و آبادانی و حفظ مولفه‌های فرهنگی آن کوشا نیست. مقوله فرهنگ به عواملی چون اقتصاد، میزان رفاه و برخورداری به عنوان متغیرهای مستقل و وابسته بر روی هم تاثیر می‌گذارند، به عنوان مثال مهاجر پذیر بودن تهران و مهاجرت برای کار و بهبود اقتصادی یکی از عوامل مهم از بین رفتن حس تعلق هویتی به شهر شده است. معاونت اجتماعی و فرهنگی برای تقویت تعلق شهری و توسعه فرهنگی، باید با کمک شورای شهر و استفاده از پتانسیل شورایاری‌ها و فعال سازی شورای محلات از ظرفیت آنها برای تقویت تعلق خاطر شهروندان و بهره‌گیری و شناسایی فعالان فرهنگی و سازمان‌های غیر‌دولتی مردم نهاد به عنوان نیروهای واسط بین شهروندان و شهرداری به ایجاد راهکارهای مناسب با کمک این نخبگان محلات و مناطق این حس را تقویت نماید و این امر مگر با آموزش همه جانبه امکان پذیر نخواهد بود.
تهران به غیر از آسیب‌هایی که بر شمردیم با مسائلی اجتماعی از قبیل کودکان کار، تکدی‌گری اعتیاد، کارتن‌خوابی و... دست به گریبان است که بعضا به بحران تبدیل شده‌اند معاونت فرهنگی چه برنامه‌ای برای این موضوع دارد؟
متاسفانه مواردی که فهرست بلند و بالایی نیز دارد و نمی‌توان منکر آنها شد چهره و سیمای شهر را مخدوش کرده و مقام معظم رهبری نیز در سال‌های گذشته از افزایش آسیب‌های اجتماعی ابراز نگرانی کرده‌اند، لذا باید با تدوین برنامه‌ها و همکاری میان بخشی بین شهرداری و نهادهای مربوطه از قبیل، بهزیستی، وزارت کار و تأمین اجتماعی و... در پی حل بحران و رفع آنها برآییم، ولی آن بخشی که معاونت اجتماعی و فرهنگی به صورت برنامه در دستور کار دارد و با استفاده از صاحب نظران حوزه اجتماعی و تشکیل کارگروه‌های تخصصی دنبال می‌کند، تا حدودی لابه‌لای سوالات پاسخ داده شد از جمله اینکه مهاجر پذیر بودن و حاشیه‌نشینی، پدیده دست فروشی و کودک کار و سایر معضلات یاد شده معلول وضعیت اقتصادی کشور است و در سطح اجتماعی باید تلاش کرد با توزیع امکانات و تخصیص منابع برای عدالت شهری، تلاش شود بخشی از آثار به وجود آمده از این آسیب‌ها اجتماعی را مرتفع سازیم و در این خصوص همان‌طور که در برنامه‌های شهردارمحترم نیز آمده، تاکید بر آموزش و توانمند سازی فرهنگی خانواده‌ها و محلات آسیب‌پذیر‌تر است و باز هم تاکید می‌کنم به کمک نهادهای مدنی نیاز شدید داریم و معاونت اجتماعی و فرهنگی. از همه فعالان اجتماعی و فرهنگی خصوصا سازمان‌های مردم نهاد که در این خصوص پیشگام شوند دست یاری‌شان را می‌فشاریم و از آنها استمداد می‌طلبیم.
شما به مشارکت محور بودن شهروندان در خصوص امر مدیریت شهری، اشاره داشتید توضیح دهید که این امر چگونه محقق می‌شود؟
برای پاسخ به این پرسش باید بگویم که آن چیزی که می‌تواند امروزه به کمک شهر بیاید، مساله اعتماد است، ‌مدیریت شهری باید ساز و کاری طراحی نماید که به صورت واقعی و کارکردی شهروندان را درگیر مسائل شهر واعتماد آنها را جلب نماید، چرا می‌گویم اعتماد؟ چون نیاز مدیریت شهری در کلان شهر تهران چنان که در شهرهای توسعه یافته است، مساله مشارکت شهروندان است و اعتماد پیش نیازی است برای مشارکت سازنده شهروندان، که آن هم نیاز به یک برنامه فرهنگی منسجم دارد تا شهروندان خود را در مسائل توسعه فرهنگی شهر تاثیر گذار ببینند.
