روزنو :مرجعیت رسانه یکی از مفاهیم اساسی و بنیادین در حوزه ژورنالیسم است و به همان میزان که دستیابی به این نقطه مطلوب، برای رسانهها امری سخت و مستلزم فرایندی حرفهای است، تداوم و نگهداشت آن نیز به مراتب سختتر و پروسهای همیشگی است. مرجعیت رسانه را میتوان اعتبار، ارزش و سرمایه یک رسانه دانست و اینگونه هم میزان اقبال، مراجعه و درنهایت باورپذیری رسانه از سوی مخاطبان را میتوان تحت عنوان «مرجعیت رسانه» یاد کرد.
احمد افروز. کارشناس رسانه و ارتباطات: مرجعیت رسانه یکی از مفاهیم اساسی و بنیادین در حوزه ژورنالیسم است و به همان میزان که دستیابی به این نقطه مطلوب، برای رسانهها امری سخت و مستلزم فرایندی حرفهای است، تداوم و نگهداشت آن نیز به مراتب سختتر و پروسهای همیشگی است. مرجعیت رسانه را میتوان اعتبار، ارزش و سرمایه یک رسانه دانست و اینگونه هم میزان اقبال، مراجعه و درنهایت باورپذیری رسانه از سوی مخاطبان را میتوان تحت عنوان «مرجعیت رسانه» یاد کرد. بنابراین اعتبار هر رسانه به میزان مرجعیت آن در انتشار اخبار و اقبال عموم مخاطبان نسبت به آن است. به همین قیاس ازدسترفتن مرجعیت برای رسانه مترادف با ختم آن خواهد بود. این نکته را باید اضافه کرد که وسیله ارتباط جمعی حتی اگر ظاهری پرکار و جدی داشته باشد و در کمیت مخاطبانش خللی وارد نشده باشد، بازهم بدون مرجعیت اثری برجا نخواهد گذاشت. از آنجا که یک رسانه، مرجعیت خود را عموما وامدار حوزه خبر و رقابت در خبررسانی میداند، پس داشتن جریان خبری اصیل با مشخصههایی مانند صحت خبر، سرعت در انتشار، پاسخگویی به سؤالات و ابهامات افکار عمومی، رعایت انصاف، پرهیز از سوگیری و قوممداری و رعایت امانت در اطلاعرسانی و... میتواند بهترین بستر برای کسب مرجعیت هر رسانه باشد. با رجوع به نظریه «بقای اصلح» اسپنسر میشود گفت رسانه نیز بهعنوان یک سازمان و جریان اجتماعی، اگر همسو با تغییرات اجتماعی و تنوع افکار عمومی، راهبردهای پیشروی خود را تدوین و تبیین نکند، بیشک رفتهرفته دچار مرگ هویتی خواهد شد. بنابراین این مسئله یکی از آسیبهای جدی در عرصه مدیریت افکار عمومی خواهد بود؛ چراکه ازدسترفتن مرجعیت رسانهای، جامعه را به سمت رسانههای خارجی که گاه در مسیر مخالف با رسانههای داخلی هستند، سوق خواهد داد.
مرجعیت رسانه، مفهومی است که با اعتماد اجتماعی بهعنوان عنصری مهم در مطالعات افکار عمومی ارتباطی عمیق دارد. درحقیقت این مهم در حکم سوپاپ اطمینان جامعه است تا در مواقع بحران بتواند با مدیریت سلوک اجتماعی، کشور را از پراکندگی اطلاعات، ترویج ناآگاهی و رفتارهای منتج از آن که حتی غیرقابل پیشبینی است، نجات دهد. امروز گرایش مردم به انتخاب شبکههای ماهوارهای، سایتها و صفحات اینترنتی و موبایلی برای دریافت اطلاعات رسانهای موردنیاز را میتوان در نتیجه ازدستدادن مرجعیت رسانههای داخلی دانست که البته زنگ هشدار جدی برای افول رسانههای رسمی کشور و عدم اطمینان مردم به این دسته از وسایل ارتباطجمعی است.
شاید بتوان سیاستگذاریهای نادرست، عدم امنیت شغلی برای خبرنگاران، آستانه تحمل پایین بخشهایی از دولت در مواجهه با برخی از انتقادات درست و سازنده، مدیریتهای غیرتخصصی در برخی رسانهها، ضعف دانش خبرنگاری و... را از اهم دلایل مرگ تدریجی رسانه برشمرد. در کنار اینها مخاطبمحوربودن و ارتباط دوسویه با آنان از راهکارهایی است که رسانه را از سقوط در ورطه خطرناک ازدستدادن مرجعیت نجات خواهد داد.
از سوی دیگر وقتی کنشگران و فعالان رسانهای متعهد به جامعه و مردم، در انجام رسالت خبری و استمرار جریان صحیح اطلاعات، محدود شده یا حتی حذف شوند، مرجعیت رسانه بهشدت افول پیدا میکند و رسانه از سازمان مستقل و هدایتکننده جامعه و افکار عمومی، به تولیدکننده محتواهای سفارشی و اخبار یکسویه تبدیل خواهد شد. پس رسانه ولو اینکه اخبار صحیح را منتشر کند، نخواهد توانست باورپذیری مخاطبی را که بهواسطه توسعه رسانههای مختلف از درک و شعور رسانهای برخوردار شده است، به دست بیاورد.
رسانههای جمعی برای اینکه بتوانند مرجعیت را به دست آورند و آن را تداوم ببخشند، چارهای ندارند جز اینکه همسو با تغییرات اجتماعی و پایش افکار عمومی، واقعیتهای روز جامعه را تشخیص دهند و با توجه به این نکته که مخاطب امروز، مخاطبی فعال بوده و اطلاعات خود را از منابع مختلف دریافت میکند، لازم است در استراتژی رسانهای خود تجدیدنظر کنند تا از این طریق، جامعه مخاطبان خود را از دست ندهند. حال باید دید در کشور ما مرجعیت در اختیار کدام رسانه است؛ رسانههای داخلی یا خارجی؟ و سیاستگذاران رسانهای چه تصمیماتی برای این حوزه پرمخاطره میگیرند.