شايد نسل جوان امروز چندان با نام مهدي نصيري آشنا نباشد اما نسلهاي قبلي بطور کامل با او و مواضع و اقداماتش آشنا هستند. اظهارات اخير مهدي نصيري را بايد بازگشت او به دهه 60 دانست؛ دههاي که براي حضور در تيم اصلي کيهان ارتباط خوبي با اصلاحطلبان بهويژه رئيس دولت اصلاحات برقرار کرده بود اما يک دهه بعد به همان افرادي که عامل رشد او بودند هجمه برد. او در سال 90 درباره رسيدنش به کرسي مديرمسئولي کيهان در دهه 60 چنين گفته بود: « پس از يک سال حضور در سرويس مقالات با حکم آقاي اصغري و موافقت آقاي خاتمي در سال 67 عضو سردبيري روزنامه کيهان شدم» و درباره رابطهاش با رئيس دولت اصلاحات ميگويد:« من براساس تشخيص و تحليل خودم و با توجه به درکي که از اوضاع با توجه به رهنمودهاي حضرت امام داشتم، روزنامه را اداره ميکردم و نه اين که في المثل فکر کنم آقاي خاتمي چه چيزي را ميپسندند. البته هر وقت دستور صريحي ميدادند طبعا اطاعت ميکردم...» البته اختلافات نصيري با رئيس دولت اصلاحات پس از جلوس او بر کرسي مديرمسئولي کيهان نمايان شد، جايگاهي که در آن زمان رئيسدولت اصلاحات با سپردن آن به نصيري موافق نبود. نصيري تعريف کرده است:« آقاي خاتمي اشارهاي به اين امر کردهاند که پاي برخي دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي در کار بوده است که مثلا بنده بيايم. اولا بنده در دوران کيهان هيچ ارتباطي با هيچ دستگاه اطلاعاتي و امنيتي نداشتم و ثانيا مگر وزارت اطلاعات آن روز بخشي از همان دولت و کابينهاي نبوده که آقاي خاتمي هم عضو و وزير آن بوده است. آقاي خاتمي از موضع شبه اپوزيسيوني امروزشان که نميتوانند با مسائل آن روز برخورد کنند.»
تناقضهاي گفتاري همراه ديروز کيهان
به گزارش روز نو :همگان ميدانند که روزنامه کيهان که تا سال 74 به مديريت نصيري اداره ميشد هيچگاه خط وحدت ميان نيروهاي سياسي با هدف افزايش مصالح و منافع کشور را طي نکرد و همواره هجمه به جريان اصلاحات را يک پيروزي براي خود قلمداد ميکند. نصيري ناخودآگاه در اظهارات سال 91 خود خط بطلاني بر حفظ حرمت رئيس دولت اصلاحات کشيد که پيشرفتش در عرصه رسانه را مديون اوست چنانکه خودش اذعان داشته است:« واقعا تيم سردبيري آن دوره روزنامه چيزي فراتر از چپ بودند و در واقع و بطن قضيه به نوعي يک اپوزيسيون نسبت به نظام و يا لا اقل بسياري از ارکان و اصول نظام بودند اما آقاي اصغري از اين جنس نبود و البته خود آقاي خاتمي هم از اين جنس نبود و به نظر من تحليل عميقي از اين جريان نداشت و الان هم ندارد. اگر نخواسته باشيم بدبينانه خود آقاي خاتمي را هم استحاله شده در اين جريان بدانيم که من هنوز نميخواهم چنين تحليلي از او داشته باشم. » اما همين نصيري در همان گفتوگو سال 91 ميگويد:« ما با آقاي شريعتمداري در عموم اصول و کليات و بسياري از جزييات اشتراک نظر داشتيم و الان هم داريم» در اينجا چنين سوالي مطرح ميشود که چرا نصيري که قائل به مقصر دانستن رئيس دولت اصلاحات نيست همسو بودن با رسانهاي که جز تخريب اصلاحات مسئوليت ديگري ندارد را براي خود افتخار ميداند! از سوي ديگر در نشرياتي که مهدي نصيري در آنها مسئوليت داشته نيز بارها اتهاماتي متوجه رئيس دولت اصلاحات و همفکران او شده است.
بازگشت يک دلواپس به دهه 60
مهدي نصيري اخيرا اظهاراتي داشته که گويا از مشي گذشته خود پشيمان است و تمايلي به ادامه روند دلواپسانه ندارد . سال 93 را بايد آغاز تحول سردبير سابق کيهان دانست. او به ايرنا گفته بود:« ظرف بيست سال اخير به تدريج دچار تحولات و تغييراتي در فهم از غرب و مدرنيته و مسائل ديني و كلامي شده ام و البته در مورد مسائل سياسي هم بي تاثير نبوده است.» و نصيري كه در دهه هفتاد روشهاي افشاگرانه را موثر ميدانست در پاسخ به تغيير نگاه سياسي خود ميگويد« اين كه جهت گيري سياسي من تغيير كرده است يا نه بحث ديگري است اما طبيعي است كه ما بيست سال پيش ميتوانستيم به برخي از حذف كردنها و ايزوله كردنها در عرصه فكر و فرهنگ بيانديشيم و ميتوانست نتايج مثبتي داشته باشد اما با گسترش ابزارهاي ارتباطي امروز ديگر اغلب نميتواند موثر و نتيجه بخش باشد و بايد به شيوههاي ديگري انديشيد.»
نصيري متفاوت با گذشته
پس پر بيراه بود که اکنون درباره يکي از ائمه جمعه بگويد: «امام جمعهاي را ميشناسم که دخترانش حجاب محکمي ندارند اما آن امام جمعه در نماز جمعه به حجاب ديگران متعرض ميشود.» و اين اظهارات درسايتهاي خبري زيادي منتشر شود. ديروز هم تاجزاده در توئيتر خود نوشت:«انتظار ميرود اظهارات مهدي نصيري سردبير سابق کيهان که «خشونتي را که همه اين سالها بايد عليه فاسدان اقتصادي بکار ميبرديم، در عرصه فرهنگ و اجتماع با جوانان و هنرمندان و زناني بکار برديم که مثل ما نميانديشيدند و مثل ما زندگي نميکردند.» مقدمه تجديد نظر در نگاه بخشهاي ديگر باشد.» البته ظاهرا تحولي که تاجزاده از نصيري نقل ميکند براي امروز نيست چنانکه او درسال 96 در گفتوگويي چنين عنوان کرده بود که «بنده در دوران فعاليت مطبوعاتيام - چه در کيهان و چه در «صبح» - هميشه با پرداختن بيش از اندازه به موضوع بدحجابي مخالف بودم و پرداختن به اين معضل را در مقايسه با معضلاتي چون بيعدالتي و مفاسد اقتصادي داراي اولويت کمتري ميدانستم.ضمن آن که با برخي برخوردهاي تند و خشن و خارج از چارچوب فريضه امر به معروف و نهي از منکر هم که گاه با بدحجابان صورت ميگرفت، به جد مخالف بودم. براين اساس برخلاف برخي روزنامهها اخبار مربوط به تظاهرات و تجمعات عليه بدحجابي را در حد و اندازه محدود و اندکي پوشش ميداديم.»