چهل(40) امضا پای طرحی که از هر زاویه به آن بنگریم، متوجه نخواهیم شد که دقیقاً مجلس، چه انتظاری از فضای مجازی و کاربران دارد؟ و چهل(40)صاحب امضایی که 28 تای آن، همین امروز نیز و همچنان؛ در فضای مجازی ـ خاصه توئیتر ـ فعال هستند از جمله«نصرالله پژمان فر» طراح اصلی این طرح و رئیس «کمیسیون اصل نود» که اگرچه یکی از میلیونها استفادهکننده از توئیتر است اما میگوید:«برخی با دروغگویی میخواهند به اصطلاح طرح او را و طرح مجلس را به زمین بزنند.»
> موضوع تازهای نیست!
به گزارش روزنو :محمد لسانی کارشناس رسانه و فعال میگوید:
«یک بحث جدی که از ابتدا وجود داشته، در حوزه طراحی، در حوزه طراحی نظام ملی اطلاعات مبتنی بر اتکا بر ظرفیتهای داخلی، در تعاملات بیرونی بوده است. بخش مهم ماجرا اما زیرساخت فنی است. ذخیره اطلاعات است و همبستگی شرکتها است. یعنی در چند لایه این موضوع مطرح میشود اینکه به معنای قطع ارتباط با اینترنت جهانی باشد. این از ابتدا طبق طراحی مسئولان اینگونه نبوده است که به معنای قطع ارتباط نبوده است بلکه دادوستد بین شبکههای ملی و شبکه ملی اینترنت جهانی اتفاق میافتاده و اتفاق میافتد اما به نظر میرسد طرحی که الان در مجلس داده شده است عملاً آن موضع مهم و اساسی و چند مبحث دیگر را نادیده گرفته است؛ هم وضعیت موجود زیر ساخت داخلی را و هم شرکتها و برندها را، یعنی ما قرار بوده است که مبتنی بر یک ظرفیت داخلی بتوانیم مصرف مردم ایران که با این طراحی صورت گرفته بوده است هدایت کنیم و مهم این جا است که هدایت از مقوله ی نرم است و اما استفاده از آن به قول معروف با قدرت سخت به معنای چه فیلتری، چه جریمه و چه محدودسازی اینها در راستای هدایت نیست بلکه به معنای برهم زدن نظم موجود اکوسیستم فضای مجازی است این خیلی مهم است که در یک فرآیند برسد به نظم جدید در نتیجه اول از همه باید مطالبه کرد از مسئولان بالادستی، طراحی نظام جدید را که اولاً بفرمایند نظام جدید بر چه پایهای است.»
وی ادامه میدهد: «باید مطالبه شود تا طراحی نظام ارتباطی شبکههای اجتماعی کشور را هم در معرض کارشناسان و نخبگان قرار دهند و هم در معرض سیاستگذاران و قانونگذاران بگذارند زیرا قانون بر مبنای یک طرح یا افق نوشته میشود نه تصمیمات خلق الساعه! مسئله بعدی این است که وضعیت فعلی زیرساخت و شرکتهای سرویسدهنده به چه شکل است؟آیا توانایی دارند؟ حالا ما فرض کنیم که موافق با صیانت هستیم در طرح دوستان؛ الان ما با یک هجوم میلیونی مواجه میشویم به معنای جایگزین پیام رسانها و به معنای جایگزین کردن شبکههای اجتماعی الان که من با شما صحبت میکنم اولین پیام رسان کشور «واتساپ» است و اولین شبکه اجتماعی کشور «اینستاگرام»، برای همین ما امروز در قلمرو فیسبوک هستیم چونکه واتساپ و اینستاگرام هر دو محصولات شرکت فیسبوک هستند، حالا آمدیم با طرح صیانت این را جلوگیری کردیم آیا توان داخلی پاسخگو است؟
> داریم از ترس مرگ، خودکشی میکنیم!
لسانی اضافه میکند:«نمی دانم چقدر در اخبار دیدهاید یا ندیدهاید اینستاگرام ایرانی که معروف شده بود به نام لنزور اعلام ورشکستگی و قطع سرویس کرد یعنی ما با هیچ نظام استقبال و جایگزینی در صورت هجوم افراد و مصرفکننده مواجه نیستیم و هیچ حرفی وجود ندارد لذا به نظر من اتفاقی که میافتد، به قول معروف«از ترس مرگ خودکشی کردن است!»
یعنی از ترس این که هم فضای مجازی و هم پیام رسان ما در اختیار آمریکاییها است باید آثار مخرب را به جامعه منتقل کنیم؟ یعنی باید تن در دهیم به یک طرح عجولانه ی غیرکارشناسی یا کارشناسی نشده؟
عدم ثبات و تزلزل در این زمینه چه دستاوردی خواهد داشت؟ سلب اعتماد عمومی! این مسئله را در زمانی که تلگرام را فیلتر کردیم، عملاً تجربه کردیم یعنی مردم را از تلگرام هدایت کردیم به سمت دیگر پیام رسانهای داخلی نظیر «بله» و «ایتا» و «سروش» اما مردم با کلافگی و سرخوردگی یا کلاً و به صورت موقت از فضای مجازی بیرون آمدند یا به سمت و سوی واتساپ و اینستاگرام حرکت کردند این دلیلی جز سردرگمی کاربران نداشت.
> ضربه به کسب و کارهای دیجیتالی!
محمد لسانی بعد از موضوع« عدم ثبات و تزلزل » که «سلب اعتماد» و «سردرگمی» را در پی داشته است به موضوع مهم «ضربه به کسب و کارهای دیجیتالی» میپردازد و میگوید: در روزگارانی که کسب و کارهای واقعی به دلیل کرونا به کسب و کارهای دیجیتالی و مجازی تبدیل شده و مردم با هزار زحمت در حال عادت به این گونه کسب و کارها هستند، این طرح مجلس صد در صد مخل وضعیت انسجامگرفته ی تقریبی است و قطعا این طرح مجلس باعث ایجاد رکود و شکست اقتصاد ملی حتی خواهد شد.
لسانی ادامه میدهد: موضوع سوم علاوه بر بحث اعتماد به حاکمیت و حکمرانی، بحث اعتماد به نفس ملی است یعنی اعتماد به نفس ایرانیان که اگر نادیده انگاشته شود تبدیل به یک عقده و بغض خواهد شد.
این کارشناس ارشد رسانه میافزاید:«وقتی میخواهیم هدایت را در دستور کار قرار دهیم از دو موضوع نباید غافل شویم، یکی برندسازی است و دیگری اتخاذ سیاستهای حمایتی و تشویقی به جای مسدودسازی و چاره اندیشی برای بگیر و ببند و جاری کردن جریمهها است همین مسئله یعنی برای یک انتقال ساده ـ هدایت ـ از پیام رسانهای خارجی به سمت پیام رسانهای داخلی، باید کار کارشناسی کرد.
> مجلس؛ نشسته بر شاخ، بن میبرد
این که مجلس میخواهد وارد حوزه ی تحمیلسازی به جای تصمیمسازی شود یعنی مصداق بارز کاسه داغتر از آش شده است و حکایت از عدم کار کارشناسی و عدم طراحی است یعنی منِ رسانهای به خوبی میدانم طراحانِ طرح مذکور اساساً پلان بیندارند یعنی حتی برای جایگزین طرح خودشان در صورت شکست نیز طرحی درنظر نگرفتهاند این یعنی وقتی ما میخواهیم یک بخشی را مسدود و جمعیتی را به جایی دیگر هدایت کنیم باید آمادگی میزبانی داشته باشیم نه این که اول مسدود کنیم، اول قوانین سلبی و بگیر و ببند تصویب کنیم اول، همه را از وضعیت موجود که وضعیتِ منسجم و پایداری است جدا کنیم و آن وقت تازه به این موضوع فکر کنیم که حالا چه کنیم؟ حالا خیل عظیم کاربران را به کدام سمت هدایت کنیم؟
لسانی به این نکته نیز اشاره میکند که، بزرگترین مهاجرت در عرصه ی فضای مجازی و در بین پیام رسانها از «وایبر» به «تلگرام» صورت پذیرفت آیا در طرح مجلس، فکری به حال این حجم مهاجرت شده است؟
> تلاش مجلس در راستای تشدید زیست موازی است!
