1- در آستانه سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي هستيم. امام خميني (ره) بنيانگذار و معمار انقلاب اسلامي سخن به يادماندني و عميق درباره نقش دانشگاه در جهان كنوني داشتند؛ «دانشگاه مبدا همه تحولات است» و با همين نگرش بود كه دانشگاه طي ساليان پس از پيروزي انقلاب به لحاظ كمي و كيفي، از 170 هزار دانشجو به 5/4 ميليون دانشجو در سطوح كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا، از چهار هزار هيات علمي به نزديك 100 هزار هيات علمي و از 100 سايت دانشگاهي به 2000 مركز دانشگاهي و صدها مراكز تحقيقاتي و پاركهاي علمي و فناوري ارتقا يافت. نقش دانشگاه در توسعه علمي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي كشور در جامعه ما بيبديل است. سخنان بسيار مهم رياست محترم جمهوري در اجلاس روساي دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي و پاركهاي علمي و فناوري بار ديگر تاكيد ويژهيي بر نقش تاثيرگذار و سرنوشتساز دانشگاه در عرصههاي مختلف جامعه كنوني بود.
2- سخنان رياست محترم جمهوري ابعاد مختلفي از كاركردها و نقش دانشگاه را مورد بررسي و واكاوي قرار دارد. امروز كاركرد دانشگاه در جهان كنوني بسيار فراتر از يك مركز صرف توليد دانش است. نقش اصلي و مهم دانشگاه در توليد انسانهاي متخصص، عقلاني، جامعهپذير و آگاه به مصالح ملي و عمومي و حتي متعهد به بشريت براي توسعه پايدار و كاهش رنجها و آلام همه انسانهاي عالم است چرا كه همه انسانها مخلوق خداوند جل و اعلي هستند. تاكيد رييسجمهور بر اينكه «دانشجوي ما بايد دانشجوي مسوول، جامعهپذير و آگاه باشد تنها كافي نيست كه از هندسه، فيزيك و شيمي و فيزيولوژي و چارچوبهاي علمي باخبر باشد، بايد از منافع ملي نيز باخبر باشد. بايد از بدخواهان (داخلي و خارجي) باخبر باشد. بايد از مصالح ملي باخبر باشد و دنيا را بشناسد. ما ميخواهيم دانشگاه جهاني بينديشد، جهاني تحقيق كند اما ملي و محلي عمل كند» نيز از زمره نقش عام دانشگاه و دانشگاهيان در اين رويكرد است.
3- دانشگاه بر بستر اين تحولات نه جزيره منفصلي از جامعه بلكه در ارتباط تنگاتنگ با جامعه است. در واقع دانشگاه در اين فرآيند در حال تجربه يك جابهجايي از درون به بيرون، از اجتماع علمي به فضاي عمومي و پاسخگويي از تحقيق محض به تحقيق درگير با واقعيتهاي عيني سياست، جامعه و بازار است. امروز از دانشگاه جامعه انتظار دارد كه تنها استقلال نورزد بلكه در متن جامعه حضور داشته باشد و به همه عرصههاي جامعه اعم از بنگاهها، دستگاهها، مديريتها، سيستمهاي اداري، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و حتي دانشجويان بيش از پيش همچون مشتري، مشترك و ذينفعان نگاه كند، به كمك آنها بيايد، آنان را كارآمد كند. توسعه پايدار صرفا و صرفا در تعامل و پيوند عميق نهاد دانايي با ساير بازيگران عرصه قدرت (دستگاه سياست) ثروت (بنگاههاي اقتصادي و صنعتي)، منزلت و معرفت تحقق مييابد.
4- دانشگاه در طراز جهاني خاستگاه انديشه و معناست. نهاد توليد و انتقال دانش و كانون نقد روشنگري اجتماعي است. نقد دانشگاه يك فرصت است نه تهديد. با همين نگرش است كه رييسجمهور به آسيبشناسي برخوردها با دانشگاه كه منجر به سكوت دانشگاه در عرصههاي مختلف شده است ميپردازد.
«چرا يك عده كم سواد بايد حرف بزنند. دانشمندان ما، بزرگان ما و دانشگاهها چرا نميآيند در ميدان حرف بزنند. آينده و تاريخ، ما را نميبخشد. ما امروز رسالت سنگيني بر دوش داريم. چرا دانشگاه، خاموش است. ما شهامت سقراطوار ميخواهيم، از چه ميترسيد» اين فراز از سخنان رياستجمهوري تاكيد مجددي است بر نقش و كاركرد اجتماعي دانشگاه در عرصه منافع ملي كشور. فرهيختگان و دانشمندان در برابر تحولات اجتماعي نبايد سكوت كنند. چنانچه به هر دليلي چنين شود، چه نقد بر مديريت، چه نقد بر دانشگاه، ميدان براي جولان كمسوادان، مغرضان، بيريشهها، در عرصههاي كشور بازميشود. يكي از مصاديقي كه دكتر روحاني بر روي آن دست گذاشته است تلاش همهجانبه دولت در مذاكرات هستهيي است. دولت تمام هم خود را مصروف كرده است تا با يك نگرش علمي و با ابرام بر حقوق مسلم ملي راهي را كه قرار بود با دندان باز كنند اكنون با كمك فرهيختگان و دانشمندان با بهرهگيري از عقل و تدبير قصد دارند كه باز كنند و اين مهم مستلزم حمايت جامعه عظيم علمي كشور است وگرنه همانگونه كه شاهديم صداي اندكي چگونه سقف فلك را شكافته است و اين اندك افراد داعيهدار مصالح عامه كشورند. رياست محترم جمهور از جامعه دانشگاهي به درستي ميخواهد تا در سرنوشت مسائل اساسي كشور سكوت نكنند.
