طی 48 ساعت اخیر رسانههای تندرو خط جدیدی را تحت عنوان مقابله با «شبکه تخریب» پی گرفته و طی آن مدعی شدند که اصلاحطلبان با بهرهگیری از جریانسازیهای عاملان غربی ، چهرههای خدوم انقلاب را تخریب کرده و در نهایت موفق به اخذ آرای عمومی و حذف این چهرههای از حضور در دوره بعدی مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری شدهاند. جالب آنجاست که این رسانهها در گفتوگوها متعدد با نامزدهای شکست خورده هر دو انتخابات ، از مسئولان قضایی درخواست کردهاند که با عوامل اصلی این شبکه البته فرضی برخورد کرده و محدودیتهای جدیدی را برای ایشان در فضای سیاسی و مهمتر از آن اجتماعی فراهم کنند.
به گزارش خرداد، چند نکته برجسته در خصوص همین ادعا قابل توجه است که اولین آن منحصر به درک صحیح از اساس و ریشه انتخابات در هر نظام مردم سالارانه است. اینکه در هر کشور بالغ به لحاظ درک و فهم سیاسی بر خلاف کشورهای کمتر توسعه یافته یا در هر حال توسعه احزاب عاملان اصلی انتخابات بوده و هر طیف از اقشار جامعه آرای خود را نه در سبد فرد یا چهره مشخصی که در نفع یک حزب یا یک جناح مشخص صادر میکند. همچنانکه در دوره اخیر انتخابات جمهوری اسلامی نیز چنین اتفاقی حداقل در حوزه انتخابیه تهران رخ داد و لیست انتخاباتی اصلاحطلبان برای مجلس دهم – امید- و لیست انتخاباتی نزدیک به این جریان برای خبرگان پنجم – خبرگان مردم- تماما مگر در یک مورد منتخب شدند.
اتفاق چنین امری آن هم در شرایطی که همواره رقابتهای سیاسی کشور فرد محور یا جزیرهای بود ، پیام آور یک نبوغ سیاسی در جمهوری اسلامی بود که بازتاب خوبی نیز در رسانههای بینالمللی نیز پیدا کرد تا زمزمههای حزبی شدن انتخابات ایران پیش از هر زمان دیگری به گوش برسد.
بدیهی است که در چنین شرایطی نیز جریانی پیروز انتخابات باشد که به لحاظ حزبی پایگاه عمومی بهتری در بستر جامعه برای خود فراهم کرده باشد که از این حیث اصولگرایان به سبب حمایتهای بی شائبه از دولتهای نهم و دهم و همچنین سکوت در برابر تخلفات اخیر نتوانسته جایگاه قدرتمندی بین اقشار عمومی داشته باشد و در مقابل این اصلاح طلبان باشند که فاتح میدان رقابت شوند.
اما این پیروزی آن چیزی نبود که اصولگرایان برای خود فرض کرده بودند. محافظهکاران که تا پیش از اعلان نتایج انتخابات به سبب حجم بالای ردصلاحیت نامزدهای انتخاباتی اصلاحطلبان و همچنین دسترسی به تریبونهای عمومی پیروزی در فاصله یک قدمی خود میدیدند ، به سبب این شکست هجمههای گستردهای علیه مسئولان برگزاری انتخابات در جامعه مطرح کرده و حتی رای دهندگان را از این گزند مستثنی نکردند.
آنچنان که در این رسانه ها یا نتایج انتخاباتی را معکوس کردند ، یا رای دهندگان را ضدانقلاب و ضد ولایت فقیه خواندند و یا آنکه نتایج انتخابات را مشکوک و مبهم دانستند. جالب آنکه بر تمامی این مواضع پافشاری داشتند چون به زعم آنان نباید چنین نتیجهای در انتخابات اتفاق می افتاد. غافل از آنکه ذات یک انتخابات حزبی اساسا با یک انتخابات شخص محور متفاوت بوده و در چنین وضعیتی ، رای نیاوردن سرلیست جریان بازنده در برابر رای آوردن آخرین نفر لیست برنده یک اتفاق معمول و ممکن است.
با این حال شکستخوردگان انتخابات به رغم علم بر نقش آفرینی احزاب در انتخابات و همچنین اشتباهات استراتژیک خود در نحوه ائتلاف و بزرگتر از آن حفظ جریان هایت تندرو موسوم به پایداری و احمدینژادیها در لیست نهایی یک جریان جدید با کلید واژه « شبکه تخریب» به راه انداختند تا به شکلی راهی برای تغییر بازی در اعلام نتایج انتخابات فراهم کنند. طی 24 ساعت قریب به اتفاق خروجی برخی سایتهای تندرو نیز در تصاحب همین کلید واژه – شبکه نفوذ- در آمد و مخاطبان آن نه مردم که مسئولان امنیتی و قضایی قرار گرفتند تا فضای عمومی کشور به شکلی از آرامش بعد از انتخابات خارج شود.
حال آنکه اگر تخریب را به عنوان یک تاکتیک در انتخابات مفروض کنیم ، اصولگرایان با علم کردن اتهامات و تخریبهای علیه دولت ، اعتدالیون و اصلاحطلبان از تریبون های عمومی سرمدار این جریان بوده و بر همین اساس میبایست ایشان پیش از هر جریان و جناح سیاسی پاسخ گوی این مساله باشند که با استناد بر چه مدارک مستدل و مستندی چهرههای برجسته نظام را از تریبونهای مختلف عمومی و حتی رسانه ملی مورد اهانت و اتهام قرار دادند.
دیگر آنکه در مجموعه اخبار این رسانه ها بارها رییس دولت اصلاحات به عنوان سردمدار شبکه تخریب علیه چهرههای خدوم انقلاب عنوان شده است ، در حالیکه وی در تمام پیامهای خود به حامیان اصلاحات صرفا خواستار حمایت از لیستهای ائتلافی این جریان در دور انتخابات مجلش شورای اسلامی و خبرگان رهبری بوده که چنین رویکردی نیز در جریان مقابل وجود داشته و نمیتوان از آن «تخریب» برداشت کرد.
در نهایت اینکه نیز نباید فراموش شود که اصولگرایان از روزهای منتهی به انتخابات تاکنون مدام تاکید بر نقش کشورهای بیگانه در انتخابات داشته که در ابتدا لیست «خبرگان مردم» را به عنوان لیست انگلیسی در سطوح مختلف جامعه مورد اهانت قرار داده و بر خلاف قوانین انتخاباتی حق نصب بنرهای تبلیغاتی این جریان را در برخی معابر عمومی با استناد بر همین ادعا ندادند. همچنین بعد از اعلام نتایج انتخابات چنین ادعایی مطرح کردند که جریان آمریکایی ، اسرائیلی و صهیونیسم در شکل دهی به این انتخابات نقش داشته و موفق شده است که آرای مردمی را به سمت یک جریان خاص منحرف کند که اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد اساسا قدرت امنیتی کشور زیر سوال رفته است.
چگونه امکان دارد که یک کشور با داعیه مردم سالاری در مهمترین و اصلی ترین آزمون خود یعنی انتخابات نتوانسته استقلال خود از شرق و غرب را حفظ کند و جریان های بیگانه با تاثیر بر فضای انتخابات پیروز آن را مشخص کردهاند. آن هم در شرایطی که مقامات امنیتی کشور بارها و بارها بر حفظ و امنیت کشور به ویژه در شرایط حساس فعلی تاکید داشته اند. لذا طرح چنین ادعاهایی بیشتر حکایت از آن دارد که جریانهای تندرو و محافظهکار برای فرار از پذیرفتن شکست بر خود میدانند که دست به هر اقدامی ولو برچسب زدن به چهرهها و جریان های سیاسی و بالاتر از آن زیر سوال بردن ارکان جمهوری اسلامی یعنی برگزاری انتخابات سالم و نیز توان امنیتی کشور بزنند.