خودکشی دختر چشم رنگی پس از تجاوز در زیرزمین خانه شیطان | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۰
پاییز از راه رسیده بود دیگر صدای خش خش برگها را دیگر زیر پاهایم حس نمیکردم ازاینکه اسیر وعده های پوچ مهرداد شده بودم از خودم متنفرشده بودم او دوسال مرا بازی داد وبعد وبه راحتی مراکنار گذاشت.

از وقتی یادم می آید پدرم اعتیاد داشت و به خاطر همین مدام سر بساطش بود دعواهای پدر و مادرم هیچ وقت تمامی نداشت تا اینکه مادرم پا پیش گذاشت و از پدرم طلاق گرفت.

مادرم دیگر از کتک های پدرم رها شده بود من وبرادر هر دو نزد مادرم دریک خانه اجاره ای زندگی می‌کردیم مادرم برای تامین مخارج من و برادرم در خانه های مردم کار می‌کرد بعد از چند ماه زندگی مان روبراه شده بود دیگر از آن جنگ ودعوا ها خبری نبود . من دوستم مریم یک روز در مسیر مدرسه که از یک پارک عبور می کردیم با پسری بنام مهرداد آشنا شدیم اولش ما از اصلا محل نمی دادیم بعد از چند روز و اصرار های مهرداد برای دوستی با من سرانجام پیشنهادش را پذیرفتم .

هر روز او را می‌دیدم و به صورت تلفنی باهم حرف میزدیم این صحبت کردن ها دیگر برایم یه عادت شده بود من به مهرداد وابسته شده بودم او مدام از من تعریف می‌کرد و هر بار به خاطر رنگ چشم هایم که سبز رنگ بود اظهار علاقه می‌کرد مرا نیلوفر زندگی اش خطاب می کرد این ارتباط های روزانه باعث شده بود من دیگر به او اعتماد کنم یک روز او مرا به خانه دوستش برد من و او داخل زیر زمین خانه دوستش تنها بودیم که او پیشنهاد شرم آوری به من کرد من ممانعت کردم اما با فریب و نیرنگ سرانجام اسیر فکر شیطانی او شدم بعد از این رابطه عذاب وجدان سختی به سراغم آمد مهرداد وقتی بازم به دنبال این رابطه بود که من دیگر تن به خواسته اش ندادم این بود که دیگر جواب تلفن هایم را نمی‌داد تا اینکه دوستم به من خبر داد که او را با یک دختر دیگری دریکی از پارک های محله دیده است راستش را بخواهیم باور نکردم و ولی بعد خودم پی به ماجرا بردم او دیگر مرا رها کرده بود دیگر از آن وعده هایی که به من داده بود و قرار بود مرا خوشبخت کند خبر نبود.

او همیشه مرا چشمان سبز زندگیش خطاب می‌کرد و می‌گفت تو برای من هستی ....

شب و روزم با اشک همراه شده دیگر حوصله مدرسه درس و مشق را نداشتم هر چه مادرم می پرسید چه شده است؟ جواب نمی دادم،تا اینکه یک روز از قرص های اعصاب مادرم به مقدار زیاد خوردم و دست به خودکشی زدم که متأسفانه موفق نشدم.میخواستم زندگی لعنتی خودن را پایان بدهم مهرداد از من سواستفاده کرده بود و فقط به دنبال تامین وسوسه های شیطانی اش بود من نباید اسیر فکر پلید او می شدم....
نگاه کارشناسی
سهیلا فارجی کارشناس ارشد مشاور خانواده

کیس مورد نظر به علت خلاً عاطفی شدید و جدایی از پدر و به علت عدم توجه مادر ، عدم کنترل خانواده و از جمله ناامیدی، جدایی و از دست دادن فرد مورد علاقه خود، افسردگی و اضطراب، توانایی اندک در حل مشکلات، عدم کنترل هیجانات ،حس بی مصرفی و بی ارزشی، ناتوانی در دیدن راه حل های مشکلات و عدم کنار آمدن با شرایط چالش برانگیز زندگی اقدام به خودکشی کرده و خوشبختانه موفق نشده است.

عموماً خودکشی ریشه در افسردگی و استرسهای زندگی، به ویژه هنگام مشکلات شدید مالی، اجتماعی و شکست در روابط عاطفی دارد. متأسفانه طبق آمار خودکشی چهارمین علت اصلی مرگ در افراد ۱۵ تا ۱۹ ساله است و ۷۷ درصد این خودکشیها در کشورهای کمدرآمد و متوسط اتفاق میافتد.

اقدامات ضروری برای مقابله با احساس تمایل به خودکشی:

۱) قول دهید که در حال حاضر کاری انجام ندهید

حتی اگر اکنون خیلی رنج می کشید، از هرگونه اقدامی فاصله بگیرید. به خود قول دهید: من 24 ساعت صبر می کنم و در این مدت هیچ کار خاصی انجام نمی دهم. یا یک هفته صبر می­‌کنم.

افکار و اعمال دو چیز متفاوت اند. بنابراین لازم نیست افکار مربوط به تمایل به خودکشی شما به واقعیت تبدیل شود. هیچ مهلتی برای انجام این افکار وجود ندارد، هیچ کس شما را تحت فشار قرار نمی دهد تا سریعاً به این افکار عمل کنید. پس صبر کنید و بین افکار خودکشی و اقدام به خودکشی فاصله بیندازید.

2) از مصرف مواد مخدر و الکل خودداری کنید

اگر مواد مخدر یا الکل مصرف کرده باشید، افکار خودکشی می توانند قوی‌تر شوند. اجتناب از داروهای بدون نسخه یا الکل در صورت احساس ناامیدی یا افکار خودکشی بسیار مهم است.

۳) خانه خود را ایمن کنید

مواردی را که ممکن است برای صدمه زدن به خود از آنها استفاده کنید، مانند قرص، چاقو، تیغ یا اسلحه را از بین ببرید. اگر قادر به انجام این کار نیستید، به مکانی بروید که بتوانید احساس امنیت کنید. اگر به فکر مصرف بیش از حد دارو هستید، داروهای خود را به شخصی بسپارید تا روزی یک بار بر اساس نیازتان آنها را به شما بدهد.

۴) احساسات و افکار مربوط به خودکشی را ادامه ندهید

بسیاری از ما دریافته ایم که اولین قدم برای کنار آمدن با افکار و احساسات خودکشی، صحبت کردن در مورد آنها با شخصی است که به او اعتماد داریم. این فرد قابل اعتماد می‌­تواند یکی از اعضای خانواده، دوست، درمانگر، روحانی، معلم، پزشک خانواده، مربی یا یک مشاور مجرب باشد.

فردی را که به او اعتماد دارید پیدا کنید و به او بگویید که اوضاع چقدر بد است. اجازه ندهید ترس، شرم و خجالت مانع کمک گرفتن شما شود. اگر به نظر می‌­رسد اولین شخصی که با او تماس گرفته اید اوضاع را درک نمی کند، شخص دیگری را بیابید.

گاهی اوقات تنها صحبت کردن در مورد نحوه رسیدن به این مرحله از زندگی، می تواند فشار زیادی را از روی دوشتان بردارد و به شما کمک کند راهی برای کنار آمدن با آن پیدا کنید

۵) امید داشته باشید

حتی افرادی که به اندازه شما احساس بدی داشته اند نیز قادر بوده اند که از این احساسات جان سالم به در ببرند. بنابراین امید داشته باشید.

برچسب ها: تجاوز
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز