در نخستین روز از نخستین ماه پادشاه فصلها متولد شد، هشتاد بهار را دید و در هفدهمین روز از همان ماه و همان فصل پر کشید؛ محمدرضا شجریان. او را مشهورترین استاد آواز موسیقی اصیل ایرانی در دهههای اخیر میدانند. دَهها آلبوم و صدها تصنیف و آواز به یادگار گذاشته، اما دو اثر با صدای او در یادها مانده و حتی آنانی که قرابتی با موسیقی ردیفی دستگاهی ندارند، بارها و بارها این آثار را شنیدهاند و تأثیر پذیرفتهاند؛ «مرغ سحر» و «ربنا». مناجات خاطرهانگیز شجریان، سه دهه همنشین مردم ایران در دقایق منتهی به افطار بود. از ماه رمضان سال 1358 به مدت 30سال از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون پخش میشد و ایرانیان روزهدار را دور سفره جمع میکرد. هنوز هم طنین ربنای جاودانه خسروی آواز ایران در کنار تواشیح اسماءالحسنی و اذان رحیم مؤدنزاده، ماندگارترین تصویر بهجای مانده در ذهن نسلهای مختلف است، اما بیش از 11سال از آخرین باری میگذرد که «ربنا» از رسانه ملی پخش شد.
آخرین ربنا
به گزارش روز نو :شهریورماه سال 1388، برنامهای با نام «ماه من سلام» به روی آنتن رفت و پیش از اذان مغرب، ربنای خسروی آواز ایران را پخش کرد. بسیاری تصور میکنند وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و انتشار تکآهنگ «زبان آتش» با مطلع «تفنگت را زمین بگذار»، نخستین جرقههای بایکوت خبری شجریان در صداوسیما را زد، اما خواننده صاحبنام ایرانزمین، 14 سال قبلتر نیز در نامهای خطاب به علی لاریجانی، رئیس وقت سازمان صداوسیما خواستار توقف پخش صدا و آثارش بهجز «ربنا» از رسانه ملی شده بود.
سال 1374 شجریان از پخش انواعی از موسیقی انتقاد کرد که فاقد کمترین ارزش هنری بود. بنا بر آنچه در رسانههای رسمی منتشر شد، محمدرضا شجریان به پخش آثارش بر روی تصاویری در قالب ویدئوکلیپ اعتراض کرد و نادیده گرفتن حقوق هنرمند از سوی صداوسیما را خلاف قانون و حتی شرع دانست.
درخواست شجریان تا مدتها اجابت شد، ولی بعد از چندی صدای او روی تصاویری همچون مناظر طبیعی در قاب تلویزیون نقش بست.
خسروی آواز ایران دیگر لب به اعتراض رسمی نگشود، اما سال 1388، نامه دیگری منتشر کرد و این بار درخواست شجریان مورد پذیرش قرار گرفت.
صداوسیما این بار به سرعت واکنش نشان داد و معاون وقت صدای سازمان صداوسیما اعلام کرد: «از این پس حتی در ماه رمضان، صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نخواهد شد.»
درخواست توقف پخش آثار به حکم شرع و قانون
محمدرضا شجریان در روزهای پایانی خردادماه سال 1388 نامهای خطاب به عزتالله ضرغامی، رئیس وقت صداوسیما نوشت: «همانطور که اطلاع دارید صداوسیما در شرایط فعلی مستمراً اقدام به پخش سرودهای میهنی اینجانب به ویژه سرود «ایران ای سرای امید» میکند.
جنابعالی مستحضرید این سرود و دیگر سرودهای خوانده شده متعلق به سال 1357 و 1358 است و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد.
اینجانب در سال 1374 نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صداوسیما نیستم. مجدداً تقاضای خود را تکرار کرده و تأکید میکنم آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعاً کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند». انتشار این نامه به تاریخ 25 خرداد؛ دقیقاً سه روز بعد از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تلویحاً حکم ممنوعالتصویری و ممنوعالصدایی محمدرضا شجریان در رسانه ملی را امضا کرد.
شکایتی کهنه، تازه شد
هفدهم مهرماه امسال، خسروی آواز ایران از این سرای به سرای دیگر پر کشید.
هر چند رنج بیماری، رفت و آمد پیاپی به بیمارستان و تأیید و تکذیبهای متعدد خبر درگذشت، مردم را ناخواسته آماده وداع با محمدرضا شجریان کرده بود، اما پرواز ابدی او نیز سبب نشد بسیاری از زخمهای کهنه سر باز نکند.
