العرب: چرا غرب باید نامزدی "محسن رضایی" را جدی بگیرد/ پروژه سندیکایی: تندروها در ایران در حال قدرت گرفتن هستند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۴۷۷۹۷۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۹ - ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰
ارزیابی تحولات داخلی ایران در آستانه انتخابات در رسانه های خارجی
نشریه عرب زبان "العرب" در مقاله ای با عنوان "آیا محسن رضایی سیاستمدار عملگرایی است که ایران در انتظار اوست"؟ با اشاره به نامزدی وی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو این موضوع را مطرح می کند که غرب باید این نامزدی را جدی بگیرد و در این باره می نویسد:"اکنون دو جبهه تندروها و عملگرایان در ایران پیش از انتخابات ریاست جمهوری در برابر یکدیگر قرار گرفته اند.

 

به گزارش سایت روزنو، بسیاری از ایرانیان العرب: چرا غرب باید نامزدی "محمدباقر قالیباف" که سابقه عضویت در سپاه را داشته و اکنون رئیس مجلس شده را نامزد دائمی انتخابات ریاست جمهوری قلمداد می کنند چرا که او در گذشته دست کم سه بار نامزد انتخابات شده است.

"ابراهیم رئیسی" رئیس قوه قضائیه یکی دیگر از چهره های بالقوه نامزد در اردوگاه محافظه کاران بوده که از محبوبیت بالایی در ایران برخوردار است و ارتباطات عمیقی با افراد درون نظام به خصوص افراد بلندپایه دارد. وجه مشترک رئیسی، قالیباف و سایر محافظه کاران آن است که ابزارهای موثری را در اختیار نهادهای خاص نظامی و وفاداران به آنان قرار می دهند تا با دستیابی به قوه مجریه همانند قوه مقننه نفوذ سیاسی خود را درون کشور افزایش دهند.

در مواجهه با این نامزدهای بالقوه، عملگراترین سیاستمداران ایران قصد داشته اند تا ایران را در بلند مدت از درگیری های منطقه ای و نقش بیش از اندازه در منطقه دور کنند.

در این میان، "محسن رضایی" یکی از این نامزدهای عملگرا قلمداد می شود. اگر رضایی به ریاست جمهوری دست یابد ممکن است بار دیگر بهبود روابط با غرب را در دستور کار قرار دهد و از شدت فعالیت های گروه های نیابتی ایران در منطقه بکاهد.

علاوه بر او، "محمد جواد ظریف" وزیر امور خارجه فعلی نیز خواستار کاهش فعالیت های منطقه ای ایران است. او البته دیدگاه تندتری در مقایسه با "محسن رضایی" در این باره دارد و اخیرا مصاحبه ای فاش شده از او نشان داد که نهادهای خاص در ایران بیش ترین قدرت را در تعیین سیاست خارجی آن کشور دارند و اطلاعات چندانی را در این باره به وزارت خارجه ارائه نمی کنند.

در این میان، "محسن رضایی" دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام که برای نخستین بار در محافل تصمیم گیرنده ایرانی در اواخر دهه 80 میلادی شناخته شده به عنوان فرمانده جنگ ایران و عراق به شدت از دیپلماسی برای حل منازعه دفاع کرد و سبب شد تا تندروهای درون نهادهای نظامی با او مخالفت کنند چرا که آنان معتقد بودند تنها راه مشروع، تداوم فعالانه منازعه نظامی است. رضایی در دوران ریاست جمهوری "احمدی نژاد" رئیس جمهوری سابق ایران به طور مرتب از او انتقاد می کرد و سیاست های تندروانه داخلی و خارجی او را مورد نکوهش قرار می داد.

اخیرا "محسن رضایی" خود را طرفدار مصالحه با امریکا نشان داده و خواسته های برخی از همراهان سابق اش که سخت گیرانه به نظر می رسند را کنار گذاشته و خواستار ازسرگیری گفتگو با امریکا در ازای تعهد واشنگتن به لغو تدریجی تحریم ها شده است.

او در گفتگو با "فایننشال تایمز" پیشنهاد کرده بود که در ازای لغو ماهانه تحریم ها در طول مذاکرات از جمله تحریم های نفتی و مالی می توان با امریکایی ها مذاکره کرد. او پیشنهاد داده بود تا امریکا برای ایجاد گامی اعتمادساز میلیاردها دلار وجوه ایرانی بلوکه شده در بانک های خارجی را آزاد کند. فرمانده سابق سپاه هم چنین مخالفت خود را با تشدید فعالیت هسته ای ایران اعلام کرد و اظهار داشت این امر به منافع ایران آسیب می زند و جامعه بین المللی را علیه ایران می شوراند".

"العرب" در ادامه می افزاید:"مایا نلسون" تحلیلگر سیاسی معتقد است که اظهارات اخیر "رضایی" مهم ترین نکته در سخنان اوست و می تواند بر نمایندگان دولت های اروپایی امضا کننده برجام تاثیر مثبتی داشته باشد. او نشان داده تمایل دارد تا مسیری عملی برای تعامل با امریکا و اتحادیه اروپا را طی کند.

به نظر می رسد موضع او در بالاترین سطوح تصمیم گیری در ایران تاثیرگذار بوده است. او دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است که وظیفه تعیین سیاست های مورد تایید مقام عالی رهبری ایران را برعهده دارد. مقام عالی رهبری ایران ممکن است راضی شوند تا "رضایی" هدایت گفتگوها با غرب را برعهده گیرد با این امید که ایران از طریق آن بتواند از بن بست دیپلماتیک فعلی عبور کند.

"نلسون" معتقد است با توجه به این موضوع، اروپایی ها باید دست کم فعالیت های "رضایی" را رصد کنند چرا که او فردی است که به وضوح نشان داده خواستار رویکردی عملگرایانه در روابط ایران با منطقه و جهان است. رضایی در صورت تشکیل کابینه و پیروزی در انتخابات به دنبال تعامل دوباره با غرب و کاستن از شدت فعالیت های منطقه ای گروه های نیابتی وابسته به ایران خواهد بود. این موضوع ممکن است فرصتی باشد تا شکاف در روابط ایران با غرب که به دلیل سال ها اختلاف نظر در مورد برنامه هسته ای آن کشور و حوادث بی پایان منطقه ای ایجاد شده برطرف و ترمیم شود".

در همین حال، "محمد جواد صالحی اصفهانی" استاد اقتصاد در دانشگاه ویرجینیا تک و پژوهشگر ارشد در موسسه بروکینگز در مقاله ای در سایت تحلیلی "پروژه سندیکایی" با اشاره به این که تندروها در ایران در حال قدرتمندتر شدن هستند می نویسد:"میانه روها در ایران که از 32 سال اخیر 24 سال آن را در مسند ریاست جمهوری بوده اند در آستانه برگزاری انتخابات در حال ترک قدرت هستند و یک فرد بیش ترین تقصیر را در این زمینه دارد: "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری پیشین امریکا. ترامپ در سال 2018 میلادی به طور یکجانبه امریکا را از توافق هسته ای سال 2015 با ایران خارج کرد و تحریم های شدید اقتصادی را علیه آن کشور وضع کرد این در حالی بود که ایران مفاد برجام را نقض نکرده بود. ترامپ می خواست به سادگی امتیازات بیش تری از رهبران ایران بگیرد و یا حتی به اندازه کافی برای تغییر رژیم در ایران مشکلات اقتصادی ایجاد کند.

ترامپ موفق شد تحولاتی سیاسی را در ایران ایجاد کند اما نه منطبق با آن هدفی که برای ایران داشت. تندروهای ضد غرب در انتخابات پارلمانی سال گذشته ایران پیروز شدند و رقبای میانه رو و اصلاح طلب شان را کنار زدند. اکنون ایران خود را برای انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن آماده می کند و سیاستمداران میانه رو همسو با "حسن روحانی" رئیس جمهوری ایران که مدافع برجام است تقریبا شکست خواهند خورد.

روحانی شهرت خود را در روند حصول برجام کسب کرد. او در سال 2013 میلادی وعده داد که با توافق هسته ای با غرب ایران را از شر تحریم های فلج کننده اقتصادی که منجر به رنج بسیار مردم شده بود رها خواهد کرد. این وعده به ویژه برای طبقه متوسط ایران که مشتاق تغییرات بود امری متقاعد کننده قلمداد می شد. ایران طبقه متوسط خود را مدیون روسای جمهوری اصلاح طلب و میانه رو پیشین است.

"اکبر هاشمی رفسنجانی" و "محمد خاتمی" از سال 1989 تا 2005 میلادی اقتصاد ایران را که با جیره بندی و مالکیت دولتی درگیر بود به سوی اقتصاد بازار با بخش خصوصی پرتحرک سوق دادند. اصلاحات آنان در بازار همراه با سرمایه گذاری در زیر ساخت ها میلیون ها ایرانی را از فقر نجات داد.

در فاصله سال های 1995 تا 2010 میلادی طبقه متوسط ایران از 28 درصد به 60 درصد جامعه گسترش یافت و نرخ فقر از 33 درصد به 7 درصد کاهش یافته بود. با این حال، پس از کنار رفتن خاتمی و به قدرت رسیدن احمدی نژاد اوضاع بدتر شد. احمدی نژاد از محافظه کارانی بود که سبک زندگی غربی را مغایر با ارزش های انقلاب اسلامی 1979 میلادی می دانست.

جای تعجبی ندارد که روابط ایران با غرب در دوره احمدی نژاد بدتر شد. در سال 2010 میلادی شورای امنیت سازمان ملل متحد با وضع قطعنامه 1929 علیه ایران دور تازه ای از تحریم ها را برای کسب اطمینان از صلح آمیز بودن ماهیت برنامه هسته ای ایران و مجازات آن کشور به دلیل عدم رعایت قطعنامه های قبلی اعمال کرد.

