وقتی پای دختر خاله ام و شوهرش به زندگی ما باز شد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۳۱۵۳۵۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۵ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷
زندگی ساده و آبرومندی داشتیم، اما من همه‌چیز را خراب کردم. از روزی که خبردار شدم خواهرشوهرم با پول ارثیه پدر همسرش یک خودرو شیک و آپارتمان آن‌چنانی خریده، آرام و قرار نداشتم.
نمی‌خواستم از محبوبه کم بیاورم. هردو پایم را در یک کفش کردم و گفتم باید ما هم پیشرفت کنیم. بیچاره شوهرم عاصی شده‌ بود. از طرفی، سر و کله دخترخاله‌ام و شوهرش پیدا شد. داماد خاله‌ام می‌گفت: خانه‌تان را بفروشید و یک ماشین سنگین بخرید و در کمتر از دوسه‌سال، خودتان را بگیرید.

برادرم را از روی انگشترش شناختم / داعشی ها صورتش را در مجلس به رگبار بسته بودند!
همسرم تقلا می‌کرد دست از سرش بردارم‌. فایده‌ای نداشت. بالاخره حرفم را به کرسی نشاندم. ما اجاره‌نشین شدیم و پول خانه را دودستی در اختیار داماد خاله گذاشتیم. قرار بود او با ماشین شراکتی کار کند و آخر هرماه پولی درست و حسابی کف دستمان بگذارد.
حدود یک سال گذشت. این کار سود آن‌چنانی نداشت. می‌گفت باید مدل ماشین را عوض کند. وکالت دادیم کارها را انجام دهد. ماشین را فروخت‌. متاسفانه ما از مشکلات او و دختر‌خاله‌ام اطلاع نداشتیم. او و همسرش توافقی از هم جدا شدند. ما ماندیم با یک برگ چک بی‌پشتوانه که کسی هم جواب‌گویش نبود. شوهرم سکته کرد‌. وضعیت جسمی‌اش خیلی به‌هم‌ریخته بود.
مجبور شدم سر کار بروم. حدود دو سال از این ماجرا گذشت. فهمیدم همسرم معتاد Addicted شده‌است. این بلای خانمان‌سوز در مدت کوتاهی او را به منجلاب فروبرد. نمی‌دانم چه خاکی بر سرم بریزم. پسر و دخترم سرکش و پرخاشگر بار آمده‌اند. آتش طمع زندگی‌ام را سوزاند.

ركنا
برچسب ها: دختر خاله م ، زندگي
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز