«دوست عزیز ما...»؛ این عین عبارت رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت دولت با رهبر معظم انقلاب در هفتم شهریور97 است که میگویند:«...آقای ظریف - دوست عزیز ما - هم این جا تشریف دارند» و اما این تنها موردی نیست که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، با عناوین و القابی قابل تامل، وزیر امورخارجه و نیز تیم مذاکره کننده ی هستهای را خطاب قرار میدهند:
ـ فرزند انقلاب
«هیچکس نباید این مجموعهی مذاکرهکنندگان ما را با مجموعهی شامل آمریکا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهی یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچههای خودمان هستند، بچههای انقلابند.../دیدار دانشآموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب 12آبان92
ـ امین، غیور، شجاع و متدین
«بنده هیئت مذاکرهکننده را - همین دوستانی که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدین میدانم؛ این را همه بدانند.../دیدار مسئولان نظام با رهبر انقلاب – 2 تیرماه94
ـ خستگیناپذیر
«خرسندی خود را از اینکه مقاومت ملت بزرگ ایران در برابر تحریمهای ظالمانه و تلاش دانشمندان هستهای در پیشبرد این صنعت مهم و کوشش خستگیناپذیر مذاکرهکنندگان، سرانجام طرفهای مقابل را که برخی از آنان به دشمنی با ملت ایران شهرهاند، وادار به عقبنشینی و رفع بخشی از آن تحریمهای زورگویانه کرد، ابراز میدارم.»/پاسخ به نامه رئیسجمهوری
29دی ماه 94
ـ مدافع اهداف و متدین
«آقای دکتر ظریف و همکارانشان آزمون خوبی از سر گذراندند. احساس قدرت و نشستن در مقابل ۶ قدرت جهانی، دفاع از اهداف و تثبیت حضور و وجود خود به طرفهای مقابل، از جمله نقاط قوت مذاکرهکنندگان کشورمان در مذاکرات هستهای بود. تدین، مهمترین نقطهی قوت آقای ظریف است و بنده مکرر برای شما عزیزان دعا میکنم.»/دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب – 10آبان94
ـ باوجدان و صاحب احساس مسئولیت
«... خود وزیر محترم خارجه، چون انسان متدینی است، انسان باوجدانی است و انسان صاحب احساس مسئولیت است...»/دیدار مسئولان نظام با رهبر انقلاب – 22خرداد96
تهمتهای «گاندویی»؛ این بار نماز جمعه قم!
واقعیت آن است که حاشیههای «گاندو» تمامی ندارد! سریالی که با محوریت «جیسون رضاییان» ساخته شد و اگرچه هدف اولیه این سریال نشان دادن قدرت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و ضد جاسوسی ایران بود اما در ایستگاههای بیست و نهم و سی اُم؛ ناگهان از موضع قدرت نمایی در حوزههای امنیتی و ضدجاسوسی؛ به پرحاشیهترین سریال تلویزیونی با اهداف سیاسی برای حمله به تیم مذاکره کننده، مدیران ارشد دستگاه دیپلماسی و اطرافیان رئیس جمهور تبدیل شد.
بی سابقه ترین اتفاق ممکن در این سریال عبور از همه خطوط قرمز بود تا جایی که بحثهای امنیت ملی و منافع ملی، به جدلها و جار و جنجالهای شب انتخاباتی بدل شد تا باور کنیم سکان داران رسانه ی ملی، یک وجب فراتر از قد خود در باتلاق سیاست زدگی فرو رفتهاند!
نه در عالم سینما و ساخت سریالهای پر بیننده و نه در دنیای واقعیت، هیچ کشوری اقدام به تخریب مدیران دستگاه دیپلماسی خود ـ به هر دلیل پذیرفته یا رد شده ـ نمیکند چه رسد به این که اقدام به ساخت سریالی کند که در آن به این بهانه که یک جاسوس دو تابعیتی را دستگیر کردهاند در یک اقدام کاملاً سیاسی، جهت دار و از پیش طراحی شده، بخش و یا بخشهایی از نیروهای مدیریتی و کارکنان وزارت امور خارجه را از صدر تا ذیل زیر سوال ببرند، آن هم با پشتوانههای رسانه ای، محفلی و سیاسی!
داستان از این قرار است که از برخی از عوامل سازنده ی «گاندو» دعوت میشود تا در نمازجمعه ی قم حضور پیدا کنند؛ به این بهانه که از زحمات آنها تقدیر و تشکر شود و اما در همان نماز جمعه، وقتی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی میکروفن را به دست میگیرد در یک آن، هم سیاست خارجه را از یاد میبرد هم
امنیت ملی را...!
او اشتباهات بسیاری در یک سخنرانی تهییجی مرتکب میشود؛ «گاندو» را آشتی دهنده تماشاگران با تلویزیون معرفی میکند در حالی که خود صدا و سیماییها نیز چنین ادعایی را هیچگاه نه مطرح کردهاند نه تایید! وزیر امور خارجه را مسبب به نمایش گذاشته شدن بخشهایی از قدرت موشکی ایران میداند در حالی که مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ گاه چنین موضعی را نه در قبال ظریف داشتهاند نه در قبال شخصی دیگر در دستگاه دیپلماسی، سخنی منسوب به خود که:«همه ی ایران را فساد فراگرفته» را به وزیر امور خارجه نسبت میدهد بی آن که باور کند این روزها افکار عمومی تیزبین تر از همیشه است، رئیس جمهور، رئیس دفتر ریاست جمهوری و مابقی افراد دخیل در رابطه با مسئله نفوذ را راهنمایی میکند که اگر ادعای پاکدستی دارند بروند با شکایت کردن آن را به اثبات برسانند در حالی که به خوبی میداند پایهایترین اصل در سیستم قضایی آن است که اصل بر برائت است! و از همه اینها مهم تر یک ادعای اشتباه که در سریال نیز روی آن مانور بسیاری داده شد را بازهم تکرار میکند و آن این که آمریکاییها برای آزادی جیسون رضائیان 1.7میلیارد دلار
پرداخت کردند.