یکی از مصادیق مهم مدیریت شهری دوران مدرن بحث حکمرانی خوب شهری است. به شما به عنوان مدیر فرهنگی شهر تهران چه تعریف و برنامه‌ای برای تحقق حکمرانی خوب دارید؟
حکمرانی مطلوب واجد شاخص‌ها و اصولی است که باید به دنبال تحقق آن باشیم، کیفیت زندگی و کمیت آن در شهر تابعی از سیستم مدیریت شهری است. یک شهر پرنشاط، امیدوار و پویا شهری است که مسئولان آن پاسخگو و تصمیم گیری و تصمیم سازی در آن شفاف باشد و کرامت انسانی و حقوق شهروندان در آن رعایت شود و به یقین در چنین شهری اعتماد عمومی به سیاست‌های اتخاذ شده از سوی مدیران شهری، پاسخ مثبت شهروندان را در پی خواهد داشت. روند تدریجی جوامع و رشد عقلانیت همواره فضای زیستی را مهیا کرد که در آن سیاست‌های آمرانه کمرنگ شوند و با توسعه دموکراسی و ایجاد نمادهای مدنی و تقویت حوزه عمومی، مردم در دستگاهی مثل شهرداری که نسبت به وزارتخانه‌ها از کنترل مستقیم دولت خارج است و نهاد انتخابی و قانونی شورای شهر در انتخاب مستقیم شهردار نقش اصلی و عمده را ایفا می‌کند، می‌توان به صورت کامل‌تری نقش مردم و نهادهای مدنی را در آن مشاهده کرد. لذا می‌توان گفت که در ساختار شهرداری نقش پررنگ‌تر مردم نمود عینی پیدا می‌کند و شهرداری نقش تسهیل گر امور شهری را ایفا می‌کند، در واقع امور عمومی جامعه با مشارکت مستقیم مردم همراه با قوانین موضوعه کشور انجام می‌پذیرد و حکمرانی خوب شهری ویژگی‌هایی مثل شفافیت، قانونمند بودن، پاسخگویی، مسئولیت پذیری و مشارکت جویی را در ذات خود دارد و فلسفه وجودی آن رضایت عمومی از اداره جامعه است. در واقع می‌توان نمونه حکمرانی خوب را با توجه به ویژگی‌های فوق و اینکه مجموعه‌های انتخابی و دموکراتیک مثل شورای شهر بر آن نظارت دارد در شهرداری‌ها دنبال کرد. با مراجعه به قانون اساسی و اصل شوراها و ارتباط مستقیم آن با مدیریت شهری در واقع می‌توان اذعان داشت که شهرداری‌ها نمونه‌ای از مدیریت محلی و مردمی هستند و به واسطه همین امر شاخص‌های دموکراتیک باید در آن نمود بیشتری داشته باشد و حکمرانی خوب شهری در آن باید تجلی پیدا کند. به عبارتی حکمرانی خوب شهری زمانی محقق می‌شود که مدیریت کلان و زیر مجموعه آن به سمت حفظ ارزش‌های انسانی و کرامت اخلاقی و خرد جمعی با منطق و عقلانیت پیش رود.
در بحث فرهنگ و ارتباط و انتقال آن، نهادها و گروه‌های مرجع فرهنگی، مانند هنرمندان و شعرا، ادب دوستان و سایر فعالان حوزه فرهنگ نقش مهمی ایفا می‌کنند شما برای مشارکت فرهنگی این قشر چه برنامه‌ای دارید؟
هنرمندان به عنوان حاملان فرهنگ و گسترش‌دهنده‌اندیشه و سرمایه‌ها و ارزش‌های ملی هر جامعه محسوب می‌شوند و از جمله مهم‌ترین گروه‌های مرجع و تأثیرگذار اجتماعی هستند، این گروه‌های مرجع با کارکردهای اجتماعی بالا و پتانسیل فراوان قطعا باید قدر بینند و در صدر بنشینند، این گروه مرجع ظرفیت بالایی جهت کاهش آسیب‌های اجتماعی، تقویت حس همبستگی و تعلقات فرهنگی در شهر دارند، متاسفانه درگذشته سیاست گذاری‌های مناسبی نداشته‌ایم ولی آن بخشی که معاونت اجتماعی و فرهنگی به صورت برنامه در دستور کار دارد و با استفاده از صاحب نظران حوزه اجتماعی و تشکیل کارگروه‌های تخصصی دنبال می‌کند تا حدودی لابه‌لای سوالات پاسخ داده شد از جمله اینکه مهاجرپذیر بودن و حاشیه نشینی پدیده دستفروشی و کودک کار و سایر معضلات یاد شده معلول وضعیت اقتصادی کشور است و در سطح اجتماعی باید تلاش کرد با توزیع امکانات و تخصیص منابع برای عدالت شهری سعی شود بخشی از آثار به وجود آمده از این آسیب‌های اجتماعی را مرتفع سازیم و در این خصوص هم برنامه‌های شهردار محترم تاکید بر آموزش و توانمندسازی فرهنگی خانواده‌ها و محلات آسیب‌پذیر‌تر است و باز هم تاکید می‌کنم به کمک نهادهای مدنی نیاز شدید داریم.
برچسب ها: تهران ، كاريكاتور
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز