هر سال با رسیدن ماه رمضان در جای جای شهر تهران عده ای بدنبال خیرات و کار خیر می روند ،همه سعی می کنند به یک نحوی به اندازه کمی هم شده عملی زیبا برای جبران غفلتهای یکسالشان انجام دهند.
به گزارش خبرنگار تدبیر24، آیا تا به حال به این فکر کرده ایم اگر حادثه ای هم برای ما اتفاق بیافتد از دیگران چه انتظاری داریم؟ مثلا اگر دکتری با سهل انگاری خود واکسنی را اشتباها به کودک ما تزریق و کودک شش ماهه را دچار تشنج و به اغمای چند روزه ببرد ، می دانیم حتی تصورش هم بسیار درد آور است که کودکی معصوم با یک اشتباه دچار رنجی دائمی بشود ...اما من کسی را می شناسم که این رنج را سالها بدوش کشیده است و ذره ذره با رشد کودک او هم مانند شمعی سوخته وآب شده است...کسی که بعد از گذشت هشت سال بدنبال حقوق گمشده فرزندش است ولی متاسفانه در این چند سال صدایش به جایی نرسیده است،شرح این واقعه را از زبان پدر "آریسا السادات طباطبایی" بخوانید:
«من و مادر "آریسا" در آغاز ازدواج طبق شواهد و مدارک و آزمایشات به عمل آمده هیچ مشکلی از جهت ژنتیک نداشتیم و دخترم به سلامت بدنیا آمد .
دخترم تا شش ماهگی تحت نظر دکتر کودکان بود، در تاریخ 18/1/86 جهت انجام واکسیناسیون نه ماهگی ،به درمانگاه امام زمان (ع) همدان مراجعه نمودم، پزشک کشیک درمانگاه بود و به وی اعلام نمودم که به دلیل حساسیت دخترم با توصیه دکترش بایستی به جای واکسن سه گانه ، دواکسن دوگانه تزریق گردد .
به همین منظور توصیه نامه دکترش را در اختیار پزشک کشیک قرار دادم، مسئول واحد تزریقات درمانگاه اعلام نمود که واکسن فوق را تزریق نمی نماید و بایستی این کار توسط پزشک کشیک انجام شود، که مشارالیه نیز "آریسا" را به بخش تزریقات برد ولیکن پس از چند لحظه ،صدای ناله کودکم بلند شد و مسئولین درمانگاه اعلام نمودند که واکسن اشتباه تزریق گردیده و کودکم فلج شده است.
پس از چند دقیقه دکتر کشیک کودکم را به آغوش من انداخت و گفت کودکتان را ببرید و اگر تشنج کرد به بیمارستان منتقل کنید.من که اطلاعات پزشکی نداشتم کودکم را به منزل بردم و سپس متوجه بی تابی شدید و درنتیجه فلج گردیدن وی شدم.
اگر در همان لحظه پاتن تجویز و تزریق می نمود هرگز "آریسا"ی نه ماهه ام فلج نمی شد.
موضوع را از طریق نظام پزشکی پیگیری نموده و پس از طرح پرونده ،اعضا و پزشکان دادسرا انتظامی نظام پزشکی رای را به دکتر مربوطه دادند و از همین جا حقوق او ظایع شد.
در صورتی که کودک من طبق مدارک هیچ مشکل ژنتیکی قبل از تزریق واکسن نداشته است و حتی کارت رشد او هم مرحله به مرحله مورد تایید دکتر متخصص بوده و حتی مورد تایید پزشک کودکم هم بوده است.
کسی دراین هشت سال از اعضای همان مرکز تا به حال نیامده حتی یک مرتبه از ما دلجویی کند،شما بگویید انسانیت چیست؟ آن وقت که می گویند انسان با وجدانش زندگی می کند یعنی چه؟ اصلا وجدان چیست؟
در این سالها به چند واژه خیلی حساس شده ام (وجدان ،انسانیت،عذر خواهی،دلجویی،حقوق شهروندی و ...)چه کسی می فهمد که ما در این سالها چه دردی را در وجودمان تحمل کردیم،هر چه داشتیم و نداشتیم را هزینه درمان "آریسا" کردیم،البته انسانهای باشرفی هم بوده اند که یاری ام کردن اما الان دیگر کم آورده ایم،یکی از پزشکان متخصص دخترم در آخرین ویزیت خود در تهران به من گفت که اگر عمل بشود امکان بهبودی در راه رفتن و تکلمش زیاد است، چرا باید "آریسا" کوچولو از این حق محروم بشود؟
بزگترین آرزوی من و همسرم سلامتی دختر 8 هشت ساله ام است.»
به گزارش خبرنگار تدبیر24، آیا تا به حال به این فکر کرده ایم اگر حادثه ای هم برای ما اتفاق بیافتد از دیگران چه انتظاری داریم؟ مثلا اگر دکتری با سهل انگاری خود واکسنی را اشتباها به کودک ما تزریق و کودک شش ماهه را دچار تشنج و به اغمای چند روزه ببرد ، می دانیم حتی تصورش هم بسیار درد آور است که کودکی معصوم با یک اشتباه دچار رنجی دائمی بشود ...اما من کسی را می شناسم که این رنج را سالها بدوش کشیده است و ذره ذره با رشد کودک او هم مانند شمعی سوخته وآب شده است...کسی که بعد از گذشت هشت سال بدنبال حقوق گمشده فرزندش است ولی متاسفانه در این چند سال صدایش به جایی نرسیده است،شرح این واقعه را از زبان پدر "آریسا السادات طباطبایی" بخوانید:
«من و مادر "آریسا" در آغاز ازدواج طبق شواهد و مدارک و آزمایشات به عمل آمده هیچ مشکلی از جهت ژنتیک نداشتیم و دخترم به سلامت بدنیا آمد .
دخترم تا شش ماهگی تحت نظر دکتر کودکان بود، در تاریخ 18/1/86 جهت انجام واکسیناسیون نه ماهگی ،به درمانگاه امام زمان (ع) همدان مراجعه نمودم، پزشک کشیک درمانگاه بود و به وی اعلام نمودم که به دلیل حساسیت دخترم با توصیه دکترش بایستی به جای واکسن سه گانه ، دواکسن دوگانه تزریق گردد .
به همین منظور توصیه نامه دکترش را در اختیار پزشک کشیک قرار دادم، مسئول واحد تزریقات درمانگاه اعلام نمود که واکسن فوق را تزریق نمی نماید و بایستی این کار توسط پزشک کشیک انجام شود، که مشارالیه نیز "آریسا" را به بخش تزریقات برد ولیکن پس از چند لحظه ،صدای ناله کودکم بلند شد و مسئولین درمانگاه اعلام نمودند که واکسن اشتباه تزریق گردیده و کودکم فلج شده است.
پس از چند دقیقه دکتر کشیک کودکم را به آغوش من انداخت و گفت کودکتان را ببرید و اگر تشنج کرد به بیمارستان منتقل کنید.من که اطلاعات پزشکی نداشتم کودکم را به منزل بردم و سپس متوجه بی تابی شدید و درنتیجه فلج گردیدن وی شدم.
اگر در همان لحظه پاتن تجویز و تزریق می نمود هرگز "آریسا"ی نه ماهه ام فلج نمی شد.
موضوع را از طریق نظام پزشکی پیگیری نموده و پس از طرح پرونده ،اعضا و پزشکان دادسرا انتظامی نظام پزشکی رای را به دکتر مربوطه دادند و از همین جا حقوق او ظایع شد.
در صورتی که کودک من طبق مدارک هیچ مشکل ژنتیکی قبل از تزریق واکسن نداشته است و حتی کارت رشد او هم مرحله به مرحله مورد تایید دکتر متخصص بوده و حتی مورد تایید پزشک کودکم هم بوده است.
کسی دراین هشت سال از اعضای همان مرکز تا به حال نیامده حتی یک مرتبه از ما دلجویی کند،شما بگویید انسانیت چیست؟ آن وقت که می گویند انسان با وجدانش زندگی می کند یعنی چه؟ اصلا وجدان چیست؟
در این سالها به چند واژه خیلی حساس شده ام (وجدان ،انسانیت،عذر خواهی،دلجویی،حقوق شهروندی و ...)چه کسی می فهمد که ما در این سالها چه دردی را در وجودمان تحمل کردیم،هر چه داشتیم و نداشتیم را هزینه درمان "آریسا" کردیم،البته انسانهای باشرفی هم بوده اند که یاری ام کردن اما الان دیگر کم آورده ایم،یکی از پزشکان متخصص دخترم در آخرین ویزیت خود در تهران به من گفت که اگر عمل بشود امکان بهبودی در راه رفتن و تکلمش زیاد است، چرا باید "آریسا" کوچولو از این حق محروم بشود؟
بزگترین آرزوی من و همسرم سلامتی دختر 8 هشت ساله ام است.»
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
