گرچه آمار دقیقی از تعداد مجردهای کشورمان منتشر نشده، اما براساس اظهارات خود مسئولان، هم اینک آمار آنها بین ۱۱ تا ۱۳ میلیون مجرد تخمین زده میشود. بیشترین رقم مجردها در کشور به آماری بر میگردد که امسال از سوی مدیرکل سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منتشر شده است. به گفته وی؛ بیش از ۱۳ میلیون جوان مجرد ایرانی که در آستانه ازدواج هستند، سن مناسب ازدواج را سپری کردهاند یا در حال سپری کردن این سن هستند. با این حال چند روز قبل استاندار تهران عددی را در این زمینه اعلام کرد که در نوع خود میتوان از آن به عنوان شوکی جدید در حوزه خانواده یاد کرد. به گفته فخاری فقط در استان تهران بیش از 6 میلیون جوان مجرد وجود دارد.
در این میان سازمان ثبت احوال کشور و آخرین سرشماریهای پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور نیز اعلام کرده که در حال حاضر ۱۱ میلیون و ۲۴۰ هزار نفر در در سن متعارف ازدواج قرار دارند یا از این سن گذشتهاند، اما هرگز ازدواج نکردهاند. از این بین ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار مرد و ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار زن هستند. ولی آمار استاندار تهران وقتی نگران کننده تر تداعی میکند که بدانیم، استان تهران براساس پیش بینیهای آماری، تا پایان سال به رکورد جمعیتی 14 میلیون و 200 هزار نفر خواهد رسید. به بیانی اگر آمار آقای استاندار درست باشد حدود 50 درصد جمعیت استان تهران مجرد هستند!
این آمار اما تنها آمارهای نگران کننده در مورد خانوادههای تشکیل نشده ایرانی نیست. به گفته کارشناسان، شرایط دختران مجرد بسی بغرنج تر از پسران مجرد است. محسن پیرهادی رئیس فراکسیون مدیریت شهری مجلس ضمن اذعان به افزایش آمار مجردها گفته است، خانوارهای زن سرپرست که در اثر عواملی مثل فوت همسر، طلاق، اعتیاد همسر، ازکارافتادگی همسر و افزایش تجرد قطعی؛ آمار رو به افزایشی داشتهاند، در زمره اقشار آسیبپذیر به حساب میآیند. مطابق آمار وزارت تعاون در سال ۹۹ حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که یارانه دریافت میکنند، البته آمارواقعی این خانوارها بیشتر از میزان اعلام شده است.اما نسبت زنان مجرد به مردان مجرد چقدر است؟ سوالی که پیرهادی در پاسخ به آن میگوید: براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ۹۹ حدود یک میلیون زن هرگز ازدواج نکردهِ ۳۰ تا ۳۹ ساله در کشور هستند که بخشی از آنان در زمره وضعیت تجرد قطعی قرار خواهند گرفت. از طرفی حدود ۲۴۲ هزار زن ۴۵ ساله هرگز ازدواج نکردهاند که این آمار در مورد مردان ۵۰ ساله و بیشتر، حدود ۸۲ هزار نفر است.
در این میان ولی همچنان سوال مغفول مانده ای باقی است که کمتر به آن توجه شده است. اینکه چرا در حالیکه تمام برنامه ریزی ها و طرحهای دولت برای متاهلین است و با وجود نگرانیهای نمادینی که از کاهش جمعیت دارد، هیچ برنامه برای مجردها و یا افزایش تمایل آنها به ازدواج و از همه مهمتر برنامه ریزی برای آینده آنها ندارد؟
«شهلا کاظمی پور» جمعیت شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در واکنش به آمار نگران کننده مجردها در کشور و تهران به «همدلی »می گوید: به نظر من مهم تر از تعداد ۱۳ میلیون مجرد در کشورو 6 میلیون نفری که استاندارتهران اعلام کرده، موضوع افزایش سن ازدواج است. در یک دوره متولدان دهه ۶۰ در سن ازدواج قرار داشتند که به همین دلیل ازدواج افزایش داشت. هم اکنون متولدان دهه ۷۰ به سن ازدواج رسیده اند اما به دلیل سیاستهای منفی جمعیتی، اکنون تعدادشان کمتر است و با توجه به این که جمعیت در معرض ازدواج کمتر شده، تعداد ازدواج هم به تناسب آن کاهش مییابد؛ از سوی دیگر سن ازدواج هم به دلایل مختلف رو به افزایش است و این موضوعی است که باید درباره آن اظهار نگرانی کرد.وی با ذکر اینکه هم اینک آمار قطعی تجردهای قطعی درصد در کشور است میافزاید: وقتی آقایان به سن ۵۰ و خانم ها به حدود ۴۰ تا ۴۵ میرسند و در حال و هوای ازدواج نیستند به این حالت تجرد قطعی گفته میشود. این رقم طبق آمار متداول برای آقایان معمولا ۲ درصد مجردها و برای خانم ها ۴ تا ۵ درصد مجردها محاسبه میشود ولی اکنون این رقم در کشور ما به حدود ۷ درصد رسیده است ضمن اینکه تعداد خانمهای مجرد قطعی حدود ۳۵۰ هزار نفر بوده و آمار تجرد قطعی برای خانم ها رو به افزایش است.کاظمی پور همچنین میافزاید: «بر اساس آمارهای رسمی اگر تمامی مردان ازدواج کنند، فقط یک سوم زنان شانس ازدواج دارند. دو سوم زنان نیز شانس ازدواج را از دست میدهند، مگر اینکه با مردان مطلقه یا همسر فوت شده ازدواج کنند. با این تفاسیر باز هم احتمال تجرد دختران وجود دارد.»به گفته این جامعه شناس در زنان گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ ساله ۷۸ درصد و همچنین در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ ساله ۴۲ درصد مجرد هستند. در گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ ساله نیز میزان مجردها ۳۰ درصد است. در تمامی گروههای سنی به دلیل تاخیر در ازدواج سن مجردی افزایش پیدا میکند و این تاخیر باعث میشود زنان شانس ازدواجشان را از دست بدهند.وی با کر اینکه در مورد زنانی که به اختیار خود مجرد باقی مانده بودند دیده میشد که داشتن شغل و تحصیلات و حفظ کردن این موقعیت ها و یک سری باز اندیشیهای فرهنگی مطرح بوده است میگوید: به عبارت دیگر در جامعه مردسالار، زنان به تدریج با این الگوها آشنا شدند که یک انسان هستند و از حقوق برابر انسانی برخوردارند و میل دارند در موقعیت زناشویی و شغلی از آن حقوق برخوردار باشند. این امر باعث شده است این طیف ترجیح دهند که به جای کدبانوگری موقعیت شغلی خود را حفظ کنند چراکه در قوانین مدنی و قانون اساسی و حتی در متمم قانون اساسی در دوران مشروطه به وضوح آمده است که مرد در خانواده به عنوان شوهر و پدر، رییس خانواده و نان آور خانواده است. این استاد دانشگاه تصریح میکند: در بخشی از طبقات بالا یا از ما بهتران گویا به نظر میرسد میخواهند نوعی سرکشی و عیاشی گری را پیشه کنند. به عبارت دیگر وقتی شما امکانات دارید و در فرهنگ و جامعه ای زندگی میکنید که به عنوان یک مرد ریاست و نان آوری با شماست در حقیقت خانواده چندان وبال گردن شما نیست چراکه میتوانید چند نفر را استخدام کنید و خودتان هم در محل کارتان به مدیریتی که دارید بپردازید. تجرد مرد و زن در جامعه ایرانی با تجرد مرد و زن در جامعه صنعتی متفاوت است. تجرد مرد و زن در جامعه صنعتی به هم مشابه است و بیشتر به منزلت شغلی بر میگردد ولی تجرد مردان در جامعه ایرانی و بخصوص در شهرهای بزرگی مانند تهران تا حدودی به این باز میگردد که میخواهند از یکسری آزادیهایی برخوردار باشند.وی با اشاره به اینکه بخشی از فرار جوانان از ازدواج در حقیقت به شرایط اجتماعی و زندگی شهرنشینی کنونی و روابط پیچیده بین جوانان باز میگردد تصریح میکند: بالا رفتن سن ازدواج به دلایل اشتغال و تحصیل و… باعث شده است که با آمار بسیار بیشتری از ارتباطات آزاد بین دختر و پسر روبرو باشیم. این اتفاق در جوامع دیگر نیز رخ داده است. تکرار میان رابطههای دختران و پسران در جامعه ما بیشتر از جوامع صنعتی است. آنجا با توجه به اینکه امری است که همه اطلاع پیدا میکنند در روابط اجتماعی شفاف کمتر تجاوز و تخلف دیده میشود. وقتی رابطه پنهان است در جامعه پنهان کار ما تکرر روابط زیاد است. یکی از آسیبهای روابط دختران و پسران در جامعه ما همین تکرر است. کاظمی پوردر بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در جامعه ای که خانواده ها از روابط اطلاع دارند پدر و مادر میدانند که دختر او با این پسر دوست به معنای خاص آن است و این دختر و پسر مادامی که با هم هستند مثل افرادی که با هم ازدواج کرده اند رفتار میکنند و در معرض تکرر رابطه نیستند میگوید: اما اگر بخواهند روابط مکرری داشته باشند انگشت نما میشوند و به قول جامعه شناسان برچسب منحرف میخورند. چون در آن جامعه تک همسر حتی در روابط دوستانه نیز نمی توانید چند انتخابه باشید. آسیبی که در جامعه ما وجود دارد چند انتخابه بودن هم زمان است. این مساله به دنبال خود روابط جنسی کاملی دارد که از لحاظ قانونی و شرعی در جامعه ما ممنوعیت دارد و اگر کسی بخواهد ازدواج کند بخصوص برای خانمها، بکارت آنها مشکلاتی ایجاد میکند. وی ادامه میدهد: صرف نظر از همه این عوامل در جامعه ما آقایان ادعا میکنند این مساله برای آنها مهم نیست ولی همچنان نظرات مردان و جوانان ازدواج نکرده ما در موضع انتخاب این است که با کسی ازدواج کنند که هیچ رابطه ای نداشته باشد یا دارای حداقل روابط باشد و این ظلمی است که جامعه ما نسبت به زن ها اعمال میکند این تبعیض فرهنگی پلشتی است اگر رابطه اینچنینی بد است باید برای هر دو طرف بد باشد. وی با همین استدلال عنوان میکند که همین امر به بالا رفتن سن ازدواج و مسائل موجود به تکرر این روابط دامن زده که یکی از عوامل عدم تمایل به ازدواج تدریجا همین موضوع است. کاظمی پور در این زمینه میگوید: دلیل آن واضح است، چون از نگاه قدرت و جایگاهی که مرد دارد گفته میشود چرا باید برای خریدن یک لیتر شیر گاو بخریم؟. این عین اصطلاح رایج در جامعه مردانه ما است. این یعنی پیدا کردن فضاحت عقل که متاسفانه سیستم حکمرانی ما نیز به این نگرش دامن زده است. وقتی چنین تحلیلی در تریبونهای عمومی دیده شد این نگرش برای جوانان به وجود میاید که وقتی رابطه دارند دیگر نیازی به ازدواج نیست. این فکر که آسیب اجتماعی و انحراف اجتماعی فقط همین است فکری است غلط و اینکه فکر کنیم انحراف اجتماعی فقط مختص دختران و پسرانی است که ازدواج نکرده اند آن هم درست نیست. چرا ؟ چون جوانان میگویند ما دیگر منحرف هستیم و وقتی کسی این را پذیرفت در همان شرایط باقی میماند . در حالیکه باید از این جرایم جوانان چشم پوشید. باید گفت ندیده ام.
این جامعه شناس با بیان اینکه حکومت در جامعه ما جای پدر را دارد این پدر مرتبا در گوش جوانان زده است و بخشی از این آسیب ها همان سیلیهای پدرانه حکومت است تصریح میکند: وقتی یک نفر یکبار توسط گشت ارشاد دستگیر شد کار او تمام میشود لج میکند و میگوید من همینم و قهرمان میشود. وقتی این مسائل را کنار هم میگذاریم به این نتیجه میرسیم که حکومت باید بیش از گذشته و بیش از پیش پای خود را از حوزههای خصوصی زندگی مردم کنار بکشد. یعنی مردم خود با خود در محله و خانواده و گروه خویشاوندان خود مشکلات را حل کنند. حکومت ها اداره کنندگان کلیت جامعه هستند. ما باید در این سطوح همچنان در سطح گروههای چهره به چهره و خویشاوندی کنترل صورت بگیرد.
اما ادامه این وضعیت یعنی تجرد رو به افزایش جوانان چه تبعاتی را به دنبال دارد؟ سوالی که در پاسخ به آن میگوید: در هر صورت ما به لحاظ هرم نیازهای مازلو بعد از غذا و تامین امنیت جانی نیاز به تامین نیازهای طبیعی دیگر از جمله نیازهای جنسی داریم. اگر فرویدی نگاه کنیم دچار عقده میشویم. ناکامی جنسی از نظر فروید اینگونه است که اگر افراد در موقعیتهایی که قرار میگیرند و نیاز جنسی دارند این نیاز را از راه مشروع و مطلوب برطرف نکنند و این نیاز را سرکوب کنند این سرکوب کردن تا جایی ادامه پیدا میکند ولی ادامه پیدا کردن آن در وجهی آنها را دچار افسردگی و گوشه گیری میکند و حتی باعث میشود از زندگی بیفتند و شاید در جاهایی سر باز بزند و ما شاهد رفتارهایی جامعه ستیزانه از این افراد باشیم. از دیگر تبعات این مساله میتوان به آثار سرکوبهای ذهنی نسبت به نیازهای طبیعی اشاره کرد چون موجب میشود اگر زمانی امکان ازدواج فراهم شود از ازدواج وحشت داشته باشند. این افراد بعد از ازدواج اعم از دختر یا پسر قادر نخواهند بود روابط جنسی مناسبی با همسر خود داشته باشند. آن حسی که به خود تحمیل کرده اند در رابطه حلال نیز باقی مانده است.