5- تصريح ديگر رياست محترم جمهور بر تقويت نقش هياتهاي امنا و حضور نيروهاي شايسته در آن است. متاسفانه در سالهاي اخير نقش هياتهاي امنا در دانشگاهها بهشدت به هياتهاي تزييني و غيرعامل تنزل يافت. منويات اندكي از متوليان نهاد علم بر اندام عظيم دانشگاه و دانشگاهيان جاري و ساري شد. استقلال دانشگاهي و مديريتهاي خودگردان به آن صورت كه جامعه دانشگاهيان خودشان سرنوشت دانشگاه را بر عهده گيرند و نظام دانشگاهي را كنترل كنند و تصميمات مربوط به آن را مانند برنامهريزي آموزشي و درسي، نظام پذيرشي (استاد و دانشجو، امتحانات و ارزشيابي، سنجش كيفيت و اعتبار بخشي) و نحوه تخصيص منابع را متكي بر نظام هيات امنايي سازمان دهند، يكي از اصول مديريت دانشگاه در جهان امروز است. سرشت دانشگاه مستلزم استقلال آكادميك و آزادي علمي است و از اين طريق است كه ميتواند كار ويژههاي خود را ظاهر سازد و راهگشاي سياستگذاري و مديريت كشور و به تعبير رييسجمهور ارائه راهحل بشود. «اين دانشگاهي است كه ميتواند راهحل بدهد. بنابراين رييسجمهور تاكيد ميكند دانشگاه راهحل است، راهحل براي كشور. ما ميخواهيم دانشگاه، جهاني بينديشد، جهاني فكر كند جهاني تحقيق كند، اما ملي و محلي عمل كند. از شما خواهش ميكنم منتظر دولت نباشيد خودتان مسوول هستيد. شما بايد به دولت كمك كنيد. دولت بايد دولت دانشبنيان مدرن باشد و اين دانشگاه است كه بايد به ميدان بيايد و كمك كند. شما راهحل دهيد، شما در بخش اقتصاد راهحل دهيد، در بخش سياسي راهحل دهيد» بر اين اساس دانشگاه ميتواند نقش ملي و جهاني خود را ايفا كند كه دانشگاهي تابع نباشد. دانشگاهي پيشرو باشد. دانشگاه پيشرو الزاماتي چون الزامات آكادميك و نظام مديريتي مبتني بر اختيارات سيستم هيات امنايي دارد.
6- دكتر روحاني بر يك نكته اساسي ديگر در سخنراني خود دست گذاشت «كرسي آزادانديشي كه مقام معظم رهبري بر آن تاكيد كردند چه شد؟» آزاد انديشي يعني ايجاد فضايي براي آراي آزاد. آزادانديشي در جامعه دانشگاهي داراي لوازم ذاتي است. يكي از لوازم ذاتي آن به رسميت شناختن آزادي علمي است. آزادي علمي در خلأ محقق نميشود. تحقق كرسيهاي آزادانديشي لوازمي دارد. هنجارهايي مانند به رسميت شناختن گفتوگو، مدارا و نقدپذيري از جمله الزامات آن است. البته آزادانديشي نبايد به مسووليتناپذيري و فقدان التزام به منافع و مصالح عمومي و فراموش كردن پاسخگويي اجتماعي تقليل يابد. قطعا يك جامعه آزادانديش، يك جامعه مسوول است. بنابراين براي هموار كردن كرسيهاي آزادانديشي بايد به لوازم آن ملتزم بود. وگرنه اينگونه رهيافتهاي مهم در حد فرمهاي بدون محتوا و شعار تقليل خواهد يافت و دانشگاه در اين صورت نميتواند به وظايف ذاتي خود يعني طرح و پرسش و ارائه راهحل عمل كند.
7- تاكيد هوشمندانه رياست محترم جمهور بر اينكه « خواهش ميكنم همه عزيزان در كشور بگذارند وزارت علوم به وظايف قانوني خود عمل كند و قانون را اجرا كند»، حكايت از مشكلاتي دارد كه امروز بر سر راه وزارت علوم قرار گرفته است تا اين دستگاه تاثيرگذار بر توسعه پايدار كشور نتواند چالاك و شتابنده نقش اصلي خود را كه پيوند زدن توسعه علمي با توسعه ملي است، به خوبي ايفا كند. همه دلسوزان نظام و انقلاب بايد بر اين نكته اساسي تاكيد كنند كه شرط بقاي كشور در عرصه توسعه علمي و پيوند آن با توسعه ملي رقم خواهد خورد و تحقق اين مهم الزاماتي دارد كه بايد بر آن پايبند بود. حال كه به تعبير رياست محترم جمهور، فردي دانشمند و فرهيخته سكاندار وزارت علوم شده است بايد تلاش كرد تا به دور از هرگونه نگاه تنگنظرانه، جناحي و حزبي نهاد علم را در مسير ملي و جهاني خود در ايران اسلامي و در طراز انقلاب اسلامي قرار دهيم و اميدواريم كه آرزوي حضرت امام (ره) كه فرمودند دانشگاه مبدا همه تحولات است با اين نگرش ملي تحقق يابد.