مرگ شجریان، بهانهای شد تا بار دیگر موضوع شکایت رسمی او از صداوسیما به صدر اخبار برگردد؛ شکایتی که البته در روندی فرسایشی گرفتار آمده و هر بار به دلایلی، نتیجه مطلوبی حاصل نشده است.محمدحسین آقاسی، وکیل محمدرضا شجریان درباره سرنوشت پرونده شکایت موکلش از صداوسیما گفت: «استاد شجریان سال 1374 نامهای به آقای لاریجانی، رئیس وقت سازمان صداوسیما نوشت، چون هر چه کتبی و شفاهی درخواست کرد آثارش از این رسانه پخش نشود، توجهی صورت نگرفت. این نامه سرگشاده در یکی از روزنامههای سراسری منتشر شد و او طرح موضوع کرد که صداوسیما حق ندارد آثارم را بدون اجازه پخش کند.»
او با اشاره به وقایع سال 88 و استفاده از برخی آثار شجریان روی تصاویری خاص خاطرنشان کرد: «همگان دیدند صداوسیما، آثار استاد شجریان را روی صحنههای خاصی پخش میکند که باعث رنجش شدید خاطر استاد شد.
استاد این مطلب را با من مطرح کرد و گفت: «وقتی به حرف من گوش نمیدهند، از دست آنها چه کنم؟» به استناد قانونی که سال 1307 تصویب شده و ماده 23 آن تصریح میکند: «اگر کسی بدون اجازه صاحب اثر، اثرش را مورد استفاده قرار دهد به 6 ماه تا 2 سال حبس محکوم میشود»، شکایتی را در دادسرا مطرح کردم.»
این وکیل پایه یک دادگستری ادامه داد: «از همان ابتدای طرح شکایت، کارشکنیها و اعمال نفوذها به اشکال گوناگون صورت گرفت و رفتارهایی برای جلوگیری از موفقیت کار انجام شد.
بعد از کش و قوسهای بسیار زیاد، در آذرماه همان سال آقای ضرغامی، رئیس وقت سازمان صداوسیما به ناچار در بخشنامهای به کلیه شبکهها دستور داد دیگر از آثار استاد استفاده نشود. البته استاد به من گفت: «ربنا متعلق به مردم است و این اثر از ممنوعیتی که درخواست کردهام، جداست»، ولی این اثر نیز دیگر پخش نشد.»
11 سال در انتظار رأی دادگاه
آقاسی با اشاره به طولانی شدن روند بررسی پرونده شکایت محمدرضا شجریان از صداوسیما گفت: «پرونده بعد از 9 سال به دادگاه بدوی رسید.
آنجا به روشنی مشخص بود دادگاه نمیخواهد رأی بدهد و در نهایت به علت فقدان سوءنیت صداوسیما، شکایت ما را رد کرد، اما خوشبختانه قاضی بسیار خوبی در دادگاه تجدید نظر، رأی را شکست و شروع به رسیدگی کرد.
باید ظرف یک هفته رأی صادر میشد، اما متأسفانه در این شعبه نیز از شهریورماه سال 1398 تاکنون رأی صادر نشده است.
با اعتراض من، برای بهمنماه امسال، وقت نظارت گذاشتند، اما ظاهراً همچنان کارشکنیها برای صدور رأی ادامه دارد، وگرنه بسیار عجیب است که رسیدگی به یک پرونده 11 سال طول بکشد.»
درگذشت محمدرضا شجریان، اما به معنای پایان 11سال ممنوعیت صدا و تصویر او در رسانه ملی بود.
صداوسیما بعد از انتشار خبر فوت او، صدا و تصویر او را پخش کرد. وکیل محمدرضا شجریان در این باره تأکید کرد: «در جلسه بازپرسی همراه با استاد شجریان حضور پیدا کردیم.
بازپرس، استاد را احضار کرد تا صلح و آشتی برقرار کند، اما استاد همانجا با تکان دادن دست گفت: «ابداً حاضر نیستم با این رسانه هیچگونه همکاری کنم». انگیزه خود را نیز این گونه عنوان کردند: «رسانهای که حقیقت را قلب کرده و واقعیتها را بیان نمیکند، جای پخش آثار من نیست».
بارها شنیدم در رسانهها گفته شد: «استاد ممنوعالتصویر بود»، اما استاد حاضر نبود صدا و تصویرش به هیچ وجه از این رسانه پخش شود.
اختلاف نظر استاد با سیاست حاکم بر صداوسیما موجب شد استاد، این رسانه را از پخش آثارش منع کند.»
