مواظب عروسک هایِ جلوی ماشین تان باشید!/ نمایش خیانت و روابط نامشروع | روزنو

پایگاه خبری تحلیلی روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۰۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۱

مصطفی کیایی با همین چهار فیلم بلندی که ساخته نشان داده که ذات سینما و ذائقه مخاطب را می شناسد .او می داند چطور فیلم بسازد که هم مخاطب عام را راضی نگهدارد و هم منتقدین و مخاطبان جدی سینما را. به همین خاطر می توان ادعا کرد که «عصر یخبندان» اکثر مولفه های یک فیلمِ خوب را دارد. یعنی اینکه فیلم، قصه دارد. قصه اش، کشش دارد. فیلمساز، حرفش را بدون لکنت می زند. دروغ نمی گوید. قضاوت نمی کند و مهمتر از همه به شعور مخاطبش احترام می گذارد.

«عصر یخبندان» جزو فیلمهای شلوغ و پر شخصیت است که در سینمای ایران با «درباره الی» مورد توجه قرار گرفت و در یکی دو سال اخیر هم نمونه های خوبی روانه ی اکران شد مثل رخ دیوانه، قاعده تصادف، خط ویژه وهمین عصر یخبندان.

مواظب عروسک هایِ جلوی ماشین تان باشید!/ نمایش خیانت و روابط نامشروع

داستان فیلم درباره  زندگی زن و شوهری به نام منیره و بابک (مهتاب کرامتی و فرهاد اصلانی) است که پس از 12 سال زندگی و با داشتن یک فرزند فاصله ای تا طلاق ندارند. منیره که زنی امروزی است در پی جبران کمبود محبت شوهرش، رو به مواد مخدر و دوستی با فردی به نام فرید (بهرام رادان) می آورد. اما از آنجایی که فرید شخصی هوسران و خلافکار است، با چند زن دیگر نیز رابطه دارد.

بابک که به زن خود شک کرده به دنبال کشف حقیقت می رود و متوجه می شود منیره با فرید رابطه دارد. در همین گیر و دار، یک پسر جوان در پارتی، اُوِر دوز می کند می میرد و پای آدمهای دیگر وسط کشیده می شود که داستانهای فرعی فیلم را روایت می کنند.

برگ برنده «عصر یخبندان»، فیلمنامه ی آن است که بسیار حرفه ای و اصولی نوشته شده. شیوه روایت، در عین سر راستی، بسیار پیچیده و تو در توست و با اینکه معمولا تماشاگران عام با روایت های غیر خطی ارتباط برقرار نمی کنند اما کیایی با فلاش بک های به موقع و تعریف قصه ی دیده شده از یک زاویه جدید، تماشاگر را «مجبور» می کند که با فیلم ارتباط بگیرد و لذت ببرد.

مهتاب کرامتی در این فیلم یکی از بهترین بازی هایش را به نمایش گذاشته. بقیه بازیگران هم خوب هستند. در واقع این تسلط کارگردان در زمینه ی بازیگردانی است که توانسته بازیگرانش را در یک سطح مطلوب و یکدست نگهدارد تا بازیها اصطلاحا از قاب بیرون نزند و پیش چشم تماشاگران، گُل دُرشت نباشد.

مصطفی کیایی که با «خط ویژه» نشان داد پرداختن به مسائل اجتماعی از دغدغه های اصلی اش است در این فیلم نیز به سراغ کلکسیونی از این مسایل و معضلات رفته. از اعتیاد و دختران فراری و روابط نامشروع و بزهکاری تا فقر و دزدی و قتل و ماهواره و بالاخره اختلاف طبقاتی و آقازاده ها و رانت خوار ها و ... (جالب است که این فیلم از نظر نمایش خیانت و روابط نامشروع، بی پرواتر از فیلمهای «من همسرش هستم» و «برف روی کاجها»ست که حوزه هنری اکرانشان را تحریم کرد اما به این فیلم اجازه اکران در سینماهایش را داده است!) ضمن اینکه کارگردان نشان داده که به مسایل روز کاملا اشراف دارد و هر جا که می شده طعنه ای و تلنگری زده است.

نکته جالب تر، احاطه وی به موسیقی روز و آهنگهای پاپ است که از آنها در چند سکانس استفاده ای بهینه و کاربردی (در خدمت فیلم) کرده است. مثل سکانسی که منیره مواد مصرف می کند و آهنگ «سکوت» محسن یگانه را در ماشین می خواند (با آن حرکت دوربینِ ظریف و کم نظیر) یا اواخر فیلم که فرید به دنبال دوست دخترش می رود و متناسب با آن حال و هوا، آهنگ «رابطه» شادمهر را می شنویم.

با این تفاسیر شاید انتقاد بزرگی که بتوان به این فیلم روا دانست، پایان بندی اش است که در سه جا می توانست فیلم تمام شود (یکی بعد از کشته شدن فرید، یکی بعد از تصادف بابک و یکی هم آنجا که به منیره خبر می دهند شوهرش زنده است) اما قصه ادامه پیدا کرد تا پایانِ فعلی که به نظرم خیلی هم بد نشده، چون به زن و شوهر ها هشدار می دهد که مواظب عروسک هایی که به آینه جلوی ماشین شان آویزان است باشند!

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز