روز نو :بیشتر از سه ماه از عمر دولت سیزدهم به ریاست سید ابراهیم رئیسی میگذرد و تحلیلهای مختلفی درباره عملکرد سهماهه دولت میشود اما بااینحال برخی معتقدند که هنوز برای قضاوت درباره کارنامه دولت زود است و باید صبر کرد. این در حالی است که هنوز دولت نتوانسته که حتی برنامه مشخص و روشنی برای خروج کشور از مشکلات متعدد را به عموم عرضه کند. وضعیت برجام در بدترین حالت خود قرار گرفته و آنطور که پیداست ایران با احیای برجام فاصله زیادی دارد. در همین حال از سرعت تورم کاسته نشده است و علاوه بر مشکلات اقتصادی در استانهای مختلف هم حالا شاهد هستیم که یک تنش آبی سر باز کرده و بر اساس پیشبینیها فعلاً این تنش ادامه دارد و حتی ممکن است به سایر مناطق نیز کشیده شود؛ اما بااینحال دولت رئیسی فعلاً برنامه مدونی دراینباره ارائه نکرده است. مصطفی درایتی، فعال سیاسی درباره بررسی عملکرد دولت سیدابراهیم رئیسی با خبرنگار سیاسی همدلی مصاحبه کرده است. او معتقد است که دولت توانایی اداره کشور را ندارد. درعینحال بر این باور است که احتمالاً مقامات ارشد دولت پیشبینی میکردهاند که مردم چه واکنشی به وضعیت کشور نشان میدهند، ازاینرو بسیاری از پستهای اجرایی را به نظامیان واگذار کردهاند چراکه دقیقاً وظیفه آنان مواجهه با چنین شرایطی است. در ادامه مصاحبه مشروح او را می خوانید:
برخی معتقدند هنوز برای قضاوت درباره عملکرد دولت رئیسی زود است. نظر شما چیست؟ آیا فکر میکنید سه ماه زمان کمی است برای اینکه یک دولت مستقر در شرایطی که همه نهادهای داخلی با آن همراه هستند، حداقل بتواند کمی اوضاع را کنترل کند و از شدت مشکلات کشور بکاهد؟
اینکه در مدت سه ماه یک دولت چقدر میتواند برنامههای خود را اجرایی کند و چقدر در اجرا کردن برنامهها موفق است و از مشکلات کم میکند، به نظر من یک بحث دیگری است. بحث اول این است که معمولاً دولتها در مرحله اول سعی کنند برای مردم یک دورنمایی از نقش خود در کشور را ترسیم کنند و مثلاً بگویند در ادامه کار با برنامهای که ما داریم شرایط کشور به این سمت میرود. تا کنون هم معمولاً دولتها با توجه به شرایطی که در آن شروع به کار کردهاند همین روال را داشتهاند و زمانی که وارد پاستور میشدند برای مردم تا حدودی مشخص بود که کشور قرار است به چه سمت و سویی حرکت کند؛ اما به نظر من فعلاً مسئله این است که از طرف دولت رویکرد و برنامه مشخصی در هیچکدام از حوزهها دیده نمیشود. دولت عملاً برنامهای برای حل مشکلات ارائه نمیکند. برای همین هم است که خیلی زود مردم را به ناامیدی کشانده است. درست است که برای اجرایی کردن یک برنامه یک هدف اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی، زمانی بیشتر از سه ماه شاید لازم باشد ولی موضوع این است که اول باید برنامه و رویکردی باشد و حرکتی به سمت آن شروع شود تا بتوان گفت بله دولت یک جهتی را دنبال میکند؛ اما مسئله این است که رویکرد دولت آقای رئیسی معلوم نیست. جامعه نمیداند که دولت میخواهد چهکار کند، دولت میخواهد با مسائل بینالمللی با چه طرحی جلو برود یا بهطورکلی دولت چه طرح و برنامهای برای کشور دارد. بر این اساس میتوان گفت که در این مرحله از ارزیابی، دولت اصلا نمره قابل قبولی نمیگیرد. وعدههای زیادی داده شد ولی وقتیکه سر کار آمدند نوعی سردرگمی بیبرنامگی هم در دولت و هم در مجلس دیده میشود. این وضع قابلچشمپوشی نیست و ازاینجهت قابل انتقاد است.
به همین خاطر به نظر من برای قضاوت کردن درباره دولت زود نیست. چراکه ما به خاطر داریم خیلی از دولتمردان فعلی در روزهای تبلیغات انتخاباتی با شور و حرارت وعده میدادند و میگفتند که ظرف چند روز چنان میکنیم. الان بیشتر از سه ماه از عمر دولت گذشته است. بههرحال زمان قابلتوجهی است ولی هیچ تصمیمی که روند مشکلات را کمتر کند هم دیده نمیشود. مشکلات در حال افزایش است. حداقل انتظار این بود که یک سری از مشکلات را متوقف کنند ولی میبینیم که مشکلات در حال افزایش است. پیداست که وضع فعلی نتیجه عملکرد نامناسب دولت است. دولت و جریان فکری حامیاش باید بداند که وقت حرف زدنشان نیست چراکه الان وقت نشان دادن عملکرد مثبت است. وضع ادامه یابد بهزودی صبر مردم تمام میشود و زبان مردم به گلایهها باز میشود
به نظر شما چرا یک عده تلاش میکنند که بگویند فعلاً نباید دولت رئیسی را قضاوت کرد و برای این کار زود است. برخی تحلیلها بر این باورند که این مخالفت با نقد دولت رئیسی به خاطر این است که این گروهها میخواهند امتیازاتی از دولت بگیرند.
من نمیتوانم نیت خوانی از مخالفت گروهها با نقد دولت رئیسی داشته باشند؛ اما اینها معمولاً کسانی هستند که وعدههای دولت را تکرار میکردند. از طرف دیگر شاید نمیتوانند خودشان را قانع کنند که دولت رئیسی از حل مشکلات ناتوان است. ضمن اینکه میتوان گفت شاید در پی زمان خریدن برای دولت هستند تا به اینگونه به دولت کمک کند که شاید در آینده دولت بتواند کاری انجام دهد. هرچند که من آینده بهتر را در برنامه دولت نمیبینم. درحالیکه الان همه ارکان کشور در دست یک جریان است و هیچ مانع داخلی برای پیشبرد برنامهها برای آنان وجود ندارد. جریان اصلاحطلب هم که کاملاً خودش را کنار کشیده و منتظر است ببیند چه اتفاقی رخ میدهد. این شرایط به نظرم باید خیلی زودتر روزنههای امید و آینده روشنتر برای مردم ترسیم میشد. به هر صورت آنان که مخالف قضاوت عملکرد دولت هستند ممکن است نیتهایی داشته باشند ولی همانهایی هستند که شعارهای تبلیغاتی مختلفی در ایام انتخابات میدادند. تنها آقای رئیسی هم در آن ایام نبود که شعار میداد آقایان رضایی و زاکانی و خیلیهای دیگر که حالا در دولت پست دارند نیز بودند.
پیشبینی شما از واکنش مردم به ادامه مشکلات مختلف بهخصوص شرایط بد اقتصادی چیست؟ به نظر شما ممکن است که حوادث سال 98 و 96 و اعتراضات سراسری مردم دوباره تکرار شود؟
به نظر من آنهایی که در دولت هستند تصورشان این است که آن حوادث تکرار میشود و گرنه اینهمه استاندار و فرماندار نظامی منصوب نمیکردند. به نظر میرسد آنها بیشتر فکر میکنند که این اتفاقات رخ خواهد داد. به کار گرفتن چهرههای نظامی بهعنوان مقامات اجرایی در شهرها و استانهای مختلف احتمالاً بر اساس همین پیشبینی هست، چراکه آنها در این امور تخصص دارند.
اما به هر صورت واکنش مردم شکلهای متعددی دارد که زمانهای خاص ممکن است بروز پیدا کند. مردم بالاخره راه خود را پیدا میکنند. یکی از راهها این است که به خیابان بیایند. مثلاً مسائل اصفهان را الان ما شاهد هستیم. درست است که آب مسئله اصلی است ولی چیزهای دیگری هم در عمق ذهن مردم وجود دارد که آب بهانه آن شده است. به نظرم گلایهها و ناراحتیهای دیگر زمینه را برای این اعتراضات درست کرده است. وقتی هم که اعتراضات بروز پیدا میکند و مسائل اینچنینی شکل میگیرد ممکن است کنترل کردن آن مشکل و پرهزینه باشد و باید راهحل اساسی برای آنها پیدا کنند ولی این حق مردم است که مشکلات خود را پیگیری کنند.
درباره شرایط تحریمهای ایران هم تحلیلهای مختلفی وجود دارد. هرچند دولت میگوید تلاش خود را میکند اما شواهد نشان میدهد که ارادهای برای حل آن ندارند ضمن اینکه حامیان سیاسی دولت هم میگویند مشکلی با ادامه قطعنامهها و تحریمها ندارند.
بله مشکلی که ندارند. مهم این است که مردم چه مشکلی دارند. آیا میتوانند منهای تحریمها مشکلات را حل کنند، بفرمایند. هیچکسی مشکلی ندارد که بدون تحریمها وضعیت کشور بهتر شود و فشار اقتصادی کم شود. مهم این است که جواب مردم را بدهند. الان بیشتر از سه ماه گذشته است اما وقتی به بازار و زندگی مردم نگاه میکنید، حداقل میبینید که در خیلی از حوزهها گرانی 40 درصد افزایش یافته است. خب بروند هر جور که فکر میکنند و میتوانند مشکلات مردم را حل کنند. آنچه مردم انتظار دارند نتیجه است. حرف زدن و شعار دادن که کاری ندارد مهم حل کردن است. منتها به نظرم اینها تصور درستی از حکومتداری و مدیریت ندارند. با شعار دادن و حرف زدن که مشکلی حل نمیشود. توانش را ندارند. مردم الان انتظار دارند بهجای حرف عمل ببیند. مردم زندگی خود را نگاه میکنند که آیا بهتر شده یا نه. اگر آقایان نتوانند وضعیت را بهبود ببخشند، باید منتظر اعتراض و گلایه مردم باشند. این حق مردم است که از زندگی خود دفاع کنند.
به نظر میرسد که اصولگرایان در حمایت از رئیسی این روزها دستبهعصا حرکت میکنند و مانند زمان احمدینژاد خیلی با شور و حرارت نیستند. تحلیل شما چیست؟
زمان احمدینژاد شرایط متفاوت بود. احمدینژاد دولتی را تحویل گرفت که خزانه پری داشت و روابط خارجی برقرار بود، به همین خاطر حرفهای مختلفی میزد و از جیب بیتالمال زیاد خرج میکرد. ولی بههرحال شرایط رئیسی فرق میکند. الان آنان بالاخره این احساس را دارند که ممکن است رئیسی موفق نشود و این طبیعی است که احتیاط میکنند ولی نمیتوانند از زیر مسئولیت حمایت از رئیسی شانه خالی کنند. باید بدانند که اصولگرایان بهطور مطلق حاکم شدهاند، یا موفق میشوند جایگاه خود را حفظ کنند یا باید به فکر دیگری باشند.