هر آن چیز که باید درباره احتمال وقوع انقلاب در ایران بدانید | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۲
مردم زمانی تن به ریسک و خطرهای انقلاب می‌دهند که احساس کنند راه‌های اصلاحات معنادار بسته شده، زمانی که آن‌ها عذاب ادامه وضع موجود را بیش از مخاطرات احتمالی مشارکت در خیزش‌ها در وجود خود احساس می‌کنند.

هر آن چیز که باید درباره احتمال وقوع انقلاب در ایران بدانید


آن‌ها که به احتمال وقوع انقلاب در ایران و یا مضامینی از این دست علاقه دارند این مطلب را از دست ندهند...

برترین‌ها: روزنامه شرق در شماره امروزش گفتگویی با آصف بیات داشته که بخش‌هایی از آن را اینجا آورده‌ایم، آن‌ها که به احتمال وقوع انقلاب در ایران و یا مضامینی از این دست علاقه دارند این مطلب را از دست ندهند، البته در ادامه گفتگویی(با علی مرشدی‌زاد) در همین زمینه از روزنامه هم میهن آوردیم که آن هم خواندنی‌ست:

آیا ایران در آستانه انقلاب دیگری است؟

یکم: تجربه برخی از انقلابات گذشته با وجود پیروزی‌شان خوشایند نبوده، چراکه رهبر کاریزماتیک تبدیل شده به دیکتاتور، سازماندهی تبدیل شده به بوروکراسی، و ایدئولوژی توجیه‌گرِ انحصار قدرت و سرکوب مخالفین پس از انقلاب. با وجود اینکه چنین پیامدهای ناخوشایندی قابل اجتناب است، معذالک هراس تکرار آن تجربه‌ها بسیاری را نسبت به سازماندهی انقلابات قرن گذشته بدبین کرده است.

دوم: علت دیگر این است که در برهه کنونی اصولا پیروی از یک رهبر گویی متعلق به دوران گذشته است، هم به جهت بالارفتن آموزش و اطلاعات و هم ذهنیت برابری‌طلبی (Egalitarianism). و بالاخره تعمیق و گسترش رسانه‌های اجتماعی این فکر را در بخشی از فعالین به وجود آورده که این رسانه‌ها قادر به سازماندهی و بسیج و هماهنگی فعالیت‌ها هستند و دیگر نیازی به سازماندهی و رهبری سنتی نیست.

سوم: ولی واقعیت این است که پیروزی یک خیزش انقلابی بدون همگرایی و وحدت بسیار بعید است. و همگرایی وحدت حاصل نمی‌شود مگر اینکه جنبش انقلابی چشم‌اندازی پیش پای مردم قرار دهد و نوعی سازمان رهبری به وجود آورد که مردم به آن اعتماد کنند و خود را بخشی از آن بدانند. رهبری (چه به‌صورت یک فرد، یا گروه و یا سازمان و غیره) فقط نقش راهبری و هماهنگی ندارد. رهبری به معنای مسئولیت یک جنبش هم هست و یا به قول شما شناسنامه یک جنبش انقلابی نیز هست. به این صورت است که می‌توان از مصادره‌ شدن انقلاب جلوگیری کرد.

همه چیز بستگی به طبقه متوسط فقیر خشمگین دارد

عموما طبقه متوسط ایران از دوران قبل از انقلاب ۵۷ تحول مهمی را از سر گذرانده. قبل از انقلاب به‌خصوص در دهه ۱۳۵۰ طبقه متوسط به‌ تعبیری که من استفاده می‌کنم رشد کرد، درآمد خوبی هم داشت و نسبتا از زندگی مرفه و آزادی‌های اجتماعی و فردی بالایی برخوردار بود، ولی از حیث سیاسی (مانند طبقات و گروه‌های دیگر) احساس فقدان آزادی می‌کرد. این طبقه وضعیت اقتصادی و اجتماعی خوبی داشت، ولی به دنبال آزادی‌های سیاسی و مشارکت سیاسی هم بود. و این به نظر من علت مهم مشارکت آن‌ها در انقلاب ۵۷ بود. یعنی تصور می‌کرد که انقلاب، حاکمیت مردم‌سالار و فضای خالی از ترس و سرکوب به وجود خواهد آورد. طبقه متوسط پس از انقلاب و در سال‌های ۱۳۷۰ به گرایش‌های اصلاحاتی روی آورد با این تصور که از طریق تلاش‌های تدریجی قانونی و انتخابات فضای سیاسی و اجتماعی نسبتا بازی را به وجود بیاورد. ولی در سال‌های اخیر، ما شاهد ظهور طبقه متوسط فقیر هستیم که نه‌تنها دارای دغدغه سیاسی و اجتماعی است بلکه به‌شدت نگران و ناراضی از وضعیت اقتصادی نیز هست. این طبقه که آگاهی و خشم بالایی نسبت به وضعیت اسفناکش دارد، عاملیت بالایی برای اعتراضات اجتماعی و اقتصادی از خود نشان می‌دهد.

بالاخره این که آیا اصلا باید برای انقلاب شانسی قائل بود؟

مردم زمانی تن به ریسک و خطرهای انقلاب می‌دهند که احساس کنند راه‌های اصلاحات معنادار بسته شده، زمانی که آن‌ها عذاب ادامه وضع موجود را بیش از مخاطرات احتمالی مشارکت در خیزش‌ها در وجود خود احساس می‌کنند. بنابراین پاسخ من به سؤال شما این است که بله هنوز ایده انقلاب مناسبت دارد، چون که این ایده فقط در ذهن و مطالعات من نیست، بلکه واقعیت عینی و بیرونی دارد. میلیون‌ها مردم آن را به زبان می‌آورند و در ذهن و تصوراتشان جاری است، و به آن عمل می‌کنند. ولی چگونگی و اشکال تحقق آن می‌تواند متفاوت باشد.

.....................................................

در ادامه گفت‌وگو هم میهن با علی مرشدی‌زاد نویسنده و پژوهشگر سیاسی درباره چشم‌انداز تحولات ایران:

اتفاقات ۱۴۰۱ جنبش بود؟ انقلاب؟ یا چی؟

اینها front attack هستند و جنبش نیستند. جز اینها، ویژگی قدرت و ساختار دولت هم در اینجا تعیین‌کننده است. دولت اجازه سازماندهی مدنی به جامعه را نداده است. حزب در ایران نقشی ایفا نمی‌کند. عضویت در حزب، از نظر حکومت، ضدارزش محسوب می‌شود. برای ایجاد حرکت‌های اعتراضی هم اتفاقاتی می‌افتد که شرکت‌کنندگان در آن هیچ پیشینه و سابقه سازماندهی را نداشتند. ناگهان به صحنه می‌آیند و ناگهان هم از هم می‌پاشند و متفرق می‌شوند. برداشت من این است تا وقتی این وضعیت ادامه داشته باشد، فقط می‌توان «جنبش اجتماعی حداقلی» را بدون نتیجه جدی و ملموس سیاسی شاهد بود و تغییری اساسی رخ نخواهد داد.

 

انقلاب در کار نیست، نهایتا اعتراضات

نه توان سازماندهی دارند، نه توان رهبری. در طبقات پایین ایران این اتفاق نیفتاده است. تنها کاری که آنها می‌توانند انجام بدهند این است که به صحنه بیایند، اعتراضاتی داشته باشند، احیاناً تخریب‌هایی انجام بدهند و در شکل حادترش، دست به غارت نیز بزنند. بنابراین نمی‌توان از آنها انتظار حرکتی هدفمند و ایجابی را داشت. اعتراض‌های 1396 و 1398 نیز مستعد برداشت‌های بیشتر سیاسی و مدنی نبود.

