مسئله پیرامون نجفی و اعترفات تلخ او طی روزهای اخیر بهانهای برای برخی از اصلاح طلبان جهت تسویه حسابهای حزبی و فردی و انتقادات تند و تیز نسبت به برخی دیگر از احزاب این جریان به وجود آورد. مصداق بارز این وضعیت، توئیت و یادداشت اخیر غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی است. او در نخستین توئیتش طی واکنشی به قتل میترا استاد نوشته بود: «نمیتوان مسئولیت کسانی را که این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.» کرباسچی روز گذشته در روزنامه سازندگی به شفاف سازی درباره توئیت اخیرش پرداخت و حزب اتحاد و مشارکت را در شهردار شدن نجفی مقصر دانست و گفت که اصرار برخی از دوستان اصلاح طلب علیرغم اطلاع داشتن از مسئله نجفی منجر به شهردار شدن و در نتیجه حوادث مربوط به او شد. به همین دلیل هم محسن میردامادی در واکنش به این اظهارات کرباسچی نوشت: « اقبال از نجفی به دلیل سوابق روشنش بوده است و در هیچ یک از جلساتی که بحث آقای نجفی مطرح بود، آقای کرباسچی یا فرد دیگری حتی آقای مرعشی کلمهای در مورد مسائلی که اخیرا حول و حوش آقای نجفی گفته میشود، مطرح نکرد. » به هر روی، آنچه که در این میان اهمیت دارد این نیست که کدام یک از احزاب اصلاح طلب درست میگویند و حق با کیست. بلکه مسئله اساسی این است که اختلافات درون حزبی درباره برخی مسائل نباید رسانهای شود و بیش از این بهانه به دست جناح مقابل دهد. اقدام صحیح آن است که مسائل مربوط به نجفی و سهم اصلاحات در حوادث مربوط به او پشت درهای بسته مورد بحث قرار بگیرد.
> پس لرزههای توئیت کرباسچی بعد از قتل استاد
در بحبوحه ماجرای قتل « میترا استاد» همسردوم نجفی در حالی که رسانهها و افکار عمومی، ناباورانه به ابعاد فاجعه و اعتراف شهردار سابق اصلاحطلب مینگریستند، توئیت غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی شوک زدگیها را دو چندان کرد. او در شرایطی که افکار عمومی به دنبال چیستی و چرایی ابعاد فاجعه بودند، مسائلی را مطرح کرد که نه تنها به ابهامات پیرامون نجفی دامن زد بلکه به نحوی، اصلاحطلبان را نزد افکار عمومی در این مسئله مقصر نشان داد.
بر این اساس، کرباسچی بلافاصله پس از قتل میترا استاد، در واکنش به این فاجعه طی توئیتی نوشت: «ماهیت تاسفبار حادثه قتل میترا استاد هر چه باشد نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.» ساعاتی بعد، اظهارات کرباسچی درباره قتل میترا استاد در صفحه اول روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران سازندگی منتشر شد. این موضع دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی و نحوه انعکاس قتل میترا استاد از سوی روزنامه سازندگی، بازتاب وسیعی در فضای مجازی و رسانهها داشت و انتقادات تند و تیزی را متوجه دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی و محمد قوچانی سردبیر روزنامه کرد. چراکه رسانهها این اظهارات کرباسچی را آنهم در روز حادثه فرصتطلبی دانسته و آن را امری غیراخلاقی خواندند.
> یادداشت دیگر برای حمله به مشارکت و اتحاد
انتقادها به توئیت کرباسچی، او را بر آن داشت که در گفت و گوی کوتاهی، توضیحاتی درباره توئیت تامل برانگیزش ارائه دهد اما با این همه نه تنها که این توضیحات افکار عمومی را متقاعد نکرد بلکه ابهامات تازه تری پیرامون نجفی و اصلاحطلبان ایجاد ساخت. به همین دلیل دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، روز گذشته طی یادداشتی در روزنامه سازندگی به شفاف سازی درباره این موضوع پرداخت و حزب مشارکت و اتحاد را در شهردار شدن محمد علی نجفی مقصر دانست.
بر این اساس، کرباسچی در این یادداشت نوشت: «در چهارم مرداد ماه 1396 از ناحیه برخی مقامات مجلس شورای اسلامی به دوستان پیامی رسید که شهرداری دکتر محمدعلی نجفی به علت مسائل شخصی ایشان، با چالشهای بزرگی مواجه میشود. پیامی که با بیاعتنایی دوستان مواجه شد. در تاریخ هشتم شهریورماه 1396 همان عضو شورای شهر تهران از مخالفت وزیر کشور با شهرداری دکتر نجفی بر اساس گزارش و استعلام
نهادهای امنیتی دولتی خبر داد. » او ادامه داد: « اما با پیگیری برخی بزرگان اصلاحات و اعمال فشار بر رئیسجمهور، آقای روحانی به وزیر کشور دستور میدهد حکم شهرداری دکتر نجفی صادر شود. در واقع اشتباه اصلی نه از شورای شهر تهران که بر عهده احزاب پشتیبان ایشان بود که راهبرد نادرستی را انتخاب کردند. استراتژی این دوستان از آغاز بر دوقطبیسازی و مخالفخوانی بود و هست و این راهبردی غلط است که در امور سیاسی مبنای عمل را بر تضاد قرار دهیم و فکر کنیم قدرت ما در مخالفت است. » کرباسچی افزود: « در چنین شرایطی بود که به جای بررسی مستندات پرونده مدعیان علیه آقای نجفی در نهادهای معتمد خود یا وجدان خویش، این پرونده را «باجخواهی» خواندند و با تمرکز خواست اصلاحات بر شهرداری یک شخص و تعصب بر انتخاب آقای نجفی امکان بررسی آن شایعات بلکه مستندات را حتی از معاون اول رئیسجمهور سلب کردند و با تماسها و فشارهای پیاپی در بالاترین سطوح اصلاحات تنها اصلاح ممکن در شهرداری تهران را شهرداری دکتر نجفی خواندند. دوستان از خود نپرسیدند چرا در دولت دوم دکتر روحانی مسئولیتی به دکتر نجفی داده نشد و از آن بدتر در جلسات درون تشکیلاتی جبهه اصلاحات سعی کردند خاطره تلخ استعفای زودهنگام دکتر نجفی از سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۹۲ را فراموش کنند و آن را سادهانگارانه، خطای فردی بدانند و تمام شده تلقی کنند.»
> انتقادات تند میردامادی به کرباسچی
کرباسچی روی سخنش با اعضای حزب اتحاد به عنوان حزب پشتیبان نجفی بود به همین دلیل هم، این مسئله واکنش برخی از اصلاح طلبان به ویژه اعضای حزب اتحاد را به دنبال داشت. بر این اساس، محسن میردامادی در یادداشتی به ادعای کرباسچی درباره اصرار اصلاح طلبان برای شهردار شدن نجفی پاسخ داد و نوشت: « آقای کرباسچی پس از مسائل اخیر در مورد آقای نجفی، رضایتمندانه و شادمانه از سرنوشتی که برای وی رقم خورده، به طور مکرر به دیگران و اخیرا به آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت حمله میکند که باعث شدند آقای نجفی به عنوان شهردار تعیین شود در حالیکه او چنین عاقبتی را پیشبینی میکرده است.» او با بیان اینکه با توجه به آثاری که این ادعا میتواند داشته باشد، بنده به عنوان فردی که در جریان شور و مشورتهای آن زمان بودم، لازم میدانم نکاتی را عرض کنم، گفت: «همزمان با بررسی نامزدهای شهرداری در شورای شهر تهران، با توجه به اینکه بسیاری از منتخبین نظرات جریانهای خارج از شورا را جویا میشدند، جلساتی با حضور تعدادی از دوستان در مورد شهرداری با هدف ارائه نقطه نظرات به اعضای شورا تشکیل میشد و آقای کرباسچی نیز در اکثر این جلسات حضور داشت.» میردامادی ادامه داد: « آقای نجفی نیز از جمله افرادی بود که در این جلسات مطرح بود و بجز آقای کرباسچی که اصرار بر شهرداری آقای محسنهاشمی داشت، همه افراد دیگر نسبت به آقای نجفی نگاه مثبت داشتند. دلیل اقبال به آقای نجفی سوابق روشن و موفق مدیریتی ایشان در مسئولیتهای قبلی و شش سال عضویت در شورای شهر تهران و خوشنام بودن وی از دو جهت اخلاقی و مالی که اهمیتی مضاعف برای مسئولیت شهرداری دارد، بود. در هیچ یک از جلساتی که بحث آقای نجفی مطرح بود، آقای کرباسچی یا فرد دیگری حتی آقای مرعشی کلمهای در مورد مسائلی که اخیرا حول و حوش آقای نجفی گفته میشود، مطرح نکرد.» میردامادی در ادامه گفت: « حتی آقای مرعشی، که آقای کرباسچی ارتباط نزدیکی با ایشان دارد و قاعدتا اگر نکته منفی در مورد آقای نجفی داشت باید حداقل به ایشان اطلاع میداد، زمانی که به عنوان یکی از نامزدهای مورد نظر شورای شهر برای شهرداری تهران برنامه پیشنهادی خود را در جلسه شورا ارائه داد به دوستان شورا توصیه کرد به آقای نجفی برای مسئولیت شهرداری رای دهند. همچنین در زمان استعفای آقای نجفی، آقای مرعشی در مقابل این سئوال که شما اگر از این مسائل اطلاع داشتید چرا قبل از انتخاب وی به عنوان شهردار دوستان را در جریان قرار ندادید، اظهار کرد در آن زمان اطلاعی از این مسائل نداشته است.» این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: « مسلما اگر دوستان کمترین اطلاعی از مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح میشود داشتند با شهردار شدن وی مخالفت میکردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همینگونه عمل میکردند. حال اگر آقای کرباسچی یا هر فرد طرف مشورت دیگری از این ماجرا اطلاع داشته و به گونهای هشدار و اطلاعات لازم را به اعضای شورای شهر نرسانده است، کاری کمتر از
خیانت به اصلاحطلبان نکرده است.» او اظهار کرد: « همانطور که ذکر شد در جلسات مذکور، آقای کرباسچی تنها مخالف َآقای نجفی بود، آن هم نه به دلیل مسائلی که امروز مطرح میکند بلکه به این دلیل که اصرار بر شهرداری آقای محسنهاشمی داشت. ولی آن جمع با توجه به سوابق مدیریتی، آقای نجفی را برای مدیریت شهرداری، به خصوص با توجه به مشکلات شدید مالی و فساد گسترده در آن، مناسبتر میدیدند. برخی نیز چنین تلقی داشتند که آقای کرباسچی بیش از آنکه به فکر معضلات و مشکلات شهرداری باشد به دنبال نقش و نفوذ خود در شهرداری است و برای خود نقش شهردار سایه قائل است که طبعا با شهرداری آقای نجفی نمیتوانست حاصل شود. » میردامادی در پایان گفت: « آنچه در مجموع این ماجرا جای تامل و تاسف دارد این است که اختلافات و کینههای شخصی آقای کرباسچی نسبت به آقای نجفی چقدر اهمیت داشته که دوست و همکار سی و چند ساله و همحزبی بیست و چند ساله خود را که امروز، بخشی به دلیل خطای خود و بخشی با سناریوئی که برای وی طراحی و اجرا شد، زمین خورده است شادمانه لگد میزند؟ البته با توجه به تجارب گذشته میتوان حدس زد که این موضع آقای کرباسچی بیشتر موضعی شخصی است تا تشکیلاتی.»
> سر باز کردن یک کینه قدیمی
اظهارات کرباسچی آنهم در شرایط کنونی که فضا چندان به نفع اصلاح طلبان نیست، چه مفهومی جز سوء استفاده حزبی و فردی میتواند داشته باشد؟ امری جز زیان و ضرر متوجه مجموعه جریان اصلاحات نمیسازد. در واقع دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با استفاده از فاجعه قتل میترا استاد و اعترافات نجفی در تلاش برای سر باز کردن یک کینه قدیمی نسبت به نجفی و اصلاحطلبان بود. چراکه محمد علی نجفی یکی از پایه گذاران حزب کارگزاران سازندگی است. او از دوستان و همفکران سابق غلامحسین کرباسچی بوده است. با این وجود، نجفی چند سالی بود که از کارگزاران فاصله گرفته بود. به همین دلیل هم دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نه تنها به دلیل منافع حزبی بلکه به خاطر کینه قدیمی اش نسبت به نجفی، از همان ابتدا یکی از مخالفان سرسخت نجفی برای نشستن بر کرسی شهرداری تهران به شمار میرفت و بر شهردار شدن محسنهاشمی اصرار داشت. زیرا انتظار حزب سازندگی بر این بود که با توجه به سر لیست بودن محسنهاشمی در انتخابات شورای شهر، او تنها کسی است که شایستگی نشستن بر کرسی شهرداری تهران را دارد اما این مسئله با مخالفت جدی اصلاح طلبان روبرو شد. زیرا اصلاح طلبان معتقد بودند کههاشمی در لیست شورای شهر اصلاح طلبان در تهران موفق به کسب رای حداکثری شد؛ اکنون باید به عنوان رئیس شورای شهر به مردم این کلانشهر خدمت کند و شهردار شدنش نباید منجر به سلب اعتماد افکار عمومی نسبت به اصلاحات شود. با این همه، حزب کارگزاران سازندگی که از حزب اتحاد ملت و مشارکت بسیار دلخور بود، پس از اینکه نجفی بر کرسی شهرداری تهران تکیه زد، عملکرد شهردار سابق را بارها مورد نقد قرار داده و گفتند که نجفی نتوانست انتظارات را محقق سازد. به همین دلیل هم امروز، بعد از حادثه تلخ میترا استاد و اعتراف نجفی؛ کرباسچی حزب اتحاد ملت و برخی بزرگان اصلاح طلب را هدف قرار میدهد که این اصلا به سود هیچ یک از احزاب اصلاح طلب نیست.
> دعواهای جناحی در اتاق بسته
به هر روی کرباسچی سرمنشاء اختلاف جناحی در میان بخشهایی از جریان اصلاحات، با اولین توئیت رمز آلودش در واکنش به قتل میترا استاد بود. چراکه او نوشته بود: « نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.» بنابراین حتی اگر اصرار اصلاح طلبان منجر به شهردار شدن نجفی و مشکلات کنونی پیرامون او شده باشد، بازهم طرح چنین مباحثی در رسانهها و شبکههای اجتماعی جای هیچ گونه توجیه ندارد. چراکه طرح این قبیل از مسائل در رسانهها بیشتر به شائبهها و ابهامات پیرامون نجفی و اصلاح طلبان دامن زده و اعتماد افکار عموی را نسبت به این جریان تقلیل خواهد داد. به همین دلیل شرایط کنونی به ویژه پس از اعترافات شهردار سابق نسبت به قتل میترا استاد ایجاب میکند که دعواهای جناجی به سطح رسانه و افکار عمومی سرایت نکند. به عبارتی، نه تنها مصالح حزبی بلکه منافع جامعه نیز چنین الزامی را به وجود میآورد که هر یک از احزاب اصلاح طلب که دیگری را در شهردار شدن نجفی مقصر میداند، مسائل مربوط به نجفی و سهم هر یک از اصلاح طلبان در شهردار شدن او را پشت درهای بسته مورد نقد و بررسی قرار دهند. به ویژه در شرایطی که جریان مقابل اصلاح طلبی به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود برای انتخابات پیش رو است؛ به هیچ روی، شایسته نیست که دو حزب بزرگ اصلاح طلب اختلافات شان را در رسانهها علنی کنند و با دعواهای جناحی شان سود بیشتری نصیب جریان مقابل سازند.