اما و اگرهای بازگشایی خانه احزاب | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۱
کد خبر: ۸۸۲۳۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۸ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۳
محمودرضا امینی*؛ بازگشایی خانه احزاب و فعالیت مجدد آن پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، مدتی است که محل بحث در محافل جناحی و رسانه ای کشور قرار گرفته است. سال 1390هنگامی که موعد ششمین انتخابات شورای مرکزی خانه احزاب فرا رسیده بود، وزارت کشور دولت دهم به دلیل مشکلات قانونی و عدم تمدید پروانه از صدور مجوز برگزاری انتخابات خانه احزاب استنکاف کرد و این نهاد مدنی در موقعیتی تعلیقی قرار گرفت. با این حال و باوجود غیرقانونی اعلام شدن فعالیت خانه احزاب و ضبط اسناد و مدارک این تشکل از سوی وزارت کشور، اعضای شورای مرکزی دوره پنجم خانه احزاب جلسات خود را در دفاتر سایر احزاب برگزار می‌کردند.

بعد از روی کار آمدن دولت جدید همزمان با تحول در حوزه سیاست خارجی و در پیش گرفتن مسیر تنش زدایی این روش در داخل نیز به نوعی پیگیری شد تا زمینه همکاری طیف های داخلی فراهم شود. به عبارتی دیگر توسعه سیاسی در سیاست داخلی نیز در دستور کار پاستورنشینان قرارگرفت، لذا وزارت کشور دولت یازدهم  مکلف شد تا با برگزاری گردهمایی با احزاب و تشکل‌های سیاسی، مقدمات توسعه فعالیت احزاب را فراهم آورد به طوری که هم اکنون احیاء خانه احزاب به یک مطالبه عمومی در میان طیف‌های مختلف سیاسی کشور تبدیل شده است اما هر فردی یا حزبی تعبیر خاص خود را از فعالیت مجدد آن دارد.

فارغ از تفاسیری که در مورد فعالیت مجدد، نحوه تشکیلات و انتخابات این نهاد وجود دارد این روزها طرح جدید و پر سر وصدای تبدیل باشگاه احزاب به جای خانه احزاب نیز مطرح شده است. عده ای با کلیات این طرح موافقت کرده و عده ای نیز هدف از طرح چنین ایده ای را موازی کاری با خانه احزاب و تضعیف جایگاه این نهاد دانسته اند. بدین ترتیب با طرح قضاوت ها و برداشت های متعدد بر پیچیدگی موضوع افزوده شده و شائبه اینکه هیچ اجماعی حاصل نشود بوجود آمده است. مجلس شورای اسلامی نیز با مسکوت گذاشتن سه ماهه طرح نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی، در مرحله تجدیدنظر است تا پیشنهادات جدید در این باره را بررسی کند. همه این مسائل موجب شده سرنوشت فعالیت احزاب وآینده آنها همچنان در هاله ای از ابهام قرار بگیرد و باسوالات متعدد مواجه باشد. اینکه آیا بالاخره خانه احزاب با رفع ایرادات قانونی خود به فعالیتش ادامه خواهد داد؟ آیا اصلاح طلبان واصولگرایان موفق به اجماع حداقلی در مورد انتخابات شورای مرکزی این نهاد میشوند؟ آیا در صورت عدم حصول نتیجه، باشگاه احزاب جایگزین خانه احزاب میشود؟ و...

در این میان آن دلیلی که بیش از همه در مورد خاموشی احزاب ایران مشهود به نظر می رسد این است که این نهاد مدنی قربانی نگرش های افراطی و توامان با فرمالیسم سیاسی برخی بازیگران حاشیه ای ومتن شده است به طوری که اغلب هدف و رسالت اصلی آن به فراموشی سپرده می شود و علاقه مندان به فعالیت مدنی را به این نتیجه می رساند که مسوولین و گردانندگان احزاب، بیش از همه نیاز به آموزش سیاسی و تعمیق فرهنگ تحزب را دارند. خانه احزاب ايران نوعی مطالبه تاریخی بود که به اميد ايجاد سقفي براي گردهم نشستن سازمان‌هاي سياسي و تبديل نزاع هاي سياسي به رقابت‌هاي مدني و به عنوان نهادي صنفي و غير دولتي شکل يافت تا خانه ا‌ي شود براي تعميق فرهنگ تحّزب و ارتقا منزلت آن در جامعه ما، و باشگاهي پي جوي امنيت فعاليت هاي حزبي باشد؛ صد البته در ميان احزاب خودي درون جمهوري اسلامي، بنيان اين خانه بر ضرورت توجه به آموزش و ايجاد کيفيت نيروهاي حزبي و گسترش تحمل و رواداري نيروهاي سياسي بنا شد اما امروزه با گذشت بیش از یک دهه از عمر آن، شواهد حاکی از آن است که همچنان نگرش های بدبینانه به احزاب در میان مسوولین و مردم حاکمیت دارد و به جرأت می توان گفت خروجی چندان مناسبی نیز از سوی این نهاد بدست نیامده است.

احیای خانه احزاب و بدنبال آن طرح باشگاه احزاب دعوای سیاسی و مناقشات بین گروهها را بیش از پیش آشکار ساخته به طوری که به نظر می رسد خروجی مجلس شورای اسلامی و وزارت کشور در این مورد هرچه که باشد نخواهد توانست عده ای را راضی نگه دارد و شهروندان علاقه مند را ناامیدانه به این نتیجه خواهند رساند که خانه احزاب یا باشگاه احزاب هیچ تفاوتی با هم نخواهند داشت و درد فقدان فرهنگ تحزب همچنان بعنوان مشکل ساختاری جامعه ایرانی باقی خواهد ماند.

بدیهی است هرگونه تلاشی در راستای فعالیت قانومند احزاب در جامعه ستودنی است ولو توأمان با آسیب باشد، همچنین هیچ کشور دموکراتیکی نیست که احزاب در آن حضور نداشته باشند. بنابراین جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید برای ایجاد فعالیتی سالم تر و فضایی مناسب و همچنین به منظور توسعه سیاسی، بستری برای حضور و فعالیت آزادانه احزاب فراهم شود. اما تجربه سالهای گذشته باید همگان را به این نتیجه برساند که آسیب های این حوزه همچنان باقی مانده است.

علی رغم آنکه در ایران به اندازه کافی حزب وجود دارد، اما فرهنگ حزبی و نظام حزبی وجود ندارد. در نظام حزبی، عرصه سیاست، عرصه بازی با منافع ملی نیست، هر کسی بر اساس استعداد و بینش خود حق دارد وارد احزاب و گروه های سیاسی شود، آموزش ببیند و در درون باشگاه های سیاسی از طریق آزمون و خطا، کار کشته شود و سپس با رای مردم و با مسوولیت احزاب به مدیریت میانی و بعد عالی برسد. بنابراین بهتر است تصمیم گیرندگان و مسوولین احزاب به جای طرح نگرانی ها بر سر اسم خانه احزاب یا باشگاه احزاب، تجدید نظری جدی در نگرش ها و رفتارهای خود داشته باشند. ضروری است مطالبات سیاسی جای خود را به مطالبات مدنی و صنفی دهد تا به یمن حضور این نهادهای صنفی احساس امنیت خاطر برای فعالان سیاسی و مدنی حاصل شود نه آنکه با برچسب های ناخوشایند همراه باشند. آینده نظام سیاسی- اقتصادی ایران بیش از هرچیز نیاز به درک تاریخی جامعه ایرانی و اجماع میان نخبگان خواهد داشت.

*مدیرعامل خبرگزاری موج

منبع:فرارو
برچسب ها: احزاب ، ایران
عکس روز
خبر های روز