پوریا عالمی در شرق نوشت: دیلینگدیلینگ. اساماس خبرگزاری فارس. نوشته: «شورای شهر تهران طرح سوال از شهردار تهران را پس گرفت.» دیلینگدیلینگ. یک اساماس دیگر از فارس: «بهخاطر منافع شهر و مردم اغماض کردم تا شهردار فرصت دیگری برای اصلاح امور داشته باشد.»
تا این اساماس دومی را خواندم آمبولانس را روشن کردم و رفتم سراغ شورای شهر و زدم روی ترمز و قفلفرمان را کشیدم و آمدم پایین و قفلفرمان را بالای سرم چرخاندم و دادوهوار راه انداختم که «آاااای چرا اینقدر دقم میدید؟ ایوای...ایوای...»
شورای شهر تهران گفت: چرا دادوبیداد راه انداختی و تهران را گذاشتی روی سرت؟
گفتم: تهران را گذاشتم روی سرم که گذاشتم.
شورای شهر تهران گفت: عالمی. تو آمبولانسچی مملکتی. چرا اینقدر عصبانی؟
گفتم: بابا جان، من کاری به سیاست و رفاقت و پشتپرده ندارم، من میگویم هر کاری میکنید بکنید هی منتش را نگذارید سر مردم.
شورای شهر تهران گفت: چی شده؟
گفتم: آقا شما از شهردار نمیخواهی بازخواست کنی و سوالت را پس میگیری، چرا میگویی «بهخاطر منافع شهر و مردم»؟ نگو پدرجان. هی بهخاطر منافع مردم منافع مردمرو نادیده نگیرید. همین زمان آقای احمدینژاد هم اینهمه اشتباهات وزارتی و مدیریتی، دوتا وزیر را مجلس نیاورد برای سوال و استیضاح. همهاش هم گفتند «بهخاطر منافع مردم». ولی الان که دولت عوض شده و دولت روحانی آمده، همان مجلس که «بهخاطر منافع مردم» نمیگذاشت آب توی دل هیات دولت تکان بخورد، روزی ششتا سوال از وزرای روحانی میکند و هرازگاهی هم امضا جمع میکنند یک وزیر را استیضاح کنند. میگویی چرا هم میگویند «بهخاطر منافع مردم».
گفت: بد است همه به فکر منافع مردم هستند؟ همه این کارها بهخاطر منافع مردم است.
گفتم: اصلا من از طرف منافع مردم امضا میدهم که بهخاطر منافع مردم هم که شده برای منافع مردم کاری کنید.
گفت: نه. هیچکس حق ندارد جای مردم تصمیم بگیرد. شما که یک آمبولانسچی بیشتر نمیباشی.
گفتم: خیلیخب. پس من مردم را سوار آمبولانس میکنم و میروم. و پریدم سوار آمبولانس شدم و مردم را سوار آمبولانس کردم و راه افتادم.
شورای شهر تهران داد زد: کجا؟ مردم را کجا میبری؟
سرم را از پنجره آمبولانس آوردم بیرون و داد زدم: میبرم غده منافع مردم را از تن جامعه دربیاورم و بیندازم دور که هم خودش راحت شود هم مسوولان هی منت نگذارند روش.