زن جوان وقتی پایش را از خانه بیرون گذاشت هدف اسیدپاشی همسر سابقش قرار گرفت. این مرد سایه به سایه به تعقیب همسرش پرداخته بود تا توطئه هولناک خود را اجرایی کند. شب گذشته با همسر سابقش جروبحث کرده بود. تا صبح کابوس میدید. لحظههای زندگی همسر سابقش در ذهنش رژه میرفتند. ۶ سال با یکدیگر زندگی کرده بودند اما حالا از هم جدا شده بودند. یک پسر ۵ساله داشتند ولی تصمیمش را گرفته بود. نمیخواست به زندگی با حمید برگردد. عقربهها ساعت ۴۵: ۰۷ صبح اول دیماه را نشان میداد. شکوفه وقتی پایش را از خانه بیرون گذاشت، صدای مرد آشنایی را شنید. او را صدا میزد. برگشت. حمید پشتسرش ایستاده بود. تصور میکرد که او قصد دارد تا دوباره اصرار کند. حمید بارها خواسته بود تا شکوفه به خاطر پسر ۵سالهشان به زندگی بازگردد اما هربار با جواب منفی زن جوان روبهرو شده بود. هنوز کلامی بین زن و مرد جوان ردوبدل نشده بود که شکوفه احساس سوزشی شدید در صورت و پوست بدنش کرد. فریاد میزد و کمک میخواست. وقتی ساکنان محله خیابان ارج واقع در حوالی میدان شوش دیدند که زن جوان با اسید سوخته است به سمتش رفتند تا کمک کنند. شکوفه که بهشدت از ناحیه چشم و بینی مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد؛ همزمان با انتقال زن جوان به بیمارستان ماموران پلیس خود را به محل حادثه رساندند. پلیس از همان ثانیههای نخست وارد عمل شد. زن جوان طی مسیر انتقال به بیمارستان، در اظهارات خود به مأموران کلانتری ۱۵۹ بیسیم گفت: حمید همسر سابقم اسید را روی صورتم پاشید. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «اسیدپاشی» و به دستور قاضی هاشمیان، بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی و دستگیری متهم در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. کارآگاهان به بیمارستان محل مداوای شکوفه رفتند و به تحقیق از وی پرداختند. شکوفه ۲۴ساله به کارآگاهان گفت: «شب قبل از حادثه همزمان با شب یلدا همسر سابقم به نام «حمید» به محل زندگی من آمد. میخواست تا به ازدواج مجدد با وی جواب مثبت بدهم اما من که به هیچ عنوان قصد نداشتم تا به زندگی گذشته خود بازگردم، بار دیگر و همانند درخواستهای گذشته به او پاسخ منفی دادم. برای آنکه مانع از تکرار درخواستهای مکرر او شوم ادعا کردم که قصد ازدواج با مرد دیگری را دارم و حمید نیز پس از شنیدن این حرف از خانه خارج شد. روز حادثه، ساعت ۴۵: ۰۷ بود که از خانه خارج شده بودم که ناگهان مردی مرا با اسم کوچک از پشتسر صدا کرد. زمانیکه به پشتسر خود نگاه کردم، حمید را دیدم که در مقابل من ایستاده بود. دیگر هیچ چیزی جز سوزش و درد شدید در ناحیه چشم و صورت احساس نکردم تا اینکه به بیمارستان منتقل شدم». همین ادعا کافی بود تا حمید بهعنوان عامل اسیدپاشی شناخته شود. تیم تحقیق به محل سکونت این مرد در منطقه تیردوقلو رفت و اطلاع پیدا کرد که او همزمان با اقدام به اسیدپاشی از این محل متواری شده است. هیچ ردی از مرد اسیدپاش وجود نداشت. ماموران مخفیگاههای این مرد را تحت کنترل قرار داده بودند اما با گذشت ۵ ماه از این حادثه نتوانسته بودند او را دستگیر کنند تا اینکه محل تردد متهم در محدوده میدان فردوسی شناسایی شد. حمید ۱۷ خردادماه ۹۳ در دام ماموران افتاد. مرد اسیدپاش در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و گفت: من عاشق همسرم بودم، اسیدپاشی کردم تا مانع از ازدواج او با مرد دیگری شوم. او در ادامه افزود: «از چند روز پیش از اقدام به اسیدپاشی، تصمیم به اینکار گرفته بودم اما هربار امیدوار بودم که شکوفه حداقل به خاطر پسر ۵سالهمان، به درخواست ازدواج من پاسخ مثبت بدهد. آخرینبار تصمیم گرفتم تا بار دیگر درخواست خود را مطرح کنم اما زمانیکه شکوفه مدعی شد که قصد ازدواج با مرد دیگری را دارد، تصمیم گرفتم تا حداقل مانع از ازدواج او با فرد دیگری شوم».ادعاهای مرد اسیدپاش کافی بود تا وی با وثیقه قرار قانونی راهی ندامتگاه شود.