اصلاحات هم در کار نیست، اصلاح کنند، انقلاب می‌شود

این دولت‌ها دچار انقلاب نمی‌شوند، اصلاح را نمی‌پذیرند و اگر دست به‌اصلاح بزنند سرآغاز انقلاب است. به‌همین‌دلیل هم سراغ اصلاح نمی‌روند ولی همین مسیر را به سمت مشکلات بیشتر پیش می‌روند. زمانی در موارد خاص گزینش صورت می‌‌گرفت اما اینک هم دایره کسانی که تایید می‌شوند محدودتر شده، هم موضوعاتی که راجع بدان‌ها گزینش صورت می‌گیرد، بیشتر شده است. نتیجه این امر ناکارآمدی اداری، فساد و... در دولت است.

درباره حجاب، طبقه متوسط پیروز می‌شود

درباره مسئله حجاب شاید در درون دستگاه دولت اراده‌ای برای حل آن وجود داشت تا سازمان‌های بین‌المللی دیگر روی آن مانور ندهند اما جامعه نیز از این استفاده کرد زیرا جامعه احتمالاً با استفاده از تغییر سبک زندگی بهتر از جنبش‌های خیابانی بتواند اراده خود را به حکومت تحمیل کند و پیگیر حقوق مربوط بدان شود. یکی از نکات مهم در این بحث این است که در رفتار خانم‌های بی‌حجاب نوعی شفافیت رقم خورده است که پیشتر وجود نداشت. این شفافیت ادامه خواهد داشت و تمام‌شدنی نیست. در ادامه آنها حقوق خود را با این سبک زندگی پیگیری می‌کنند. می‌گوید من بی‌حجابم اما قصد دارم استخدام دولت نیز بشوم. دولت باید پاسخگو بشود. وقتی جمعیت این زنان زیاد می‌شود، دیگر نمی‌توان این خواسته‌ها را نادیده گرفت و باید برای این گروه نیز حق شهروندی را در نظر گرفت. قوانین به نحوی تنظیم شوند که آنها قدم به قدم اراده خود را پیش ببرند. بنابراین جامعه می‌تواند خواسته‌هایش را طلب کند و به‌صورت قطره‌چکانی آنها را دریافت کند. این در حوزه سبک زندگی پیش خواهد رفت.

مساله آن ۱۵ درصد است!

چیزی در حدود 10 تا 15درصد، پایگاه حمایتی ساختار موجود، این گروه هستند و درنتیجه دولت نیز هر سیاستی را بخواهد در پیش بگیرد، نخست باید آنها را مدنظر قرار دهد. سیاست مربوط به حجاب را در نظر بگیرید. برداشت من این است که ساختار سیاسی بی‌میل نیست این مسئله را برای همیشه حل کند ولی باید بالاخره این طیف را نیز راضی نگاه دارد. به همین دلیل به‌صورت کج‌دار و مریز عمل می‌شود. سختگیری‌ها کاهش پیدا کرده و لایحه حجاب برای سه سال تصویب می‌شود. درعین‌حال تاکید زبانی بر اهمیت حجاب کم نمی‌شود زیرا این طبقه حامیان نباید از دست بروند.

دوران انتخابات تمام شده است

انتخابات طی چنددوره گذشته بی‌اثر شده و کارآیی خود را از دست داده است. این از میزان مشارکت مردم و بی‌اعتمادی آنها نیز مشخص است. حل مشکلات ما از مجرای انتخابات نمی‌گذرد. انتخابات باید بازسازی شود که نشده است. حتی تضییقات شدیدتر نیز شده، بنابراین انتخابات دیگر تاثیری ندارد.

نارضایتی تمام نشده است...

نارضایتی جامعه از بین نرفته است. دوستی امسال قبل از سالگرد اعتراضات می‌گفت: مطمئن هستم اتفاقی نمی‌افتد. دلیلش را پرسیدم. گفت: من در جنگ بوده‌ام. آنجایی که عراقی‌ها خمپاره می‌زدند، امن‌ترین جا بود و آنجا دیگر خمپاره نمی‌زدند. بنابراین اعتراض‌ها به شکل احساسی و فورانی و از جانب طبقات مختلف به شکل‌های متفاوت اتفاق خواهد افتاد اما فراگیر نخواهد بود و حداقل با برآورد کنونی به نتیجه انقلابی هم منجر نمی‌شود.

برچسب ها: انقلاب ، ایران ، اعتراضات
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز