مشی سیاسی امام خمینی(ره) را باید در چارچوب رهبری یک انقلاب سیاسی توسط یک مرجع دینی مورد ارزیابی قرار داد. درواقع انقلاب اسلامی در فضای جنگ سرد به پیروزی رسید، در شرایطی که جهان بین دو قطب قدرت،یعنی دو الگوی سرمایهداری و کمونیسم تقسیم شده بود و خارج از ملاحظات دو قطب حرکت مخالف و اعتراضی نمیتوانست نتیجهبخش باشد، اما ایشان براساس آموزههای دینی به ویژه بر پایه مکتب تشیع، انقلابی را رهبری کردند که در آن دوران فضای جدیدی را برای رهایی مردم تحت ستم جهان گشود و درواقع امید به تغییر را بر اساس آموزههای دینی مطرح و بر پایه تعالیم دینی این حرکت را رهبری کرد و براساس خواسته مردم ایران که خواستار الگوی اسلام انقلابی بودند، مشی و سیره رسول خدا(ص) و ائمه اطهار را الگوی برپایی نظام سیاسی جدید قرار داد. تلاش برای تحقق این هدف با هدایت جنبش اجتماعی گسترده و عمیق در ایران دنبال شد و در طول دوران حیات ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی سالهای 57 تا 68 جامعه انقلابی ایران مانند همه جوامع انقلابی با فرازو نشیبهایی همراه بود. درواقع شور انقلابی سراسر جامعه را فراگرفته بود ولی ظهورلازم و کافی برای اجرایی کردن احکام دینی در جامعه شکل نگرفته بود اما ایشان به عنوان یک مرجع دینی راههایی را برای جامعه گشودند که بدون تردید توجه به آن و تداوم آن میتواند بسیاری از موانع را از پیش روی جامعه ایران بردارد. ایشان با تاکید بر نقش مردم که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند همواره مسئولان در همه سطوح را خدمتگزاران مردم معرفی میکردند و با روشی آموزنده تلاش کردند احترام و اهمیت جایگاه مردم را همواره به صاحبان قدرت گوشزد کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی از سوی مردمی که دهها سال نه که صدها سال برای برپایی یک مدل حکومت دینی، آن هم بر پایه جمهوریت تلاش کرده بودند و رهبری ایشان، جایگاه مردم در موقعیت ویژه ای قرار گرفت. درواقع انقلاب اسلامی در دو محور مردم و رهبری مدلی را به جهان عرضه کرد که این دو عنصر که در انقلابهای دیگر هم نقش ویژهای داشتند این بار بر پایه آموزه های دینی ، تلاش برای تغییر را هدف قرار دادند. مهمترین وجه رهبری ایشان توجه به تحولات جامعه و ضرورت انطباق احکام دینی با تغییرات اجتماعی و نیازهای هر زمان و هر عصر بود که همانگونه که اشاره شد باید در شرایط جنگ سرد و در فضای انقلابی یک جامعه خواستار تغییرات سریع و تحولات بنیانبرانداز مورد توجه قرار بگیرد. تغییرات سریعی که بر اساس اقتضای هر جامعه انقلابی مجال و مدارای ایجاد ظرفیتهای مناسب را ندارد و نمیدهد. در چنین شرایطی ایشان بر پایه خواست واراده مردم، اجرایی کردن احکام دینی را مورد توجه قرار دادند. ضمن آن که برجستگی تفکرات ایشان به عنوان رهبر مذهبی توجه به زمان و مکان بر اندیشههایشان بود که توجه ویژهای را به مقتضیات زمان و مکان بر اساس فکر و پویایی شیعه مطرح ساختند. به نظر میرسد این عنصر در همان دوران تاثیر ویژهای در تحولات انقلابی کشور به ویژه در تقابل میان موج سنتگرایی و موج نوخواهی در کشور ایفا کرد. بر همین اساس میتوان جایگاه ایشان را به عنوان رهبر مذهبی که یک حرکت عظیم سیاسی را که نه تنها در ایران و نه تنها در سراسر کشورهای اسلامی بلکه در تمام جهان آثار آن انتشار پیدا کرد، در چنین چارچوبی مورد ارزیابی قرار داد.
* استاد دانشگاه