رکود اقتصادی در آن دوره بر ایران حاکم شد. ظهور روحانی در سال 2013 میلادی به معنای شورش طبقه متوسط علیه احمدی نژاد و سیاست های ویرانگر اقتصادی او بود. پس از کنار رفتن احمدی نژاد و به دنبال به قدرت رسیدن روحانی و حصول برجام در سال 2015 میلادی از شدت تحریم ها کاسته شد و اقتصاد ایران در سال 2016 میلادی با رشد 13 درصد و در سال 2017 میلادی با رشد 7 درصدی همراه بود.

روحانی با بهره مندی از این موفقیت با کسب 57 درصد آرا بار دیگر در انتخابات 2017 میلادی پیروز شد که نشان دهنده اقبال مناطق مرفه نشین تر و کلان شهرها به او بود. البته این اقبال در مناطق با اقلیت جمعیتی قابل توجه سنی، کرد یا عرب نیز دیده شده چرا که در آن مناطق رای دهندگان به طور منظم به نامزدهایی رای داده اند که در مقابل محافظه کاران قرار دارند. در ثروتمندترین منطقه کشور در شمیرانات در شمال تهران سهم رای روحانی از 49 درصد به 79 درصد رسیده بود.

با این وجود، کنار گذاشتن برجام از سوی ترامپ همه چیز را تغییر داد. محافظه کاران ایران تلاش کردند تا ایرانیان را متقاعد کنند که تلاش های روحانی برای تعامل با غرب کاملا نادرست بوده است. افکار عمومی ایران نیز با آنان همراه شد. در سال 2015 میلادی زمانی که برجام به ثمر رسید از هر چهار ایرانی سه نفر موافق آن بودند امروز این میزان به 51 درصد کاهش یافته است. هم چنین، در مورد انتخابات، "ابراهیم رئیسی" نامزد محافظه کاران که در سال 2017 میلادی شکست خورد در حال حاضر از بین هر چهار ایرانی از سوی سه نفر مورد پسند قرار می گیرد این در حالی است که این میزان برای روحانی موافقت یک نفر از هر سه نفر با اوست".

او در ادامه این مقاله می افزاید:"بخشی از تقصیر کاهش محبوبیت روحانی برعهده شخص اوست. واقعیت آن است که مزایای اقتصادی پس از برجام به طور نامتناسب و نامتوازنی بیش تر به ثروتمندان ایران رسید از جمله واردات 200 فروند هواپیمای مسافربری تازه به ایران که تنها باعث بهبود تجربه سفر برای یک درصد از ایرانیانی شد که به خارج از کشور سفر می کنند.

علاوه بر این، در سال 2018 میلادی، روحانی قیمت بنزین را به شدت افزایش داد اقدامی که به شکل بدی به اقشار کم درآمد جامعه آسیب رساند. هنگامی که احمدی نژاد نیز در سال 2010 میلادی اقدام مشابهی را انجام داد دست کم برای جبران رنج اقتصادی ناشی از آن وعده ارائه یارانه نقدی را داد. روحانی اما این کار را انجام نداد و ایران با ناآرامی های گسترده ای همراه شد.

برخورد با معترضان شدید بود و نارضایتی ها خود را بیش تر نشان دادند. این موضوع به دلیل عدم توجه دولت روحانی به عدالت اقتصادی بود. در فاصله سال های 2018 تا 2019 میلادی، علیرغم ثابت ماندن کیفیت زندگی در تهران و مناطق اطراف آن سطح زندگی در مناطق روستایی بیش از 15 درصد کاهش یافت.

تندروهای امریکایی مخالف ایران که در واشنگتن معتقدند تحریم های ترامپ به اهرم فشار مناسبی برای جو بایدن در روند مذاکرات هسته ای فعلی با ایران در وین تبدیل شده روند تحولات سیاسی در ایران را نادیده می گیرند. واقعیت آن است که در ایران تندروها بر قوه مقننه، نهادهای نظامی، نهادهای قضایی و رسانه کشور تسلط دارند.

به محض تحویل گرفتن سکان قوه مجریه ایران در ماه ژوئن توسط آنان احتمال احیای توافق هسته ای و بهبود روابط ایران و غرب به حداقل میزان ممکن کاهش خواهد یافت. با این وجود، تمام امیدها برای دولت بایدن و یا برای ایران از بین نرفته است.

اگرچه بعید است که مذاکرات فعلی بتواند باعث حصول توافقی تازه پیش از انتخابات ژوئن شود اما می تواند راهی را برای احیای برجام بگشاید. این مسئله سبب می شود که رئیس جمهوری تندروی احتمالی بعدی ایران هر اندازه که بخواهد برجام را کنار گذارد در این راستا موفق نشود".

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز