جو بایدن نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در آخرین مواضع خود عنوان کرده در صورت پیروزی در انتخابات به برجام بازخواهد گشت؛اقدامی که در صورت تحقق بسیاری از معادلات فیمابین ایران و آمریکا را تغییر خواهد داد. با این وجود باید به این نکته توجه کرد که بازگشت مجدد آمریکا با زمانی که آمریکا در برجام حضور داشت تفاوت میکند و به نظر میرسد حضور مجدد آمریکا در برجام با تغییراتی در مواضع کشورهای حاضر در برجام از جمله ایران همراه خواهد بود. از سوی دیگر نتایج نظرسنجیهای صورت گرفته در آمریکا نشان میدهد فاصله ترامپ با بایدن که در ماههای گذشته زیاد شده بود دوباره به هم نزدیک شده و شانس ترامپ نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است. اینکه آیا پیروزی بایدن در انتخابات و بازگشت وی به برجام چه تغییراتی در معادلات بینالمللی خواهد داشت از جمله اتفاقاتی است که نیاز به زمان دارد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با رامین مهمانپرست سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در لهستان و لیتوانی گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
به گزارش روز نو :جو بايدن عنوان ميکند در صورتي که در انتخابات رياستجمهوري آمريکا به پيروزي برسد به برجام بازخواهد گشت. بازگشت مجدد آمريکا به برجام داراي چه ويژگيهايي است و با گذشته چه تفاوتهايي دارد؟
مواضع ترامپ و بايدن در آستانه انتخابات رياستجمهوري درباره ايران نشان ميدهد که موضوع ايران مانند گذشته يکي از مهمترين مسائل تأثيرگذار روي آراي مردم آمريکا است. به همين دليل نيز ترامپ عنوان ميکند اگر دوباره به عنوان رئيسجمهور انتخاب شود براي مذاکره با ايران آمادگي دارد. در چنين شرايطي است که بايدن اعلام ميکند اگر به عنوان رئيسجمهور انتخاب شود به برجام بازخواهد گشت. اين اظهارات نشان ميدهد موضوع ايران در انتخابات رياستجمهوري آمريکا داراي اهميت بوده و روي افکار عمومي جامعه آمريکا تأثيرگذار است.نکته ديگر اينکه هنوز مشخص نيست کدام يک از اين دو نفر در نهايت به عنوان رئيسجمهور آمريکا معرفي خواهند شد. به همين دليل نيز هر دو کانديدا تلاش ميکنند اظهاراتي را عنوان کنند که روي جلب اعتماد مردم و آراي آنها تأثير جدي بگذارد. بايدن با نقد سياستهاي ترامپ در عرصه سياست خارجي به دنبال آن است که اقدامات نابخرادانه و غيرعقلايي وي را اصلاح کند و در اظهارات خود اين مسائل را بيان ميکند. از ديدگاه افکار عمومي مردم آمريکا تصميماتي که ترامپ در دوران رياستجمهوري خود بهخصوص در عرصه بينالمللي گرفته، ممکن است در کوتاه مدت منافعي را براي آمريکا به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت حيثيت و اعتبار آمريکا را زيرسوال برده است و اعتماد به اظهارات مقامات آمريکايي خيلي سخت شده است. در چنين شرايطي بايدن با عنوان بازگشت به برجام قصد دارد حيثيت از دست رفته آمريکا را در عرصه بينالمللي و اعتماد رهبران سياسي به آمريکا را احيا کند. فارغ از اينکه بازگشت آمريکا به برجام چه پيامدهايي خواهد داشت دموکراتها به دنبال آن هستند که سياست خارجي ايالات متحده آمريکا را به سمت عقلاييتري هدايت کنند.
آيا بازگشت احتمالي به برجام نقطه آغاز تحول سيــاست خــارجي آمريــکا توسط دموکراتها خواهد بود؟
نکته مهم در اين زمينه آن است که بازگشت احتمالي به برجام به چه ميزان در سياستهاي آمريکا نسبت به ايران تغيير ايجاد ميکند. به نظر ميرسد نبايد زياد اميدوار بود که با تغيير رئيسجمهور در سياستهاي راهبردي آمريکا نسبت به ايران تغيير جدي صورت بگيرد. در دهههاي اخير سياست اصلي آمريکا در منطقه خاورميانه تقويت رژيم صهيونيستي و ضعيف کردن جمهوري اسلامي در جبهه مقاومت بوده است. انتخاب خانم هريس به عنوان معاون اول بايدن نشان ميدهد نبايد از انتخاب بايدن زياد خوشحال بود و به نظر ميرسد اين سياستهاي کلي همچنان در دستور ايالات متحده آمريکا قرار دارد. موضع بايدن درباره بازگشت به برجام نبايد موجب خوشحالي ما شود. واقعيت اين است که هم بايدن و هم ترامپ در مرحله نخست به دنبال منافع خود هستند و در مرحله دوم به دنبال منافعي هستند که گمان ميکنند براي آمريکا ميتوانند تأمين کنند. به همين دليل براي آنها اين مسأله داراي اهميت نيست که براي رسيدن به منافع آمريکا به چه ميزان منافع کشورهاي ديگر زيرپا گذاشته شود.
برجام احيا شده چه کمکي به روابط ايران و آمريکا خواهد کرد؟
واقعيت اين است که برجام در بهترين حالتش نيز خاصيت مهمي نداشت. در دولت اوباما آمريکا به دنبال توافق برجام بود و جان کري به صورت فعال در اين زمينه اقدام ميکرد و با ظاهري دوستانه در امضاي برجام حضور داشت. با اين وجود در همان ايام نيز انتظاري که از برجام وجود داشت حاصل نشد. از نظر فضاي رواني گشايشي ايجاد شد و رفتوآمدهاي ديپلماتيک بين ايران و کشورهاي اروپايي و غربي با ايران صورت گرفت اما دستاورد قابلتوجهي آنچنان که انتظار ميرفت، نداشت. در برجام برخي از تحريمهاي آمريکا و کشورهاي اروپايي لغو شده بود يا به حال تعليق درآمده بود. اين در حالي بود که برخي از تحريمها که آمريکا به بهانههاي مختلف عليه ايران اعمال کرده بود همچنان به قوت خود باقي بود. ما شاهد بوديم هنگامي که کشورهاي اروپايي قصد داشتند وارد کار جدي با ايران شوند يا سرمايهگذاري انجام بدهند هنگامي که به سيستم بانکي ميرسيديم با يک احتياط بسيار بالا در حدي که کارها را متوقف ميکرد، مواجه ميشديم. در چنين شرايطي طرفهاي اروپايي از اين هراس داشتند که به بهانههاي ديگري که آمريکا ايران را تحريم کرده است موضوع همکاري با ايران را به تحريمهاي ديگر ارتباط بدهند و شرکتهاي آنها را تحتفشار بگذارند. به نظر ميرسيد رفتوآمد هيأتهاي ديپلماتيک کشورهاي غربي به ايران بيشتر يک حرکت نمايشي بود و تأثيرگذاري کمي داشت. با اين وجود يکي از ويژگيهاي بارز برجام وجه رواني و نشان دادن صداقت و حسننيت جمهوري اسلامي ايران به کشورهاي جهان بود. در برجام ما بهانه را از طرف مقابل گرفتيم و نشان داديم از همکاري با آژانس انرژي اتمي واهمه نداريم و حاضر هستيم حسن نيت خود را در قبال برنامه هستهاي صلحآميز خود نشان بدهيم. به همين دليل نيز هنگامي که آمريکا از برجام خارج شد همه متوجه شدند که طرف آمريکايي است که به دنبال بهانهگيري است و برجامي که خود به دنبال امضاي آن بودند را زير پا گذاشته و از آن خارج شدهاند. به همين دليل اگر بايدن به رياستجمهوري آمريکا دست پيدا کند و پس از آن نيز به برجام بازگردد اين احتمال وجود دارد که از بار رواني مناقشه بين ايران و آمريکا کاسته شود و ممکن است يک گشايش ظاهري ايجاد شود. با اين جود اصل مشکل بين ايران و آمريکا حل نخواهد شد. واقعيت اين است که ما بيشتري آسيبها از تحريمها را در زمان دموکراتها خوردهايم. اين در حالي است که بيشترين فشارها براي يکپارچه کردن کشورهاي مختلف براي تحريم ايران در زمان باراک اوباما رخ داد.
اگر بايدن در آمريکا به قدرت برسد و به برجام بازگردد موضع جمهوري اسلامي در اين زمينه چه خواهد بود؟آيا اين انعطاف در مواضع جمهوري اسلامي وجود دارد که در بهترين حالت ممکن سطح تنشها بين ايران و آمريکا کاهش پيدا کند و تحريمها يا کاهش پيدا کند يا از بين برود؟
مقامات ارشد جمهوري اسلامي بارها به موضوع رابطه دوجانبه بين ايران و آمريکا اشاره کردهاند و مواضع آنها مشخص است. دوراني که اوباما رئيسجمهور آمريکا بود و تلاش ميکرد رويکرد دوستانهاي نسبت به ايران داشته باشد. مقامات جمهوري اسلامي براي جبران گذشتهاي که در حق ملت ايران ظلم شده بود و دخالتهايي که باعث شده بود دولت مردمي در سال 1332 در ايران ساقط شود و پس از آن نيز همواره مداخله آمريکا در امور داخلي ايران به ضرر مردم ايران و به سود رژيم صهيونيستي و کشورهايي بود که با ايران مخالف بودند، عنوان ميکردند آمريکا بايد حسننيت خود را نشان بدهد و گذشته را جبران کند. يکي از اين راهها که ميتواند نقطه آغاز و عطف باشد برجامي است که بايد براي ايران دستاورد و خاصيت داشته باشد.به همين دليل نيز اگر بايدن قصد دارد به برجام بازگردد اين بازگشت بايد براي ايران خاصيت و دستاورد داشته باشد. از سوي ديگر در روابط کشورهاي غربي و اروپايي با ايران نيز بايد تغيير و تحول صورت بگيرد.بايد تحريمها برداشته شود و گشايشهايي نيز صورت بگيرد تا بتوان نسبت به چشمانداز آينده خوشبين بود. اين وضعيت ميتواند يک گام اوليه باشد تا پس از آن بتوان درباره بقيه موضوعات فکر کرد که آيا ميشود در زمينههاي ديگر نيز گشايشهايي صورت بگيرد يا خير.
چــه چالشهايي پيشروي ترامپ در انتخابات خواهد بود؟آيا ترامپ ميتواند از چالشهايي که روزبه روز نيز بيشتر ميشود عبور کند و دوباره به عنوان رئيسجمهور آمريکا انتخاب شود؟
در تــــاريخ انتخابـــــات رياستجمهوري آمريکا سابقه داشتـــه کـــه اختلاف آرا بين کانديداهاي رياستجمهوري به تدريج تغيير کرده است. به همين دليل نيز مشاهده ميکنيم در نظرسنجيهاي جديدي که در جامعه آمريکا صورت گرفته فاصله بايدن و ترامپ روز به روز به هم نزديــکتر ميشود. اين در حالي است که در هفتهها و ماههاي گذشته نظرسنجيهاي صورت گرفته از فاصله زياد بايدن با ترامپ حکايت ميکرد. نکته ديگر اينکه اين احتمال وجود دارد که بر اساس سيستم الکترال آمريکا يک کانديدا رأي بيشتري داشته باشد، اما در نهايت فرد ديگري به عنوان رئيسجمهور انتخاب شود. اين وضعيت در انتخابات گذشته نيز وجود داشت و با وجود اينکه خانم کلينتون رأي بيشتري نسبت به ترامپ داشت در نهايت ترامپ با آراي الکترال بيشتري که داشت به عنوان رئيسجمهور انتخاب شد. اين مسائل نشان ميدهد نميتوان به صورت عجولانه درباره انتخابات رياستجمهوري آمريکا قضاوت کرد.به صورت طبيعي هرچه به روز رأيگيري نزديک ميشويم برگ برندههايي از سوي رقباي انتخاباتي رو ميشود که اين برگ برندهها ميتواند در سرنوشت انتخابات تأثيرگذار باشد.در شرايط کنوني ترامپ به دنبال عاديسازي کشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي است. ترامپ تلاش ميکند از اين طريق لابي يهوديان آمريکا را به سمت خود بکشاند و بتواند ديدگاه مثبت آنها را براي انتخابات جلب کند.از سوي ديگر دموکراتها و بايدن تلاش ميکنند با انتقاد از مواضع نژادپرستي ترامپ و همچنين مديريت ناکارآمدش در بحران کرونا به سود خود و به ضرر ترامپ استفاده کنند. به همين دليل بايد منتظر ماند و مشاهده کرد که در روزهاي آينده اين دو رقيب انتخاباتي چه برگ برندههايي عليه يکديگر رو خواهند کرد.بنده نمي توانم مدعي شوم بايدن شانس بيشتري نسبت به ترامپ در انتخابات آينده خواهد داشت. اين در حالي است که تجربه نشان داده نبايد از روي ظاهر قضاوت عجولانه داشت.
درصورتي که ترامپ دوباره به عنوان رئيسجمهور آمريکا انتخاب شود آيا مواضع وي نسبت به ايران مانند چهار سال گذشته خواهد بود يا اينکه احتمال دارد در مواضع خود تعديل ايجاد کند؟
ترامپ در قبال ايران همچنان فشار حداکثري را در دستور کار دارد. هنگامي که وي ادعا ميکند حاضر است با ايران طي مدت يک ماه توافق کند به معناي اين نيست که قرار است از مواضع گذشته خود کوتاه بيايد يا آن را تعديل کند.ترامپ منتظر اين است که مسئولان جمهوري اسلامي از مواضع خود کوتاه بيايند و تسليم خواسته آنها شوند. واقعيت اين است که ما در مذاکره با کشورهاي ديگر و به خصوص آمريکا اگر قرار به مذاکرهاي باشد، بايد ضعفهاي داخلي خود را در زمــينههاي مختلف و بهخصوص اقتصادي حل کنيم. در شرايط کنوني مهمترين چالش ما اشکالاتي است که در ساختار اداري و اقتصادي کشور وجود دارد. امروز وضعيت معيشتي و اقتصادي مردم به شکلي است که به عنوان يک نقـطه ضعف جدي شناخته ميشود. به هميـــن دليل به جاي اينکه چشم اميد به نتيجه انتخابات آمريکا بدوزيم بايد به فکر حــل مشکلات اقتصادي و معيـشتي مردم باشيم و با يک تحــول بزرگ اين مشــکلات را مرتفع کنيم.امروز ما نياز به مديراني داريم که خلاق و متعهد باشند و در زمينههاي خود از تخصص و توانايي لازم برخوردار باشند. تنها در چنين شرايطي است که ميتوان با هر کشوري با دست پر وارد مذاکره شد.