طنز/ مساله زور زدن | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۵
کد خبر: ۷۵۲۲۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۲ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۳
آمبولانس را انداخته بودم توی بزرگراه و داشتم می‌رفتم به چپ، که دیدم چپ را بستند و دارند به‌زور می‌فرستند به راست. کله مبارک را از آمبولانس آوردم بیرون و گفتم: داداش، ما می‌خوایم بریم این‌وری. چرا بستید؟
آقای محترم گفت: این‌وری که شما می‌خواهی بروی خوب نیست. نفع شما این است که بروی آن‌وری.
ترافیکی شده بود که بیا و ببین. گفتم: عزیز من، من مسیر زندگیم این‌وری است. آن‌وری که نمی‌شود.
آقای محترم گفت: همینی که گفتم. یا می‌روی به آن سمت، یا می‌دهم آمبولانست را بخوابانند و خلاص.
گفتم: زورکیه؟
در همین‌لحظه شنیدم، رییس‌جمهور، از رادیوی ماشین کناری گفت: «به‌زور نمی‌شود کسی را برد بهشت.»
گفتم: بهشت؟ همان خیابان بهشت که توش شورای شهر است؟
در همین‌لحظه یک‌نفر گفت: این درست که به‌زور نباید بهشت برد، اما نباید جاده را هم برای جهنم صاف کرد.
راست می‌گفت. یکسری با غلتک افتاده بودند و داشتند همه‌چیز را صاف می‌کردند تا راه باز شود.
گفتم: ‌ای‌بابا. من فقط می‌خواهم بروم خانه.
در همین‌لحظه از ماشین پشتی، صفارهرندی، وزیر سابق ارشاد، گفت: من دیشب توی برنامه نگاه تلویزیون نگاه زیبایم را گفتم که «به‌زور نباید بهشت برد، اما چرا مردم را به‌زور به جهنم ببریم؟»
حالا شما تصور کن ما همه ماندیم در ترافیک، یک‌سانت هم نمی‌شود پیشرفت کرد، بعد همه دارند درباره به‌زور بهشت‌بردن و جهنم بحث می‌کنند.
من چی؟ هیچی. کله مبارک را از پنجره آوردم بیرون و گفتم: زوری که نیست. اصلا من برمی‌گردم خانه... اما راه بسته بود و ترافیک بود و یکسری می‌گفتند بپیچ به راست یکسری هم می‌گفتند برو به چپ و بدشانسی افق هم معلوم نبود که با آمبولانس بروم توش گم شوم.
منبع: شرق
برچسب ها: طنز ، شرق
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز