ردصلاحیت اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر ششم این زنگ خطر را برای اصلاحطلبان به صدا درآورده که احتمال ردصلاحیت گزینههای آنها در انتخابات ریاستجمهوری نیز نسبت به گذشته بیشتر خواهد بود؛ اتفاقی که میتواند سرنوشت انتخابات آینده را رقم بزند. در شرایط کنونی اصلاحطلبان در حال بررسی مهمترین گزینههای خود برای ورود به انتخابات هستند و نامهای مختلفی نیز در این زمینه مطرح میشود. با این وجود دستگاه تخریب رقیب تلاش میکند گزینههای جریان اصلاحات را به مهرههای سوخته انتخاباتی تبدیل کند.
به گزارش روز نو :انتشار فایل صوتی اظهارات محرمانه محمدجواد ظریف به عنوان یکی از کاندیداهای بالقوه انتخابات ریاستجمهوری نمونه بارز این مسأله است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با سیدمحمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران گفتوگو کرده است. محمود میرلوحی معتقد است: «هر چه میزان رأی رئیسجمهور بیشتر باشد به همان اندازه شرایط برای حل چالشها و شکافهای داخلی و خارجی بهتر میشود. شاید برخی عنوان کنند آقای روحانی با24 میلیون رأی چهکار مهمی انجام داده است؟ این در حالی است که دولت آقای روحانی با چالشهای مهمی مانند تحریم و کرونا مواجه بوده است. اگر فرض بگیریم آقای روحانی با10 میلیون رأی به ریاستجمهوری میرسید آیا شرایط برای مدیریت کشور مانند امروز بود یا چالشهای جدیتری در کشور وجود داشت؟ به همین دلیل نباید شرایطی فراهم شود که رئیسجمهور24 میلیونی به رئیسجمهور10میلیونی تبدیل شود». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
براساس ماده 47 رأی هیأتهای اجرایی قطعی قلمداد میشد و کسانی که به هر دلیل ردصلاحیت میشدند نسبت به این اتفاق اعتراض میکردند و هیأتهای نظارت بررسی و نتیجه نهایی را اعلام میکردند. در چنین شرایطی کسانی که در گذشته تأییدصلاحیت شده بودند دیگر مشکلی برای حضور مجدد نداشتند. با این وجود در مجلس نهم نظارت استصوابی به عرصه انتخابات شورای شهر نیز کشیده شد. پس از مصوبه مجلس نهم مادهای به نام ماده53 ذکر شده که بیان میکند هیأتهای اجرایی تأیید یا عدمتأیید صلاحیت افراد را پس از دیدگاه هیأتهای نظارت مطرح میکنند. این ماده وضعیتی مبهم و سربسته دارد. براساس گزارشهای رسیده بالغ بر 50 درصد کسانی که توسط هیاتهای اجرایی تأیید شدهاند توسط هیأتهای نظارتی ردصلاحیت شدهاند. به نظر میرسد دامنه نظارت استصوابی به انتخابات شورای شهر نیز کشیده شده است؛ رویکردی که از انتخابات مجلس به بعد آغاز شد. مجلس یازدهم میوه و محصول این رویکرد است. براساس اخبار رسیده برخی از جوانان که هیچ سابقه امنیتی و کیفری ندارند تنها به دلیل انتساب به احزاب قانونی کشور ردصلاحیت شدهاند. نکته قابلتأمل ردصلاحیت اعضای کنونی شورای شهر بوده که در چهار سال گذشته مدیریت شهری را برعهده داشتهاند. بدونتردید چنین رفتاری سیاسی و مبتنی بر حذف رقیب از صحنه است. به نظر میرسد پس از انتخابات مجلس یازدهم عدهای احساس کردند اگر در زمینه تأیید صلاحیتها با سعهصدر رفتار کنند احتمال اینکه جریان مقابل دوباره مدیریت شهرهای کشور را به دست بگیرد، وجود دارد. به همین دلیل نیز از همان روش سال98 استفاده کردند و اغلب کاندیداهای جریان اصلاحات را برای حضور در انتخابات شورای شهر ردصلاحیت کردند. در شرایط کنونی اغلب اعضای شورای شهر در کلانشهرهای کشور اعم از تهران، اصفهان، یزد و قزوین ردصلاحیت شدهاند. این در حالی است که این افراد عضو شورا بودهاند و استعلامهای آنها دارای اشکال نبوده است. این اتفاق حاوی یک پیام مهم برای جامعه است. به نظر میرسد برخی قصد دارند با استفاده ابزاری از قانون کسانی را وارد رقابتهای انتخاباتی کنند که به مشی فکری آنها نزدیک هستند.
همه اعضای شورای شهر پنجـــم جز آقــای علیخـــانی و فراهانی ردصلاحیت شدهاند.
به چه میـــزان ایــن احتمال وجـــــود دارد کـــه ردصلاحیــت اصلاحطلبـــان در انتخابــات ریاستجمهوری نیز به همین صورت باشد؟ در چنین شرایطی جریان اصلاحات چه رویکردی در پیش خواهد گرفت؟
هنوز چند روز تا ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری و نتایج تأییدصلاحیتها باقی مانده است. به همین دلیل در مرحله نخست باید صبرکرد تا نتایج تأییدصلاحیتها مشخص شود. در شرایط کنونی جامعه با توجه به شرایط ردصلاحیتها به دنبال این است که آیا اراده فراگیرتری از انتخابات شورای شهر در کشور برای انتخابات ریاستجمهوری نیز وجود دارد و قرار است گزینههای جریانهای مختلف ردصلاحیت شوند یا خیر. اگر قرار است رویکرد انتخابات مجلس در سال98 در انتخابات ریاستجمهوری آینده هم وجود داشته باشد باید این نکته را در نظر گرفت که نتیجه چنین وضعیتی مشارکت پایین مردم در انتخابات خواهد بود. هنوز مشخص نیست چطور در 30 مرکز استان افرادی که در شورا حضور داشته و کارنامه موفقی نیز از خود برجای گذاشتهاند به یکباره به دلایل مبهم ردصلاحیت شدهاند. به عنوان مثال عملکرد اصولگریان و حواشی زیادی که پیرامون مدیریت شهری در تهران وجود داشته، برای مردم ایجاد نگرانی کرده بود. این در حالی است که در دوران مدیریت شورای شهر پنجم بسیاری از حواشی کاهش پیدا کرد یا از بین رفت و عملکرد اعضای شورا و مدیریت شهری تهران مانند یک اتاق شیشهای در منظر مردم قرار داشت. به همین دلیل روزهای آینده و تصمیمگیریهایی که صورت میگیرد دارای اهمیت است و سرنوشت انتخابات را مشخص خواهد کرد.
اغلب اعضای نهاد اجماعساز کسانی هستند که در شورای عالی سیاستگذاری نیز حضور داشتند. این در حالی است که در کارکردها و کارگروهها نیز تغییر زیادی صورت نگرفته است. در شرایط کنونی یکی از مهمترین رویکردهایی که نهاد اجماعساز به دنبال آن است، برگزاری نظرسنجیهای دقیق و علمی برای سنجش میزان مقبولیت کاندیدای مطرح در بدنه اجتماعی جریان اصلاحات است. هدف از این اقدام نیز پررنگتر شدن نقش بدنه جریان اصلاحات در تصمیمگیریهای نهایی است. جریان اصلاحات در نهایت باید به یک گزینه برسد که همه طیفهای جریان اصلاحات از آن حمایت خواهند کرد، در غیر این صورت و در شرایطی که گزینههای مختلفی در جریان اصلاحات مطرح باشند تلاش خواهد شد با توجه به نظرسنجیهای صورت گرفته بهترین گزینه، که دارای مقبولیت مردم باشد، بهعنوان گزینه نهایی جریان اصلاحات انتخاب شود. اختلافنظری که در این زمینه وجود دارد این است که آیا بهتر است نظرسنجیها قبل از ثبتنامها صورت بگیرد یا پس از آن. با توجه به اتفاقاتی که در انتخابات شوراها افتاده میتوان تاحدودی این وضعیت را پیشبینی کرد. باید منتظر ماند و مشاهده کرد که آیا مسئولان تصمیمگیر به دنبال برگزاری یک انتخابات حداکثری هستند یا اینکه تلاش میکنند در یک مشارکت پایین به گزینه مورد نظر خود برسند.
بدونتردید اگر مسئولان به دنبال برگزاری یک انتخابات حداکثری هستند مشکلی برای جریان اصلاحات پیش نخواهد آمد و جریان اصلاحات با بررسی بهترین گزینههای خود در نهایت به یک گزینه اجماعی دست پیدا خواهند کرد. وضعیت تأییدصلاحیتها به اندازه ای مبهم است که اصولگریان نیز با ابهامات زیادی مواجه هستند و به همین دلیل نیز هر روز به لشکر کاندیداهای اصولگریان، گزینههای جدیدی اضافه میشوند. نزدیک به 50 روز بیشتر به انتخابات باقی نمانده است. این در حالی است که سابقه نداشته در کشور چنین فضایی قبل از انتخابات وجود داشته باشد. در گذشته از ماهها قبل از انتخابات ریاستجمهوری فعالیتهای انتخاباتی آغاز شده بود و جامعه شور و نشاط انتخاباتی داشت. این در حالی است که در شرایط کنونی با رخوت و بیتفاوتی اجتماعی نسبت به انتخابات مواجه هستیم و نشاط انتخاباتی در کشور مشاهده نمیشود. بدونتردید مهمترین دلیل این وضعیت ابهامات موجود درباره فضای رقابتهای انتخاباتی است که تنها مختص به جریان اصلاحات نیز نیست و در هر دو جریان وجود دارد. به صورت طبیعی هرچه میزان کاندیداها در رقابتهای انتخاباتی بیشتر باشد به همان اندازه فضا برای بیان دیدگاههای مردم بیشتر خواهد شد. در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود که سکوت و یخزدگی موجود در جامعه جبران شود.
پس از عدمقطعیت حضور سیدحسن خمینی و امتناع آقای ناطقنوری برای حضور در انتخابات، محمدجوادظریف یکی از مهمترین گزینههای مطرح برای جریان اصلاحات بود. با این وجود با انتشار فایل صوتی اظهارات محرمانه ایشان گمانهزنیهای مختلفی در این زمینه به وجود آمده است. دیدگاه شما درباره حضور احتمالی آقای ظریف در انتخابات با توجه به شرایط موجود چیست؟
در شرایط کنونی گزینههای مختلفی در جریان اصلاحات مطرح هستند که مهمترین آنها آقایان عارف، ظریف، زنگنه، جهانگیری و... هستند. بنده فایل صوتی آقای ظریف را گوش کردم. در این فایل وزیر امور خارجه به نکاتی اشاره کرده که بسیاری از آنها برای افکار عمومی جامعه مشخص بود. به عنوان مثال دیدگاه ایشان درباره کارشکنی روسیه برای به نتیجه نرسیدن برجام اتفاق تازهای نیست و چهره واقعی روسیه مدتهاست که برای مردم ایران شناخته شده است. در فضای انتخاباتی نیز موجهای انتخاباتی دارای زمان خاص خود است. اینکه افکار عمومی چه واکنشی به این موجها داشته باشند تعیین میکند که عمر این موجها به چه اندازه است. به همین دلیل معتقدم این فایل صوتی نمیتواند در حضور یا عدم حضور ظریف در انتخابات نقش تعیینکنندهای داشته باشند. از سوی دیگر هنوز مشخص نیست که انتشار این فایل توسط مخالفان آقای ظریف صورت گرفته و یا توسط دوستان ایشان. این سوالی است که امروز افکار عمومی جامعه با آن مواجه است. این در حالی است که ردیابی دلایل اصلی انتشار این فایل صوتی کار پیچیدهای است و به همین دلیل باید منتظر ماند تا نتایج تحقیقات در این زمینه مشخص شود. به هر حال کسانی که این بذر را کاشتهاند خیلی زود برای درو کردن محصول خود را نشان میدهند و مردم متوجه میشوند چه کسانی این کار را انجام دادهاند.
چرا فضای بیسابقهای را از نظر نشاط انتخاباتی قبل از انتخابات تجربه میکنیم؟ مهمترین دلایل این اتفاق چه بوده است؟
فضای سیاسی کشور مبــــهم است. این در حالی است که شور و نشاط انتخاباتی نیز مانند گذشته نیست. وزیر کشور به صراحت عنوان میکند که اگر بهدنبال مشارکت حداکثری مردم در انتخابات هستیم باید یک سبد متنوع از کاندیدای انتخاباتی داشته باشیم. نباید این اظهارات را نادیده گرفت و آنها را شخصی قلمداد کرد. به هر حال وزیر کشور به عنوان متولی برگزاری انتخابات، چنین دیدگاهی را مطرح میکند. نتیجه انتخابات غیررقابتی در مجلس یازدهم مشخص شده است. این در حالی است که قبل از انتخابات وضعیت ردصلاحیتها به شکلی رقم خورده که در230حوزه انتخابیه وضعیت غیررقابتی بوده و تنها یک جریان سیاسی حضور داشته است. بدونتردید اگر این رویه در انتخابات ریاستجمهوری نیز وجود داشته باشد میزان مشارکت مانند انتخابات مجلس پایین خواهد بود. رئیسجمهور نماد جمهوریت و اقتدار کشور است و اگر با مشارکت پایین انتخاباتی انتخاب شود، پیامدهای خوشایندی برای کشور ندارد. انتخابات ریاستجمهوری عامل مهمی در امنیت و انسجام ملی خواهد بود. رأی بالای یک رئیسجمهور در شرایط کنونی که کشور با چالشهای مهم بینالمللی مواجه است میتواند در مناسبات آینده ایران با جهان تأثیر مستقیمی داشته باشد. هر چه پایگاه اجتماعی رئیسجمهور کمتر باشد به همان اندازه زبان ایران در عرصه بینالملل با لکنت بیشتری همراه خواهد بود. نباید اجازه داد ریاستجمهوری آینده نیز مانند مجلس یازدهم متکی به رأی اقلیت باشد. هر چه میزان رأی رئیسجمهور بیشتر باشد به همان اندازه شرایط برای حل چالشها و شکافهای داخلی و خارجی بهتر میشود. شاید برخی عنوان کنند آقای روحانی با24 میلیون رأی چه کار مهمی انجام داده است؟ این در حالی است که دولت آقای روحانی با چالشهای مهمی مانند تحریم و کرونا مواجه بوده است. اگر فرض بگیریم آقای روحانی با10 میلیون رأی به ریاستجمهوری میرسید آیا شرایط برای مدیریت کشور مانند امروز بود یا چالشهای جدیتری در کشور وجود داشت؟ به همین دلیل نباید شرایطی فراهم شود که رئیسجمهور24 میلیونی به رئیسجمهور10میلیونی تبدیل شود.
ارزیابی شما از وضعیت اردوگاه اصولگرایی در آستانه انتخابات ریـــاستجمهوری چیــــست؟ اصولگرایان با این همه کاندیدای مطرح شده چگونه به اجماع نهایی خواهند رسید؟
اصولگرایان گمان میکنند شرایط انتخابات پیشرو مانند انتخابات مجلس در سال98 است. شرایط در انتخابات مجلس98 به شکلی بود که کسانی که در انتخابات مجلس94 پشتخط مانده بودند در غیاب اصلاحطلبان موفق شدند وارد مجلس شوند. در نتیجه اصولگرایان چنین دیدگاهی درباره انتخابات ریاستجمهوری آینده نیز خواهند داشت. در نتیجه کسانی که در گذشته پشتخط ریاستجمهوری مانده بودند براساس شرایط روز جامعه و امید به ردصلاحیت اصلاحطلبان در سودای ریاستجمهوری هستند. برای این افراد میزان مشارکت نیز مهم نیست و گمان میکنند میتوانند با آرایی در حد10 میلیون نیز در رقابتهای انتخاباتی به پیروزی دست پیدا کنند. به همین دلیل نیز مدعیان ریاستجمهوری در بین اصولگرایان بیشتر از گذشته شدهاند. بدونتردید اگر از بین این افراد کسی بخواهد به20 میلیون رأی فکر کند خیلی بعید به نظر میرسد که با سابقه این افراد و میزان مشارکت مردم این امر محقق شود.
منبع:آرمان ملی