شجریان؛ پرچمدار دفاع از کپی رایت
شجریان، سالها پیش به دفاع از حق در برابر سازمانی برخاست که بسیاری، آوازخوان نامدار ایرانی را در برابرش، از پیش شکست خورده میدانستند؛ دفاع از حقوق مؤلف یا همان رعایت «کپی رایت» (حق تکثیر) که هنوز هم از سوی بسیاری نادیده گرفته میشود.
به تازگی محدودیتهایی برای دانلود فیلمهای سینمایی و آلبومهای موسیقی در بستر اینترنت در نظر گرفته شده، ولی پیشتر آثار هنری به سادگی قابل دانلود بودند و صدای مؤلف برای احقاق حق به هیچ کجا نمیرسید. صداوسیما نیز برای پخش آثار هنرمندان، خود را موظف به پاسخگویی نمیدانست و به همین دلیل بسیاری از موزیسینها و سینماگران، اعتراض و شکایت را بیهوده میپنداشتند، اما جهان امروز به سوی تجزیه علوم در حرکت است.
علم حقوق نیز مستثنی نبوده و رشتهای به نام حقوق مالکیت فکری به عنوان یکی از زیرشاخههایش شکل گرفته تا حق مادی و معنوی مؤلف اثر را حفظ کند.
مثالهای فراوانی از نقض حقوق خالقان اثری موسیقایی میتوان ذکر کرد؛ از دخل و تصرف بنیامین بهادری در قطعه مشهور «کودکانه» که با اعتراض شدید شهیار قنبری و اسفندیار منفردزاده، ترانهسرا و آهنگساز اثر روبهرو شد تا پخش بیاجازه آثار هنرمندانی چون فرهاد مهراد و محمدرضا شجریان توسط رسانه ملی، این در حالی است که قانون حمایت از مالکیت فکری، عمری به قدمت نیم قرن در جهان دارد.
گاهی پخش حتی بخشی از قطعهای موسیقایی نیازمند پرداخت حق و حقوق صاحب یا صاحبان اثر است.
در ایران نیز سال 1348 قانونی نسبتاً جامع در این زمینه تدوین شد که بعد از سه بار بازنویسی در طول چهل سال، سرانجام با عنوان قانون حمایت از حقوق مالکیت فکری و معنوی، برای تصویب نهایی به صحن علنی مجلس شورای اسلامی رفت، ولی نبود ضمانت اجرایی محکم و مجازاتهای بازدارنده سبب شده این قانون از کارایی لازم بیبهره باشد.
جدیت هنرمندان در دفاع از حق، جرئت تضییع حق را از رسانهها میگیرد
کامبیز نوروزی، حقوقدان باتجربه در گفتوگو با «همدلی» به موارد متعددی اشاره کرد که صداوسیما برای پخش آثار موسیقی، مجوزی از صاحبان اثر نگرفته و بیاعتنا به حقوق مؤلف، به پخش چندین و چند باره این آثار اقدام کرده است.
او در این باره گفت: «همسر مرحوم فرهاد، شکایتهای متعددی از صداوسیما انجام داد تا سرانجام توانست از دادگاه، رأی توقف پخش آثار این هنرمند در صداوسیما را بگیرد. هنرمندان باید تلاش و پیگیری خانم گلفام را الگو قرار بدهند تا اگر نهادی از جمله صداوسیما، حقشان را پایمال کرد، با اقدامات قانونی به مقابله برخیزند.»
او در ادامه، نقدی نیز به هنرمندان وارد کرد و یادآور شد: «هنرمندان با سهلانگاری در دفاع از حقوق خود زمینهساز تخلف صداوسیما و دیگر رسانهها شدهاند. اگر هنرمندان به صورت متحد و با جدیت به دفاع از حقوق خود برمیخاستند، هیچ رسانهای حتی صداوسیما جرئت تضییع حقوق آنها را نداشت.»اکنون به قول کیهان کلهر، جان از تنِ آواز رفته، اما حقوقش پابرجاست. همایون شجریان و دیگر اعضای خانواده خسروی آواز ایران همانند همسر فرهاد مهراد حق دارند به تضییع حقوق پدر در صداوسیما و رسانههای دیگر معترض شوند و از مجاری قانونی برای اعاده حقشان اقدام کنند.
محمدرضا شجریان 63 اثر در حوزه مالکیت فردی به ثبت رسانده و خانوادهاش میتوانند از هر نظام رسانهای که آثارش را بیاجازه و بدون پرداخت حقوق مادی پخش کند، به دادگاه شکایت ببرند.