سازمان صداوسیما طی سالهای اخیر تحت مدیریت محمد سرافراز بود، مردی که به لحاظ شخصیتی بسیار انسان خوب و دارای ویژگیهای شخصی قابلتوجهی است. با این حال و باوجود اینکه او فردی با ویژگیهای مثبتی است اما بهدلیل نداشتن تجارب کافی در این حوزه نتوانست خوش بدرخشد. سازمان صداوسیما در زمان علی لاریجانی و حتی تا حدودی عزتالله ضرغامی، توسعه بسیار گستردهای یافت اما در دوران سرافراز ما نه تنها با توسعه این سازمان مواجه نشدیم بلکه برونداد عملکرد او نشان میدهد که در این حوزه هیچ اتفاق چشمگیری نیز نیفتاد تا آنجا که انتقادات به سازمان صداوسیما اگر در دوران ضرغامی 40درصد بود در دوران او به بیش از 60درصد رسید. این اتفاق در حالی افتاد که او از سال ۱۳۷۱ در معاونت برونمرزی صداوسیما فعالیت داشت اما مدیریت بر این حوزه با ریاست یک سازمان عریض و طویل بسیار متفاوت بوده و حتی میتوان گفت که محلی از اعراب ندارد. نکته قابلتوجه در نحوه مدیریت سازمان صداوسیما این است که باید بتوان با تمام حوزههای تولیدی اعم از تهیهکننده و عوامل شبکهها، ارتباطی مستمر و خوب داشت. البته این نکته نیز شایان ذکر است که سرافراز در دورانی ریاست سازمان را عهدهدار شد که صداوسیما با بیپولی شدیدی مواجه بود و این در حالی است که کارمندان سازمانی به این گستردگی نیازمند حقوق، امکانات و مزایا هستند ولی متاسفانه بهدلیل کمتجربگی او به برخی مسایل فرعی مانند حاکم شدن نگاه جناحی بر صداوسیما دامن زده شد و بسیاری مسایل اصلی مغفول ماند. صداوسیما بسیاری از مخاطبان خود را بهدلیل یکسویهنگری از دست داد و حتی بسیاری از عوامل تهیهکننده و کارگردانان مشهور نیز با صداوسیما قطع همکاری کردند.
درست است که بخش اصلی ارزیابی این حوزه منوط به چگونگی عملکرد او در حوزه خبر و سیاسی است اما واقعیت این است که این سازمان، سازمانی ملی است و باید نگاهی فراجناحی به آن داشت. ازاینرو میتوان گفت که او در کارنامه مدیریتیاش، نکته مثبتی را درج نکرد. هرچند که همچنان بر این باورم که این حوزه بیرون از حوزه صداوسیما مدیریت میشد ولی به هر روی مدیر توانا میتواند با نگاهی فراجناحی موضوعات را به نفع کشور و نه جناحی خاص، حل و فصل کند.