سرنوشت دیکتاتور روس چه خواهد شد؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۱
کد خبر: ۵۱۷۹۶۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۰ - ۲۵ اسفند ۱۴۰۰
هر جنگی، نبردی برای افکار عمومی است و جنگ پوتین در اوکراین -در عصر تصویرسازی رسانه‌های جمعی- روسیه را با حمله غیرقانونی به یک همسایه صلح‌جو، همراه با تحمیل رنج‌های انسانی گسترده و جنایات جنگی متعدد مرتبط کرده است.

سرنوشت دیکتاتور روس چه خواهد شد؟

روزنو :جنگ روسیه علیه اوکراین امروز بیست و یک روزه شد. برخلاف روزهای اول که پوتین فکر می‌کرد در جنگ دست بالا را دارد و غرب و اوکراین دست پایین را دارند، اکنون به دلیل فشار غرب و همچنین مقاومت ملی که در اوکراین شکل گرفته است، پوتین دست پایین و غرب و اوکراین دست بالا را دارند. وضع به‌گونه‌ای خطرناک شده که دبیر کل سازمان ملل هشدار داده که ممکن است جنگ اتمی در پیش باشد. از روند رخدادهای سه هفته اول تجاوز به اوکراین سه نتیجه می‌توان گرفت: ۱- ارتش روسیه تصورش این بود که قدرت آتش و ویرانی‌اش به‌صورت فوری نتیجه‌بخش خواهد بود، اما این انگاره‌ای بود که در عمل غلط از آب درآمد؛ ۲- مقاومت مردم و دولت اوکراین فراتر از انتظار بود؛ ارتش اوکراین یکی از پرهزینه‌ترین ارتش‌های جهان را در پیش روی خود متوقف کرده است ۳- این جنگ ماه‌ها طول خواهد کشید. پس از مشاهده رخدادهای این سه هفته، برداشت روس‌ها و غیر روس‌هایی که چشمان خود را نبسته باشند، در مورد پوتین، روسیه و اوکراین واقع‌بینانه‌تر خواهد بود. شواهد و قرائن نشان از آن دارد که روسیه ولو آنکه بتواند اوکراین تصرف کند، ولی نمی‌تواند پیروز جنگ شود و به همین دلیل است که کرملین در روزهای گذشته تغییر جهت داده و خواستار اجرای توافق مینسک شده است؛ توافقی که پیش‌ازاین پوتین آن را قبول نداشت. مدیرمسئول روزنامه ستاره صبح دو روز بعد از حمله روسیه به اوکراین طی یادداشتی با عنوان «پوتین در تله غرب؛ هزینه تحریم بیشتر است یا هزینه جنگ» پیش‌بینی کرد که پوتین در تله غرب افتاده و سرنوشتش شکست یا حذف از قدرت است. گزارش پیش رو به این موضوع می‌پردازد که در ادامه می‌خوانید:

هر جنگی، نبردی برای افکار عمومی است و جنگ پوتین در اوکراین -در عصر تصویرسازی رسانه‌های جمعی- روسیه را با حمله غیرقانونی به یک همسایه صلح‌جو، همراه با تحمیل رنج‌های انسانی گسترده و جنایات جنگی متعدد مرتبط کرده است. در هر مرحله، خشم متعاقب آن مانعی بر سر راه سیاست خارجی روسیه در آینده خواهد بود. اهمیت اشتباهات تاکتیکی ارتش روسیه کمتر از اشتباه استراتژیک پوتین نبوده است. با در نظر گرفتن چالش‌های ارزیابی در مراحل اولیه جنگ، مطمئناً می‌توان گفت که برنامه‌ریزی و تدارکات روسیه ناکافی بود و فقدان اطلاعاتی که به سربازان و حتی افسران در رده‌های بالاتر داده می‌شد برای روحیه ارتش ویرانگر بود. قرار بود جنگ به‌سرعت پایان یابد و با یک حمله برق‌آسا که سر دولت اوکراین را ببرد یا آن را تسلیم کند و پس‌ازآن مسکو حاکمیت روسیه را بر این کشور تحمیل کند. حداقل خشونت ممکن است برابر با حداقل تحریم‌ها باشد. اگر دولت به‌سرعت سقوط می‌کرد، پوتین می‌توانست مدعی شود که حق با او بود: چون اوکراین نمی‌خواست یا نمی‌توانست از خود دفاع کند و همان‌طور که او گفته بود درواقع یک کشور واقعی نبوده است.

پوتین باید چگونگی باخت را انتخاب کند

پوتین نمی‌تواند در این جنگ با شرایط دلخواه خود پیروز شود. درواقع، چندین راه وجود دارد که او درنهایت می‌تواند ببازد. او می‌تواند ارتش خود را در یک اشغال پرهزینه و بیهوده اوکراین غرق کند، روحیه سربازان روسیه را تضعیف کند، منابع را مصرف کند و در ازای آن چیزی جز حلقه توخالی عظمت روسیه و کشور همسایه‌ای که به فقر و هرج‌ومرج کشیده شده است، ارائه ندهد. او می‌تواند درجاتی از کنترل بر بخش‌هایی از شرق و جنوب اوکراین و احتمالاً کیف ایجاد کند، درحالی‌که با شورشیان اوکراینی که از غرب عملیات اجرا می‌کنند و درگیر جنگ‌های چریکی در سراسر کشور هستند، دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ سناریویی که یادآور جنگ پارتیزانی است که در اوکراین در طول جنگ جهانی دوم جریان داشت. در همین زمان، او بر انحطاط تدریجی اقتصادی روسیه، انزوا و ناتوانی فزاینده آن در تأمین ثروتی که تکیه‌گاه ابرقدرت‌هاست، ریاست می‌کند.

درنتیجه پوتین ممکن است حمایت مردم و نخبگان روسیه را که برای پیگیری جنگ و حفظ قدرت خود به آن‌ها وابسته است، از دست بدهد، حتی اگر روسیه یک دموکراسی نباشد. به نظر می‌رسد پوتین در تلاش است تا نوعی از امپریالیسم روسیه را احیا کند؛ اما با انجام این قمار خارق‌العاده، به نظر می‌رسد که او نتوانسته وقایعی را که پایان امپراتوری روسیه را رقم زد، به یاد بیاورد. آخرین تزار روسیه، نیکلاس دوم، در جنگ علیه ژاپن در سال 1905 شکست خورد. او بعداً قربانی انقلاب بلشویکی شد و نه‌تنها تاج که جان خود را هم از دست داد. درس: حاکمان خودکامه نمی‌توانند در جنگ‌ها شکست بخورند و خودکامه بمانند.

تفاوت ارتش اتحاد جماهیر شوروی و فدراسیون روسیه در حمله به افغانستان و اوکراین
دو تفاوت جدی میان حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و حمله روسیه به اوکراین وجود دارد. در رخداد اول، اروپای غربی احساس نمی‌کرد که موجودیتش درخطر است، درحالی‌که حمله روسیه همه اروپای غربی و شرقی را در اروپای بعد از فروپاشی شوروی متحد ساخته است. همچنین، در سال ۱۹۸۰ اقتصاد اروپا و شوروی در حد امروز به هم گره نخورده بود. روسیه از این جنگ کنونی خساراتی بسیار گسترده‌تر از حمله شوروی به افغانستان متحمل خواهد شد. فقط با بیرون رفتن شرکت‌های آمریکایی و اروپایی صدها هزار نفر در روسیه بیکار شده‌اند و خواهند شد.

ارتش روسیه در حمله به اوکراین نشان داد که ازنظر تجهیزات، ارتشی فرسوده و کهنه است. فقط به فیلم‌های خبری که تانک‌ها و نفربرهای روسی را نشان می‌دهند نگاه کنید. تانک‌ها اکثراً به دهه‌های شصت و هفتاد میلادی تعلق دارند. این ارتش ازنظر فرماندهی نیز به‌هم‌ریخته و آشفته است. در دو هفته اول، سه ژنرال و چند مقام ارشد در میدان جنگ کشته شدند. از حیث تدارکاتی نیز دو عامل فساد و نبود برنامه‌ریزی برای نگهداری تجهیزات، ارتش روسیه را زمین‌گیر کرد. نتیجه این وضع، طولانی شدن جنگ است. جنگ طولانی هزینه‌های انسانی و مالی را بالا می‌برد و تحمل مردم روسیه را به‌شدت کاهش می‌دهد. در جنگ آنچه برای مردم کشورها مهم‌تر از تلفات انسانی و خسارات مالی است، بردوباخت است. پوتین نتوانسته است پیروزی سریع به دست آورد و مردم را با موفقیت خود راضی کند.

پوتین به دنبال تبدیل شهرهای اوکراین به ویرانه است تا اوکراینی مطابق میل خود (اوکراین آزاد شده) شکل دهد، اما این امر روسیه را به قدرتی درجه دوم در دنیا تبدیل می‌کند. دولت چین که می‌تواند پوتین را برای برقراری آتش‌بس تحت‌فشار قرار دهد، منافع چندانی در توقف جنگ ندارد و به‌این‌علت است که این جنگ ادامه پیدا می‌کند تا منابع روسیه را تا حد ممکن بمکد. تقریباً تمام شرکت‌های غربی روسیه را ترک کرده و معامله با روسیه را متوقف کرده‌اند. این امر وضعیت صنعتی روسیه را به‌پیش از ۱۹۹۰ تنزل خواهد داد. وضعیت بازار سهام در روسیه رقت‌انگیز بوده است و برخی از سهام بالای ۲۰۰ دلاری به صفر تقلیل یافته است. روسیه مانند چین زیرساخت‌های صنعتی ندارد که غرب بدان‌ها نیاز داشته باشد؛ اما روسیه به غرب نیازمند بوده است و پس از خروج شرکت‌ها و کالاهای غربی، روسیه نیز همانند ایران به واردکننده کالاهای چینی بیشتر تبدیل خواهد شد. پوتین دارد منابع ذخیره روسیه را به باد می‌دهد.

شکست هیمنه پوتین

به همان ترتیبی که جنگ طولانی در افغانستان هیمنه قدرت امپراتوری شر را شکست، جنگ طولانی در اوکراین نیز روسیه پوتین را ضعیف خواهد کرد. پوتین می‌خواهد قدرت امپراتوری شوروی را احیا کند (با اهتزاز پرچم شوروی روی تانک‌های مستقر در اوکراین) که این امر روسیه را به شرایط فروپاشی شوروی سوق خواهد داد.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، پس از دو هفته بدین نکته اقرار کرد که جنگ ممکن است سال‌ها طول بکشد. جنگ در اوکراین همه کاستی‌ها و ضعف‌های ارتش روسیه در این سال‌ها در عرصه تدارکات و اطلاعات و تاکتیک را عیان می‌کند. بنا به گزارش یک مقام اطلاعاتی آمریکا، روسیه در دو هفته اول تجاوز خود، حدود ده درصد از توان رزمی خود را از دست داد. طرح دروغین امکان استفاده اوکراین از سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک از سوی روسیه، درواقع آماده کردن اذهان برای استفاده پوتین از این سلاح‌هاست. این روند نشان‌دهنده این نکته است که هیولاهای تحت امر پوتین دریافته‌اند که به‌سادگی نمی‌توانند کی‌یف را تسخیر کنند.

ارتش اوکراین مدعی است که نیروهای روسیه در اوکراین طی دو هفته ٨١ هلیکوپتر، ٣١٧ تانک، نزدیک به هزار خودرو زرهی، ١٢٠ عراده توپ، ٢٨ خودرو دفاع هوایی، ۵۶ خودرو راکت‌انداز، ۶۰ کامیون سوخت‌رسانی، ٧ پهپاد عملیاتی و تاکتیکی و ٣ ناو جنگی ازدست‌داده است. منابع مستقل از انهدام ۱۵۱ تانک روسیه، حدود ٣٠٠ خودرو زرهی، ١٠ هواپیمای جنگنده و ١١ هلیکوپتر و همچنین انهدام ۴۶ تانک ارتش اوکراین، حدود صد خودرو زرهی، ۵ هواپیمای جنگنده و دو ناو دریایی آن کشور خبر داده‌اند. به همین دلیل، پوتین هشت تن از فرماندهان ارتش را اخراج کرده است. اگر اوکراین بتواند تا شش هفته مقاومت کند و پوتین به دیوانگی‌اش ادامه دهد، پیش‌بینی می‌شود تا ۳۰ درصد دیگر از توان رزمی روسیه از میان برود.

در سه دهه گذشته، روابط اقتصادی اروپا و آمریکا با روسیه به‌شدت افزایش یافته است. این امر باعث شده است که روسیه هزینه زیادی برای لگد زدن به دموکراسی و امنیت در اروپا بپردازد. تحریم‌ها در یک سال آینده بسیاری از مجاری اقتصادی در روسیه را خواهد بست. درآمدهای نفت و گاز روسیه در یک سال آینده به یک‌سوم و طی سه سال آینده به‌شدت کاهش خواهد یافت. دوران سرمایه‌گذاری روی کشتی‌های یخ‌شکن، سلاح‌های جدید و پروژه‌های دهان‌پرکن و نمایشی مثل پل بزرگ روسیه به کریمه به پایان خواهد رسید.

آیا سرنوشت پوتین مثل هیتلر و صدام می‌شود؟

وضعیت پوتین بعد از نابودی اوکراین همان وضعیت صدام حسین بعد از حمله به کویت خواهد بود. او رهبر کشوری در انزوا و تحت تحریم خواهد بود که فقط به علت نداشتن بدیل در قدرت خواهد ماند تا آن‌قدر ضعیف شود که برکناری او برای رقبای داخلی‌اش چندان سخت نباشد. دوستانی که برای پوتین خواهند ماند، در حد بلاروس، ایران، سوریه و حوثی‌ها خواهند بود. البته جامعه جهانی و روسیه برای تضعیف دیکتاتور روسیه و ماشین جنگی آن هزینه زیادی پرداخت کرده است و خواهد کرد.

عکس روز
خبر های روز