محمد لسانی معتقد است، چنین به نظر میرسد که طرح مجلس در راستای «تشدید زیست موازی » است یعنی مجلس با ورود به حوزه فضای مجازی که یک «زیست عمومی» است با تصویب قوانین سلبی و ایجابی سبب خواهد شد تا به واسطه ی مشکلات حقوقی و مسائل قضائی، حتی در موردی که چندان جرم انگاری مشخصی نشده است جامعه را به یک زیست موازی غیرقانونی سوق دهد و این یعنی اگر چنین اتفاقی رخ دهد، به سخره گرفتن قانون رخ داده و جامعه عملاً راهی جز قانون گریزی و ایجاد تقابل با قانون ندارد.
این کارشناس رسانه مورد تلگرام را مثال میزند که اول فیلتر شد بعد استفاده از آن ممنوع، سپس استفاده از فیلتر شکن به منزله ی جرم تلقی شد اما همین امروز بالغ بر 20 میلیون نفر یا عملاً قانون ستیزی میکنند یا از پوستههای تلگرام استفاده میکنند که عملاً امنیت کاربران را نشانه رفته است زیرا پوستههای تلگرام بیهویت است و از خود تلگرام اورجینال خطرناکتر و مضرتر.
لسانی میگوید: نیاز امروز ما یکسانسازی سیاستها و بسترسازی برای تقویت برندهای داخلی است تا وقتی همه ی بسترها آماده شد نه با ضرب قانون و جریمه که به دلیل کارایی و خدماتی که ارائه میشود دیگر کسی سراغ اپلیکیشنها و نرم افزارها و شبکههای مجازی خارجی نرود اما چه میشود کرد که عادت کردهایم به آزمودن آزمودهها و تجربه ی تجربیات شکست خورده!
> چین اول بایدو را طراحی کرد بعد گوگل را مسدود!
لسانی در ادامه چین را مثال میزند که با طراحی و جایگزینی نرمافزارهای جایگزین به گونهای رفتار کرده که چینیها دیگر رغبتی به استفاده از نرم افزارهای خارجی و بینالمللی ندارند مثلا جایگزین کردن «بایدو» به جای «گوگل» در نقطه ی مقابل در یک مرحله گوگل را قدغن کردند بدون این که جایگزینی حداقلی داشته باشند حال در نظر بگیرید وقتی برای گوگل سال 90 جایگزینی نداریم برای اندروید 2020 و دیگر نرم افزارهایی که با سرعت در حال پیشرفت هستند چه جایگزینی میخواهیم در نظر بگیریم.
> فضای مجازی را به شوخی گرفته ایم
این کارشناس رسانه با این تذکر که آمریکاییها نرم افزار ویژه ی ایران طراحی نکردهاند بلکه تمامی دنیا را هدف قرار دادهاند میافزاید: موضوع این نیست که صرفاً به فضای مجازی حساس شویم بلکه مسئله بسیار عمیقتر از این حرفها است.
لسانی میگوید: ایران تنها کشوری نیست که در حال تلاش برای مقابله با حاکمیت امریکا در فضای مجازی و دیجیتال است اما برای ایجاد تقابل باید هموزن موضوع اندیشه و طرح و عقلانیت به کار بست که با مداقه در طرح مجلس به این نتیجه میرسیم که بیشتر فضای مجازی را به شوخی گرفتهاند واگرنه هر دانای اندیشمندی میداند راه مقابله با فضای مجازی این طرح با آن 40 امضا نیست!