تصور می‌کردیم جواد نکونام در مصاحبه افشاگرانه‌اش، بخش عمده ناگفته‌های دوران حضورش در استقلال را بیان کرده باشد اما دیروز یک استقلالی سابق که همزمان با نکونام، در مجموعه آبی حضور داشت، در یک محفل خصوصی ضمن تأیید حرف‌های کاپیتان تیم‌ملی مدعی شد نکونام بسیاری از واقعیت‌ها درباره خداحافظی مجیدی، دلخوری مجید صالح، ناراحتی سیدمهدی رحمتی و جدایی پژمان منتظری را نگفت.

اين استقلالي سابق كه در جمع برخي مديران و مربيان تيم فعلي خود در حال مطالعه مصاحبه نكونام بود، گفت: «امير فقط با جواد مشكل نداشت. او بلايي سر فرهاد مجيدي آورد كه نگو و نپرس... بعد از هر بازي كه فرهاد براي استقلال گل مي‌‌زد، امير به رختكن مي‌آمد و سر ساير مهاجمان استقلال فرياد مي‌كشيد خاك بر سر شما كه يك پيرمرد براي استقلال گلزني مي‌كند... امير آنقدر اين جمله را تكرار كرد كه فرهاد تحت فشار روحي و رواني تصميم به خداحافظي گرفت.»

طرف كه روي دور خاطره تعريف كردن افتاده بود، ادامه داد: «پژمان منتظري هم بر عكس آن چيزي كه هواداران استقلال فكر مي‌كنند، به خاطر همكاري نكردن قلعه‌نويي با كی روش از استقلال رفت. پژمان اصرار داشت در پست تخصصي خودش بازي كند اما امير قبول نكرد و آن قدر به كارش ادامه داد كه منتظري، استقلال را رها كرد و رفت.»

وی افزود: «اين آقا به آرش برهاني هم مي‌گفت تو فوتبالت تمام شده و بايد خيلي سنگين، رنگين خداحافظي كني و بروي. حالا آرش آدم باجنبه‌اي است و دوام آورد اما خيلي‌ها با همين حرف‌ها نابود شدند.»

این بازیكن همچنین به مسئله مهدی رحمتی پرداخت: «رحمتي كه اعتماد به ‌نفس بالايي دارد، به خاطر جمله معروف امير قلعه‌نويي كه هر وقت مي‌خواست حال سيد را بگيرد، در جمع مدافعان استقلال مي‌گفت حواس‌تان به ارسال‌ها باشد، روي مهدي (رحمتي) حساب نكنيد، او دروازه‌بان زيرِ تير است، به‌هم مي‌‌ريخت.»

اين عضو سابق مجموعه استقلال به ماجراي دلخوري مجيد صالح از قلعه‌نويي هم اشاره كرد و گفت: «روز بازي با داماش، وقتي آرش برهاني يكي، دو بار از كناره‌ها به عمق زد و چون تنها بود، نفوذش به نتيجه نمي‌رسيد، مجيد صالح از روي نيمكت بلند شد و رفت كنار خط به امير گفت اميرخان الان وقتش است كبه را به زمين بفرستيم، بعد روي وايت‌برد كوچكي كه دستش بود، شكل نفوذهاي آرش را كشيد و به قلعه‌نويي گفت اگر كبه داخل زمين باشد، آرش مي‌‌تواند توپ‌ها را رو به عقب به بيرون بفرستد و كبه ضربه آخر را بزند. الان مشكل اصلي تيم در خط حمله اين است كه كسي نيست پاس‌هاي عرضي و كوتاه آرش را قطع كند... شايد باورتان نشود اما امير بعد از شنيدن حرف‌هاي صالح، به او گفت فكر مي‌كني من خودم عقلم نمي‌رسد و فقط تو متوجه مي‌شوي. من خودم الان مي‌خواستم كبه را به زمين بفرستم اما تو برو سر جاي خودت بنشين... چرا هر وقت دوربين‌ها و تصويربردارها به سمت من مي‌آيند، تو هم تخته و ماژيك به دست پيش من مي‌آيي؟ مي‌خواهي همه ببينند براي خودت ايده داري؟! بيچاره مجيد صالح كه منتظر تشكر امير بود، به نيمكت برگشت و بهت‌زده سر جاي خود نشست. جالب اينكه امير دقايقي بعد كبه را به زمين فرستاد و دقيقاً به همان روشي كه صالح مي‌گفت به گل رسيديم.»