پرونده مرگ تلخ مرد جوان در ميان شعله‌هاي آتش درحالي براي محاكمه به دادگاه كيفري ارسال شده است كه همسر او به عنوان تنها متهم پرونده همچنان منكر جنايت است.

«كمك، شوهرم در آتش سوخت». صداي زن جوان سكوت نيمه شب را برهم زده بود. او خودش را به كوچه رسانده بود و از مردم كمك مي‌خواست. شعله‌هاي آتش زبانه مي‌زد و خانه‌اش را در برگرفته بود. هنوز لحظاتي نگذشته بود كه صداي آژير خودروي آتش‌نشاني و پليس به گوش رسيد. ماموران به زحمت از ميان جمعيت راه باز كردند و عمليات اطفاي حريق آغاز شد. با خاموش كردن آتش مرد جواني كه در ميان شعله‌ها گرفتار شده بود از طريق اورژانس به بيمارستان انتقال داده شد. جمعيتي كه در آن نيمه شب نظاره‌گر آتش بودند هرگز پيش خود تصور نمي‌كردند كه مرد جوان قرباني جنايتي هولناك شده است؛ جنايتي كه به رغم صحنه‌سازي با تلاش كارآگاهان جنايي استان مازندران برملا شد.

عقربه‌هاي ساعت 30: 12، 10 تير سال 92 را نشان مي‌داد كه يك مورد حريق به ماموران آتش‌نشاني شهرستان بابل اعلام شد. ماموران آتش‌نشاني با حضور در صحنه اقدام به خاموش كردن شعله‌هاي آتش كرده و در همين هنگام زن جواني كه صاحب خانه بود فرياد مي‌زد «شوهرم در خانه است، به شوهرم كمك كنيد.» با تلاش ماموران آتش‌نشاني، پس از دقايقي آتش اطفا شد و مرد صاحب خانه كه دچار سوختگي شديد شده بود بلافاصله به بيمارستان انتقال داده شد.

مرگ در سومين روز

موضوع تحت عنوان آتش‌سوزي و آسيب‌ديدگي مرد جواني به نام سهيل به پليس اعلام شد. مرد جوان كه سهيل نام داشت ابتدا به يكي از بيمارستان‌هاي ساري انتقال داده شد، اما با توجه به وخامت حال مرد جوان و تجهيزات پزشكي، سهيل به بيمارستاني در مشهد انتقال داده شد. تلاش‌هاي كادر درمان ادامه داشت اما سهيل سه روز پس از حادثه به علت شدت سوختگي جان خود را از دست داد و پرونده‌يي تحت عنوان مرگ مشكوك در اداره آگاهي شهرستان بابل تشكيل شد.

همزمان با آغاز بررسي‌ها در رابطه با اين آتش‌سوزي، پدر سهيل با مراجعه به پليس از عروس خود شكايت كرد. اين مرد به پليس گفت: «من پدر سهيل هستم، همان مردي كه به علت سوختگي جان خود را از دست داد. مي‌خواهم از مريم، عروسم شكايت كنم. مطمئن هستم كه او در مرگ پسرم نقش دارد و از طرفي اين آتش سوزي عمدي بوده و پسرم قرباني جنايتي هولناك به دست همسرش شده است.»مرد ميانسال ادامه داد: «پسرم با همسرش اختلاف شديدي داشتند، هر روز بين آنها دعوا و درگيري بود و صداي مشاجرات آنها به گوش همسايه‌ها رسيده بود. عروسم دل خوشي از پسرم نداشت و مطمئن هستم كه او بلايي سر پسرم آورده است و اين آتش‌سوزي هم عمدي است و توسط عروسم صورت گرفته است.»

در ادامه بررسي‌ها مريم به عنوان نخستين مظنون پرونده بازداشت شد و تحقيقات از او صورت گرفت. زن جوان در خصوص مرگ همسرش گفت: «نيمه‌هاي شب بود كه براي خوردن آب به آشپزخانه رفتم كه متوجه بوي شديد دود شدم، خانه‌ام آتش گرفته بود و شوهرم در اتاق خواب بود. آتش هر لحظه بيشتر مي‌شد و سهيل با سر و صداي من از خواب بيدار شد و در جست‌وجوي راه فراري از ميان شعله‌هاي آتش بود. با صداي داد و بيداد من همسايه‌ها به كوچه ريختند و با آتش‌نشاني و پليس تماس گرفتند و دقايقي بعد از آمدن آتش‌نشان‌ها سهيل نجات يافت و به بيمارستان انتقال داده شد.

بوي بنزين

در بررسي‌هاي اوليه با توجه به آنكه مدركي عليه مريم در دست نبود، پس از تحقيقات اوليه زن جوان آزاد شد. اما بررسي‌ها در رابطه با اين حادثه همچنان ادامه داشت و اكيپي از كارشناسان به دستور بازپرس پرونده اقدامات خود را براي مشخص شدن علت و انگيزه اين حادثه ادامه دادند.

در بررسي‌هاي صورت گرفته مشخص شد منشا حريق بنزين بوده است. درحالي كه وجود بنزين در خانه غيرطبيعي بود. باتوجه به مدارك به دست آمده در صحنه كارشناسان اعلام كردند كه آتش عمدي بوده است. از سويي در تحقيقات مشخص شد زوج جوان باهم اختلاف داشته و مدام باهم درگير بوده‌اند.

رييس پليس آگاهي استان مازندران در رابطه با اين خبر به «اعتماد» گفت: «زن جوان بازداشت و بررسي‌ها از او صورت گرفت، در تحقيقات زن جوان تناقض‌گويي‌هايي وجود داشت كه نشان مي‌داد او در جنايت نقش دارد. نظريه كارشناسي در رابطه با حريق عمدي، آسيب نديدن متهم در صحنه آتش‌سوزي و اختلافات شديد خانوادگي دلايلي بود كه نشان مي‌داد مريم در اين جنايت نقش دارد.»سرهنگ عظيمي ادامه داد: «اما زن جوان همچنان منكر جنايت است و مدعي شده كه حريق غيرعمدي بوده است. از آنجايي كه مدارك و شواهد حكايت از آن دارد كه مريم در اين جنايت نقش دارد، قاضي پرونده باتوجه به مدارك به دست آمده كيفرخواست زن جوان را به اتهام قتل عمد همسرش صادر كرد تا قضات دادگاه كيفري استان حكم وي را صادر كنند.»