این روزها به جز انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1400 که نقل همه محافل است و کرونا که دوسال است همراه جامعه شده، یک بحث بسیار داغ نیز دنبال میشود. بحث مذاکرات کشورهای عضو برجام در وین اتریش برای رسیدن به راهحلی در جهت لغو تحریمهای ایران، احیای برجام و بازگشت آمریکا به این توافق. این در حالی است که طی هفتههای گذشته که دورهای دیگر از این نشستها را شاهد بودیم، طرفین نسبت به پیشرفت مذاکرات ابراز امیدواری کردهاند و این نشستها را سازنده خواندهاند. با این حال به گفته عراقچی رئیس تیم مذاکره کننده ایرانی، هر چند پیشرفتهایی حاصل شده و توافقاتی به دست آمده اما هنوز زود است که از توافق نهایی حرف بزنیم. آنچه مسلم و مورد تاکید مسئولان و مقامات کشور است شرط احیای برجام، لغو تحریمهای ایران به صورت یکجا و بازگشت طرفین این توافق به تعهدات و وظایف خویش است. قدر مسلم آمریکاییها اگر بخواهند این توافق را از حالت فعلی نجات دهند و دوباره پویا کنند باید به تعهدات خود عمل کرده و ابتدا به ساکن بدون هیچ پیش شرطی تحریمهای یکجانبه و ظالمانه علیه ایران را لغو کنند تا آن زمان بتوان به احیای برجام و استفاده از دستاوردهای آن فکر کرد. مسلما اگر همه طرفها به تعهدات خود پایبند باشند ایران نیز گامهای عقبنشینی کرده را جبران کرده و برمبنای تعهدات خود ذیل برجام عمل خواهد کرد. باید دید مذاکرات وین میتواند سرآغازی برای لغو تحریمهای ایران و احیای برجام باشد یا اینکه این مذاکرات نیز جنبه فرسایشی و بیثمر به خود خواهد گرفت. برای بررسی نشست وین و تاثیر این مذاکرات بر احیای برجام، هجمهها و تخریبهای وزارت خارجه و تیم مذاکره کننده و تاثیر مذاکرات بر انتخابات ریاست جمهوری ، با مهدی مطهرنیا، آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
پس از چند دور، مذاکرات وین همچنان در حال انجام است و تیم مذاکره کننده نیز به وین سفر کرده است؛ این نشستها، تاثیرات و نتایج آن را چگونه تبیین میکنید؟
مذاکرات وین در یک کنش گفتمانی است به این معنا که با آغاز خود نتایج خاص خود را نیز به همراه دارد. وقتی ایران و کشورهای 1+5 بار دیگر به محیط مذاکره باز میگردند نشان دهنده آن است که ایران به عنوان طرف اصلی مذاکرات پرونده هستهای پارادایم نه جنگ و نه مذاکره را تغییر و با یک شیفت پارادایم معنادار به طرف پذیرش مذاکره بازگشته است. این خود اولین نتیجه مذاکرات وین است که بسیار اهمیت دارد، چراکه در تهران مرکزیت قدرت در سیاست خارجی به وضوح و آشکارا با وجود تاکید بر نه مذاکره و نه جنگ اکنون انجام مذاکره هدفمند را در جهت رسیدن به نتایج ملموس در آینده نزدیک تجویز کرده و از آن حمایت میکند. لذا مذاکرات وین از این جهت یک کنش گفتمانی است. از جهت دیگر باید بپذیریم که پرونده هستهای ایران دریچه ورود جهان در جهت کشاندن ایران به نظام بینالملل به عنوان یک بازیگر متعادل است. جو بایدن و دیگر سران 1+5 به خوبی بر این امر وقوف دارند که ایران یکی از مهمترین کشورهای جهان برای دستیابی به فضای مناسب حرکت نظم نوین جهانی در یکی از مهمترین مناطق جغرافیایی جهان یعنی خاورمیانه و ایجاد فضای مناسب همکاری در جهت مدیریت انرژی در قرن 2021 برای گروه کشورهای صنعتی است. جایگاه ایران بیضی انرژی، کد ژئوپلیتیک ایران، ژنوم ژئواستراتژیک ایران، جایگاه ایران در جهان اسلام و پایگاه ایران در منطقه به عنوان یک فرهنگ و تمدن هزارهای، مولفههایی است که نمیتوان نادیده گرفت. مهمتر از همه اینها کد ژئوپلیتیک ایران است که کدی است میان شمال و جنوب و شرق و غرب در جغرافیای سیاسی جهان و با وجود کاهش نقش کدهای ژئوپلیتیک و حتی ژنومهای ژئواستراتژیک اما هنوز ایران این جایگاه را برای خود حفظ کرده و نمیتوان در شکل دادن به نظم آینده جهانی با توجه به رقابت قدرتهای بزرگ چون چین، اتحادیه اروپا و آمریکا در شکل دادن به آینده این نظم نقش ایران را نادیده گرفت. فلذا مذاکرات وین تلاش دارد در جهت ورود ایران به پای میز مذاکره و هدایت مذاکرات از پرونده هستهای به پروندههای دیگر مربوط به تهران وارد عمل شود و در این موضوع وجه مشترک شرقی و غربی در ارتباط با ایران دیده میشود. این در حالی است که ایران همواره از گفت و گو در باب مسائل مربوط به پروندههای دیگر، غیر پرونده هستهای گریزان بوده است. باید گفت 1+5 مسیر هدفگذاری خود را در مذاکرات دنبال خواهد کرد و به دنبال برجام پلاس و برجامهای دیگر بر خواهد
آمد و ایران هم در این مسیر با وجود مقاومتهایی که در حال انجام است باید زمینههایی را برای آینده حرکت خود در چارچوب گفت و گو با کشورهای جهان برای ورود به منطق پذیرش بازی در نظام بینالملل برنامه ریزی جدی داشته باشد. از این منظر مذاکرات وین یک آغاز برای یک راه بسیار دراز و طولانی محسوب میشود، فرازو نشیب خواهد داشت، کم و زیاد خواهد داشت، پیروزیها و شکستهایی را دنبال خواهد کرد اما آغاز آن در وین و تغییر و تحولی که در موضعگیری دولتهای حاکم که به ویژه در تهران و واشنگتن وجود دارد میتواند امری در جهت بازشدن دریچهای از امید به آینده را فراهم کند. فلذا باید مذاکرات وین را از این جهت دور مهمی از مذاکره در چارچوب پیادهسازی تجارب ناشی از خردورزی سیاسی در ارتباط با مذاکرات گذشته دانست. از این منظر باید کنشگران فعال در این مذاکرات از تجربه دورههای قبلی مذاکره درس آموخته باشند و این تجارب را در جهت گام برداشتن بهتر در مسیر انجام مذاکرات در آینده مورد بهرهبرداری قرار دهند.
آمــریــکا و اروپاییها درصددند که مذاکرات ویــن را پایهای برای مذاکره در مورد مسائل دیگر قرار دهند و به عبارتی برجام پلاس را پیش بکشند؛ این در حالی است که مقامات و مسئولان کشورمان با این امر مخالفت کردهاند این تقابل رویکردی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این مورد یا غرب باید عقب نشینی کند یا تهران باید مواضع خود را گامی به عقب بگذارد. چندی پیش ایران اعلام کرده است که نه جنگ و نه مذاکره ولی اکنون با هزینههای بالا ایران پای میز مذاکره در وین بازگشته است. ایران نباید برآورد کند که آیا میتواند در برابر کشورهای عضو 1+5 در ارتباط با پروندههای دیگر مقاومت کرده و هزینههای این مقاومت را از بعد از تحمیل به ملت از متن به حاشیه نبرده و چند سال دیگر با هزینههای بالا باز به مذاکراتی مانند مذاکرات وین بازگردد؟ مردم آرامآرام خواهان پاسخگویی مسئولان در ارتباط با مواضع خود در باب پروندههای گوناگون و هزینههای ناشی از این مواضع بر سر سفرههای مردم هستند. اگر ایران میتواند بدون اینکه از سفره مردم هزینه کند، در برابر غرب و شرق عالم در مواضع خود در پروندههای مختلف و عدم ورود بر مذاکره پافشاری کرده و آوردههایی برای سفرههای مردم داشته باشد مردم از آن حمایت خواهند کرد. اما اگر قرار باشد مردم سالها در پروندههای گوناگون و عدم مذاکره در باب آنها هزینه بپردازند و چند سال بعد بدون دستاورد قابل قبول یا دستاورد اندکی در این زمینهها پای میز مذاکره بنشینند، باید گفت که مردم خواهان پاسخگویی خواهند بود. از این جهت باید این معنا را مدنظر قرار داد که اگر ایران نمیخواهد در باب پروندههای دیگر مذاکره کند با حل پرونده هستهای آنچه که در ارتباط با تهران است پایان خواهد پذیرفت و همه تحریمها برداشته خواهد شد؟ به نظر میرسد که این سیاستی آرزومندانه تلقی خواهد شد و بار دیگر ما شاهد فشارهای متفاوت در چارچوب پروندههای دیگر و حتی بازگشت پرونده هستهای به روی میز در این جهت خواهیم بود. جامعه جهانی اکنون از منظر تعریف عملیاتی در همگرایی قدرتهای بزرگ در باب پروندههای جهانی خود را به نمایش میگذارد. جمهوری اسلامی ایران اکنون حتی نمیتواند به واژه غیرمتعهدها ارجاع دهد چرا که در عمل این 1+5 هستند که قدرت اعمال تحریمها علیه ایران را در نظام بینالملل دارا هستند. لذا اگر همین جامعه و این تعریف عملیاتی از جامعه جهانی در قالب قدرتهای بزرگ و ابرقدرت جهانی در ارتباط با تهران پیش آید آیا ایران خواهد توانست تن به مذاکره در باب پروندههای دیگر با هزینههای بالا ندهد؟ به نظر میرسد همانطور که افلاطون گفت شب و روز اگرچه از هم جدا هستند ولی خداوند دم آنها را به یکدیگر گره زده است. پروندههای ایران نیز تنها در پرونده هستهای محدود نخواهد ماند و دم این پروندهها همگی به هم گره خورده است و بالطبع باز شدن گره پرونده هستهای در گرو بازشدن همه گرههای پروندههای ایران قرار دارد.
اخیرا هجمهها و بداخلاقیهای بسیاری را از سوی دلواپسان و برخی رسانهها علیه وزارت امور خارجه و تیم مذاکره کننده شاهدیم که واکنشهای گستردهای را هم در پی داشته است؛ این نوع رویکردها یا نگرانیها از چه جهت است؟
فقدان تقوای دینی در حوزه رفتار و کنش سیاسی در ایران اکنون خود را به صورت بارز و آشکارا نشان میدهد. پرونده هستهای یک پرونده جناحی معطوف به رقابتهای سیاسی برای کسب قدرت نیست. هر کدام از جناحهای سیاسی این پرونده را در چارچوب رقابت برای کسب کرسیهای قدرت قرار دهند، فاقد تقوای دینی هستند. به باور من امروز پرونده هستهای یک کاغذ ترنسل یا معیار سنجش تقوای دینی مورد ادعای جناحهای گوناگون سیاسی در چارچوب نظامی است که خود را مستظهر به دین و آموزههای دینی میداند و از ارزشهای دینی استفاده میکند. وقتی تقوای دینی نباشدو ارزشهای دینی دستاویز کسب کرسیهای سیاسی شود پروندهای ملی جای خود را دارد و در چارچوب مطامع جناحهای سیاسی از جایگاه رفیع خود به جایگاه برخوردهای سیاسی برای کسب قدرت تنزل پیدا میکند. کسانی که این معنا را ایجاد میکنند بالتبع باید جوابگوی افکار عمومی در صحن عمومی جامعه ملی باشند.
چندی است که بحث تاثیر نشست وین و مذاکرات بر انتخابات پیش رو به وفور مطرح میشود و عدهای معتقدند که دولت درصدد است تا پیش از انتخابات مذاکره را به نتیجه برساند تا با دست پر انتخابات را برگزار کند؛ تحلیل شما از این مساله چگونه است؟
هیچ چیز در عالم سیاست بی اثر نیست. اثر پروانه در برزیل موجب طوفان در تگزاس میشود. آنچه که مهم است انجام وظیفه همگان در قبال تکالیف ملی خود در نقشهای مختلف سیاسی است. دولت وظیفه دارد که پرونده هستهای را به نفع منافع ملی و با کمترین هزینه دنبال و به وظایف خود عمل کند. انجام این وظیفه و تکلیف اگر به خوبی انجام شود و بالتبع به روی انتخابات تاثیر بگذارد امری طبیعی است که نه تنها مورد پذیرش که باید مورد احترام هم قرار گیرد. بالتبع اگر پرونده هستهای پرونده ملی است اثرات آن بر روی انتخابات یک امر ثانویه است و نمیتوان بخاطر یک امر ثانویه یک اصل را نادیده گرفت.
آمریکاییها بارها نسبت به احیای برجام و ورود به آن تاکید داشتند در حالی که هیچ اقدام عملی برای لغو تحریمهای ایران و بازگشت به توافق انجام ندادهاند؛ اساسا بازگشت آمریکا به برجام با چه رویکردهایی همراه خواهد بود؟
آمریکا اهداف خود را دنبال میکند. بایدن، سندرز، دولت ترامپ و اوباما است و از میراث ترامپ و اوباما بهره خواهد گرفت. این یک امر طبیعی است، همانطور که ایران میخواهد از میراث گذشته و تلاشی که در صحنه گسترش توان علمی و عملی خود در ارتباط با پرونده هستهای فراهم شده یا تلاشهایی که گروهها و جناحهای گوناگون در جهت مطرح کردن پرونده هستهای بیان می کنند بهره برد. این در عالم سیاست باید مورد شناسایی و احترام قرار گیرد. اما آنچه که مسجل است ایران هم باید برنامهای در برابر برنامه بایدن داشته باشد. بایدن بیتردید خواهان آن است که ایران به برجام بازگردد و نه تنها بازگردد بلکه تعهدات ورود به مذاکره درباب پروندههای دیگر مورد ادعای آمریکا و دیگر کشورهای جهان را دنبال نماید. این ایران است که باید برای انجام مذاکره جدی در همه زمینهها خود را آماده کند. یا برای مقاومت در برابر عدم پذیرش ورود به پروندههای دیگر در داخل کشور حرفی برای گفتن داشته باشد. آنچه که مسجل است بازی دوباره در حال آغاز شدن و این بار در مسیری قرار گر فته است که نمیتوان آن را در پرونده هستهای محدود ساخت.
تـــاثیر اقدامات و اظهارات دلواپسان خارجی همچـــون رژیــم صهیونیستی و عربستان سعودی را بر نشست وین، مذاکرات و رویکرد آمریکا برای بازگشت به برجام چگونه ارزیابی میکنید؟
جو بایدن در منطقه خاورمیانه دنبال پیادهسازی نو رئالیسم تدافعی و توازن قدرت میان ایران، عربستان، ترکیه و اسرائیل است. لذا سیاستهای مورد نیاز در چارچوب منافع ملی آمریکا را دنبال میکند. این معنا در ارتباط با عملکرد جو بایدن قابل ردیابی است. از طرف دیگر عربستان همانطور که در فایل منتشر شده ظریف وجود دارد و همچنین دیگر قدرتهای بزرگ رقیب آمریکا در سطح بینالمللی وارد عمل میشود. من بارها گفتم و بار دیگر تکرار میکنم که هر بار مساله ایران و آمریکا در حال حل شدن باشد رقبا و دشمنان بینالمللی ایالات متحده آمریکا به میدان میآِیند تا این مسیر به درستی طی نشود. از طرف دیگر رقبا و دشمنان منطقهای ایران نیز در همین مسیر در جهت ایجاد مانع برای حل و فصل مسائل میان تهران و آمریکا قرار میگیرند. اکنون این امر تا حدود زیادی خود را عیان کرده است. روسها، چینیها و حتی اتحادیه اروپا خواهان محدودسازی قدرت قرن بیست و یکی آمریکا در نظام بینالملل هستند. از طرف دیگر ایران دارای مختصات و ویژگیهایی است که در منطقه اگر بتواند به عنوان یک قدرت برتر وارد میدان شود قدرتهای دیگر در درون منطقه با چالشی بسیار جدی روبهرو میشوند. از این جهت باید پذیرفت که رو در رویی تهران با واشنگتن به نفع رقبا و دشمنان منطقهای ایران و رقبا و دشمنان بینالمللی ایالات متحده آمریکا است.
منبع:آرمان ملی