در رسانههای مجازی و رسمی، به سخنان سر تا پا اشتباه ذوالنور پاسخهای بسیاری داده شده اما یک بحث در میان تمامی مباحث پررنگتر است و آن این که هرگز آمریکاییها برای جیسون رضائیان 1.7میلیارددلار پرداخت نکردند و بالعکس با مهم جلوه دادن آزادی جیسون رضائیان این گونه تلاش شد که محکومیت حقوقی آمریکاییها در یک پرونده ی مطروحه در دادگاه بینالمللی را کمرنگ جلوه دهند واگرنه در کنار آزادی جیسون رضائیان سه تبعه دیگر هم آزاد شد، هفت بازرگان ایرانی هم
مبادله شد و...
این توضیحات داده شد تا بگوییم چرا اعتقاد داریم؛ واقعیت آن است که حاشیههای «گاندو» تمامی ندارد! سریالی که با محوریت «جیسون رضاییان» ساخته شد و اگرچه هدف اولیه این سریال نشان دادن قدرت نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی و ضد جاسوسی ایران بود اما در ایستگاههای بیست و نهم و سی اُم؛ ناگهان از موضع قدرتنمایی در حوزههای امنیتی و ضدجاسوسی، به پرحاشیهترین سریال تلویزیونی با اهداف سیاسی برای حمله به تیم مذاکره کننده، مدیران ارشد دستگاه دیپلماسی و اطرافیان رئیس جمهور تبدیل شد.
> ذوالنور اشتباه کرد
مثل سازندگان و حامیان «گاندو»!
ذوالنور که خود دستی بر آتش اخبار و اطلاعات سرّی و امنیتی دارد، همانند سازندگان و حامیان «گاندو» دچار یک خبط بزرگ شد و آن این کهاندیشید با حمله به تیم مذاکره کننده، نفوذیخواندن مدیران ارشد دستگاه دیپلماسی و دادن اطلاعات غلط نظیر 1.7میلیارد دلار ما به ازای آزادی جیسون رضائیان بوده نه موارد دیگر؛ به نوعی وارد یک دعوای سیاسی ـ انتخاباتی میشود در حالی که برخی سیاست زدگیها دقیقاً بازی در زمین دشمن است تا جایی که هرگز در مقام اصلاح اشتباهات اینچنینی برنمی آیند. ذوالنور و سازندگان و حامیان «گاندو» به طور قطع بدانند اگر آمریکاییها و شاید حتی جیسون رضائیان، این به هم پریدنهای سیاسی را به نفع خود و به زیان ایران نمیدیدند یک لحظه نیز در اصلاح اشتباه رخ داده درنگ نمیکردند و بدون ورود به بحثهای دیگر، حتماً میگفتند آن 1.7 میلیارد دلار برای آزادی جیسون رضائیان نبود بلکه برای رهایی از یک محکومیت قضایی در دادگاههای بینالمللی بود!
> زمزمههایی که بوی استعفا میدهد!
در رسانهها از یک نامه سخن به میان آمده، نامهای که نویسنده ی آن «محمدجواد ظریف» است «وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران»، کسی که «رهبر معظم انقلاب» او را «دوست عزیز ما» خطاب میکنند، وی را «فرزند انقلاب» میخوانند، در وصف او از عباراتی همچون:«امین، غیور، شجاع و متدین» استفاده میکنند، به درستی وی را «خستگیناپذیر، مدافع اهداف و متدین و نیز باوجدان و صاحب احساس مسئولیت» میدانند و مینامند.
این نامه بوی گلایه نمیدهد! بلکه محتوای نامه، خبر از یک تردید شرعی میدهد، یک تردید کاملاً فقهی و دینی؛«حتی اگر بخشی از این حجم تخریب درست باشد...»، «ادامه خدمت در سمت وزارت امورخارجه شرعا جایز نیست.» این نامه دیگر از جنس بیخبری و توقع و ناخرسندی نیست، این نامه دقیقاً یک استفتاء و دریافت حجت شرعی است چه «فرزند انقلاب»، با «خستگیناپذیر» بودن و «مدافع اهداف» لقب گرفتن، در عین حال فردی«متدین و نیز با وجدان و صاحب احساس مسئولیت» است پس وقتی در یک سریال تلویزیونی پخش شده در رسانه ی ملی و انواع و اقسام مراسم و نشستها و حواشی پس از آن، تلخ ترین و عجیبترین تخریبها به وی نسبت داده میشود؛ طبیعی است اگر دچار تردید شرعی، فقهی و دینی شود که بودن در چنین جایگاهی برای من که از نظر بخشی از مردم، فردی نفوذی، خائن و پاکباخته در برابر غرب معرفی شده ام؛ جایز است
یا نه!؟