ریشه چالش حوزه حجاب ، نبود آموزش های جنسی و جنسیتی است
روز نو :اگر به سرعت به سمت آموزش های جنسی و جنسیتی نرویم با مشکلات جنسی به مراتب بیشتر از وضعیت کنونی با مشکلات عدیده مواجه خواهیم شد. ما از فرهنگ قدرتمندی از «مفهوم وفاداری» در خانواده در شرایط کنونی برخورداریم. این می تواند عامل آموزش های اجتماعی در راستای تقویت خانواده باشد و این حرکت را می توانیم از طریق سازمان های مردم نهاد و نظارت دولت بر عملکرد آن ها پیگیری کنیم.
ابراهیم فیاض پژوهشگر اصولگرا و عضو هیات علمی دانشگاه تهران ، سال ها روی مسایل مربوط به فرهنگ ایرانیان و پیامدهای مختلف از جمله سیاسی آن تحقیق کرده است. او معتقد است بحث حجاب اجباری و مواضع علیه آن مربوط به رسیدن ایران به دوره بلوغ خود است و به جای هراس از آن باید با مشارکت خود زنان، به آن سامان داد. او معتقد است خودآگاهی جنسی (فردی) و جنسیتی (اجتماعی) زنان، یکی از رویکردهای مهم ایران در حیات تمدنی جدید خود در حوزه مباحث کلان کشور است، که به دلیل عدم پژوهش در این حوزه، منتهی به نوعی جنسیت هراسی و برخوردهای انتظامی شده است. او خودآگاهی زنان را عامل اساسی پس رفت تهاجم فرهنگی در بخش های رواج فرهنگی همجنسگرایی، دو جنس گرایی و همه جنس گرایی می داند. این گفت و گو از نظرتان می گذرد:
در باره مباحث حجاب اجباری و مخالفت با آن در جامعه نظرتان چیست؟
جامعه ایران از مرحله کودکی به بلوغ خودش نزدیک می شود. در چنین جامعه ای افسردگی و پرخاشگری طبیعی است. این موضوع راه حل فیزیکی و انتظامی ندارد. خیلی از افراد مستقر در شرایط بلوغ نمی دانند تحت تاثیر چه مسایلی هستند. یک سیستم سیاسی باهوش در برابر چنین افرادی تحمل بالایی دارد.
در واقع معتقدید ، این تحول،سکانداران سیاست را غافلگیر کرده است؟
چون در ارتباط با آن کار جدی نکرده اند غافلگیر شده اند از این رو تحول مذکور نابهنگام تلقی می شود. اما من از چند سال پیش هشدار داده بودم. زیرا جامعه ایران به شدت جامعه ای پویا و تحصیل کرده است.
چه شاخص هایی برای این تحول مطرح می دانید؟
در جامعه سنتی، جامعه به علما و عوام تقسیم می شود، الان این تقسیم بندی با تحصیل همگان، و حضور افراد در شبکه های اجتماعی که آنان را خودآگاه و آگاه کرده ، به هم خورده و برخی آقایان هم به شدت نگران شده اند.
این تبیین نظری ، چه مستنداتی دارد؟
در زوایای کلان اجتماعی، جامعه ایران با وجود معدودی از جمعیت دچار فقر مطلق از مرحله گرسنگی عبور کرده و به غریزه جنسی نیز اهمیت می دهد و این موضوع نکته بنیادی است. وقتی که می گوییم از مرحله گرسنگی عبور کرده به معنای این نیست که مشکل اقتصادی و بحران های ناشی از آن را ندارد. بلکه رویکردش نسبت به موضوع دیگر به تنهایی گرسنگی نبوده و رویکرد جنسیتی دارد رویکرد غالب می شود. از این منظر طبقه متوسط ما حتی اگر دچار مشکلات اقتصادی جدی باشد ولی از منظر فرهنگی به شدت گسترش یافته تا جایی که وضعیت جغرافیایی این قشر دچار تغییر شده و تحلیل شهر و روستا شاید تحت تاثیر ابزارهای ارتباطی پیشرفته موبایل و ماهواره و گسترش تحصیل دچار تحول شده است. از این منظر قشر متوسط نیز تحت تاثیر این رویکرد و مولد آن است.
شاید برای برخی این شبهه پیش بیاید که منظور شما بی اخلاق تر شدن جامعه است ، این برداشت را دقیق می دانید؟
اتفاقا توضیح خواهم داد که اخلاقی تر هم شده است. زیرا عبور از غریزه گرسنگی به غریزه جنسی، به شدت جامعه را خلاق می کند. این خلاقیت هم نخستین بار در امر جنسی رخ می دهد. در دوره گرسنگی جبرها شدیدترند و آدمیان مانند کودک، تنها به خوردن و خوابیدن می اندیشند. اما وقتی جامعه به مرحله بلوغ می رسد وارد مرحله انقلاب روحی و جسمی می شود. در این مرحله آگاهی جنسی اوج گرفته و مطالبه جنسی هم پشت سر آن ایجاد می شود. نکته دیگر آن است که غریزه گرسنگی مردانه است. اما غریزه جنسی زنانه است. در دوره غریزه گرسنگی این مردان بودند که حاکم بودند اما در این دوره ، زنان قدرت خلاقه هستند. به همین دلیل شاهدیم که مطالبات ناشی از غریزه جنسی به دلیل خودآگاهی جنسیتی افزایش یافته است. مسایل جنسی به بعد غریزی و مسایل جنسیتی به بعد اجتماعی و فرهنگی برمی گردد.
ریشه چالش حوزه حجاب ، نبود آموزش های جنسی و جنسیتی است
در حال حاضر کدامیک از بعد جنسیتی و یا جنسی بیشتر ظهور و بروز دارد؟
هر دو. غریزه جنسی فعال شده است. ضمن این که اساسا خانم ها در بعد اجتماعی هم فعال شده اند که این امر به دلیل واکنش انتظامی امنیتی نسبت به آن ابعاد سیاسی گسترده یافته است. لازم می دانم یادآوری کنم که هر موضوعی از جمله اجتماعی که تبدیل به مساله اجتماعی شود قابلیت سیاسی شدن دارد ولی شیوه و چگونگی حل مسایل ناشی از آن بسیار مهم است. برای مثال آمارها حاکی است که خانم های بسیاری از سن ازدواجشان گذشته است، به طور طبیعی با نوعی جنبش جنسی هم برای تامین این دست از خواسته های زنان مواجه ایم. نباید فراموش کنیم که با توجه به بحران های ناشی از تصمیم سازی های سیاستی بر اساس آمارها، مردان و زنان زیادی دچار تجرد قطعی شده اند. این نیز غیر از آمار زنان مطلقه و مردان مطلقه است.
پس باید تحلیل شما مبتنی بر رواج انحطاط اخلاقی باشد که خود از نظر حامیان حجاب اجباری می تواند نتایج سیاسی هم دنبال داشته باشد؟ ولی شما آن را نفی کردید؟
بر اساس این شرایط من پیش بینی کردم که همجنسگرایی همراه با اوج گیری جهانی آن در ایران نیز افزایش یابد و این ، خود، می توانست تهدیدی سیاسی برای نظام ارزشی ما باشد.
پیش بینی شما درست بود؟
خیر. زیرا یک اتفاق بسیار مهمی رخ داد که من روی آن محاسبه نکرده بودم. زیرا در ایران زنان به میدان آمده اند، و تلاش می کنند با مطالبات خودشان روند مذکور را تغییر دهند. به عبارت دیگر، آنان با این اقدام خود تلاش می کنند زن شریک جنسی مرد باشد، و در این زمینه تلاش گسترده فرهنگی به عمل می آورند. دولت به جای این که به کمک آنان بیاید، با طرح حجاب اجباری این حرکت منحرف می شود.
آیا این وضعیت دارای سازوکارهای خودش هست که بتواند به زنان در این باره کمک کند؟
متاسفانه، به ویژه در شهرهای بزرگ، که زنان دچار هراس ناشی از احساس تنهایی شده اند، هیچ شبکه ای وجود ندارد که مردان وزنان مجرد قطعی، و مردان و زنان مطلقه را به هم برساند.
یعنی سیستم سیاسی با رویکرد انتخابی خودش علیه خودش حرکت می کند؟
بله. خانواده ، عفاف و عفاف حجاب را ایجاد می کند. اما سیاست های کلان کشور و همچنین «سیاست بدن»، شامل حجاب اجباری و مخالفت علیه آن فروپاشی خانواده به طور خود به خودی و عفاف و سپس حجاب را به دنبال دارد. در این شرایط، انتخاب هر سازوکار دیگری توسط دولت با شکست همراه می شود، هرچند، تقابل میان حجاب اجباری و بی حجابی خود نوعی نبرد حاشیه ای است زیرا محل تحریر نزاع ،اساسا، اینجا نیست.
پیشنهاد شما برای حل دوقطبی حجاب اجباری و غیر اجباری چیست؟
اگر به سرعت به سمت آموزش های جنسی و جنسیتی نرویم با مشکلات جنسی به مراتب بیشتر از وضعیت کنونی با مشکلات عدیده مواجه خواهیم شد. ما از فرهنگ قدرتمندی از «مفهوم وفاداری» در خانواده در شرایط کنونی برخورداریم. این می تواند عامل آموزش های اجتماعی در راستای تقویت خانواده باشد و این حرکت را می توانیم از طریق سازمان های مردم نهاد و نظارت دولت بر عملکرد آن ها پیگیری کنیم. دخالت های دولتی کار را خراب می کند. ببینید در اروپا و آمریکا اگر بردگان جنسی به مکان های عمومی بیایند، مردم به شدت دچار مشکل شده تظاهرات می کنند. یک بار چند نفر خانم بدکاره، در شهر استراسبورگ فرانسه به کنار خیابان آمدند، تا یک هفته ان جی او ها و دیگر نهادهای اجتماعی مردم را بسیج کرده و علیه آنان تظاهرات می کردند. این یک درس بسیار مهم دارد. در فسادهای این چنینی هم سیستم های سیاسی و انتظامی ابتدا مستقیما وارد عمل نمی شوند بلکه از وجدان اجتماعی در برابر آن پدیده های نابهنجار سود می جویند. این در حالی است که حتی این باور وجود دارد که نیروی انتظامی و پلیس باید با فحشای علنی و افساد برخورد کند. اما با «فساد» باید برخورد فرهنگی شود. از این رو اگر زنانی بدلباس در آمریکا و اروپا در خیابان ها حرکت کنند، توسط پلیس دستگیر می شوند.
آیا برداشت من درست است که می خواهید بفرمایید خود مقوله جنسیت و مسایل جنسی به امر سیاسی تبدیل شده است؟
بله. ولی من این وضعیت زنان و خودآگاهی جنسی آنان را در راستای حفظ کیان خانواده می بینم. چون حرکتشان علیه همجنسگرایی، دو جنس گرایی و همه جنس گرایی است. اگر از این وضعیت درک درستی برسیم در خواهیم یافت که باید ریشه نابسامانی های کنونی که اقتصادی است، حل کنیم. یعنی حرکت زنان دارای این استعداد است در صورت ایجاد شرایط اقتصادی مناسب و مسکن ارزان، خانواده در خانه تولید شود. همه شرایط اقتصادی ایران بعد از جنگ تا به امروز مبتنی بر تورم و گران سازی است، که خودش منتهی به گرانی وحشتناک مسکن شده است. با این شرایط خانواده متلاشی می شود. آیا بدون خانه ایجاد خانواده و ایجاد زادو ولد امکانپذیر است؟
یعنی حرکت زنان که علیه دوجنس گرایی، همجنس گرایی، و همه جنس گرایی است، و به نظام زن و شوهری مدد می رساند با آموزش گسترده حکمت جنسی باید به کمک آن برویم؟
بله. از یک سو باید مهمترین مشکل یعنی خانه سازی کنیم. در فرانسه شهرداری به خانه سازی می پردازد. شهرداری ها در ایران و تهران در این زمینه بسیار ضعیف هستند. دولت هم در ۸ سال گذشته به خانه سازی اقدام نکرده است. در کنار شهرداری دولت هم باید خانه سازی می کرد. ۲۰ سال پیش من الگوی خانه های ۲۰ متری را مطرح کردم ولی کسی توجهی نکرد. مانند خانه های متاهلی دانشگاه تهران که حدود ۲۵ متر است. و زوجی که دانشجوی دکترا هستند دارند با یکدیگر زندگی می کنند.
ولی مسکن راه حل درازمدت است راه حل کوتاه مدت شما چیست؟
باید به شدت آموزش جنسی را در جامعه رواج بدهیم. این مساله راه حل انتظامی ندارد.
دانشگاه ها و رسانه ها در این زمینه چه نقشی را باید برعهده بگیرند؟
باید با توجه به تغییر عمیق پیش رو، به بازاندیشی بسیار عمیقی در این باره بپردازیم. من در این حوزه تدریس می کنم. در کتابفروشی های جلوی دانشگاه تهران در حوزه فلسفه جنسی کتاب قابل توجهی مشاهده نمی شود. مهمتر از آن در دانشگاه تهران طیف روشنفکر به من اجازه ندادند درس مردم شناسی جنسی را آموزش بدهم. البته باورش سخت است. چند سال پیش که در این باره صحبت کردم به دادگاه رسانه فراخوانده شدم و دانشگاه هم احضارم کردند. من را محاکمه کردند که چرا بحث های فکری و حکمت جنسی تدریس می کنی؟ چرا الان دچار نگرانی شده ایم؟ زیرا ما در همه عرصه ها دچار ترس جنسی هستیم.
یعنی مسایل را به دانشگاه ندادیم؟
خود دانشگاه هم ممانعت می کرد. چرا خود دانشگاه تهران به مدت ۱۵ سال اجازه نداد در این زمینه تدریس کنم؟ از این رو علاوه بر یک جنبش جنسی، دارای یک ترس جنسی هم هستیم. این ترس جنسی هم از جهل جنسی ایجاد شده است.
می خواهید بفرمایید راهبردهای غلط حوزه سیاسی، در حوزه علمی هم وارد شده است؟
بله. جنسیت و جنسی هراسی یک مقوله گسترده است. برای مثال در حوزه پزشکی درسی قبل از انقلاب وجود داشته و دانشگاه تهران کتابش را منتشر کرده است. آن کتاب که در زمینه جنسی بوده، جزو کتب ممنوعه است. از آن بالاتر اگر در هواپیما زن بارداری دردش بگیرد، پزشک ما نمی تواند این خانم را وضع حمل کند.
چرا ؟
چون آموزش چنین مواردی را ندیده است. در شورای فرهنگ عمومی کشور دکتر سیاری با معاونش آمد، به ایشان همین موضوع را گفتیم چون آموزش ۲ واحدی در این زمینه را برای آموزش به زن و مرد حذف کردند. همچنین رسما خانمی که مسئولیت طرح مسایل زنان در حوزه آموزش جنسی و بهداشت جنسی را داشت در شورای فرهنگ عمومی کشور دخالت کرد و وسایل کمک پزشکی آموزشی دارای بروشور در داروخانه ها در ارتباط با زنان جمع کرد.