پس از فروکش کردن تب گاندو، اين روزها دور جديدي از فشارها عليه اشخاص و احزاب اصلاح طلب آغاز شده و برخي رسانهها به عنوان بازوي اجرايي جريانهاي فشار در حال ايفاي نقش هستند. بر اساس الگوي رفتاري اين رسانهها و با توجه به شرايط پيچيده جامعه در سالهاي گذشته به ويژه اواخر دهه 80 شمسي يکي از راهبردهاي حمله به اشخاص، تلاش براي انحراف برخي مطالب آنها، القاي مفهوم نادرست از مطلب و بعد پرونده سازي است که نمود آن اين روزها به وضوح در برخي رسانهها قابل رويت است. اين روزها و پس از طرح ايده «مشارکت مشروط» توسط سعيد حجاريان، برخي رسانهها با هدف قرار دادن شخص حجاريان و تمام حاميان ايده در ميان اصلاحطلبان، طوري رفتار ميکنند که گويي اين طيف از جريان اصلاح طلب حرفهاي عجيب و غريبي بر زبان ميرانند و هدفشان به راه انداختن «فتنه 98» است. وبسايت مشرق روز شنبه در اين باره طرح مشارکت مشروط را «تحريم خاموش انتخابات» خواند و نوشت: «تحريم خاموش که اصلاحطلبان قصد اِعمال آن براي انتخابات مجلس يازدهم را دارند عبارت است از شرطگذاري براي نظام به منظور تأييد صلاحيت چهرههاي پير و مسألهدار. شرطي که البته هرگز قابليت اجرا ندارد و چپها در ادامه از معرفي فهرست و کانديدا براي انتخابات خودداري ميکنند تا انتخابات کمرمق شود». نکته جالب توجه در روايت مشرق اما به جلسه روز جمعه حزب اعتماد ملي و حمايت برخي چهرههاي اين حزب از طرح مشارکت مشروط در انتخابات باز ميگردد. اين رسانه با بيان اينکه بسياري از اعضاي حزب اعتماد ملي و کساني از اين حزب که در شورا حضور دارند، در دورههاي بعد تأييد صلاحيت نخواهند شد مدعي شد اصلاحطلبان قصد «تحريم خاموش انتخابات» و سربازي بيجيره و مواجب براي سعيد حجاريان را دارند.
کينهاي که هنوز از حجاريان بر دل دارند
به گزارش روز نو :سعيد حجاريان خود قرباني خودسرها شد اما بهجاي انديشيدن به انتقام، مسير آگاهسازي را انتخاب کرد تا تعداد ناآگاهاني که خودسري را براي نيل به اهدافشان انتخاب ميکنند، افزايش نداشته باشد. آگاهسازي حجاريان هنوز هم از سوي برخي سياسيون اصولگرا و مدعيان انقلابيگري قابل تحمل نيست و به هر بهانهاي درصدد مسدود کردن راهي هستند که حجاريان طي ميکند که در ادامه به برخي از آنها اشاره ميشود. در ارديبهشت بود که حجاريان چنين عنوان کرد: «شايد عقلانيترين راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد ولي چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطاي انتخابات را به لقايش بخشيد». آنچه تئوريسين اصلاحات بيان کرد تصميم قطعي اين جريان نبود و تنها يک راهکار بود که از سوي او بيان شد اما اصولگرايان راهکار نخنما شده اختلافافکني را انتخاب کردند که در نهايت ناکام شدند. چنانکه سخني از عليمحمد نمازي عضو کارگزاران را پاسخ به حجاريان نشان دادند که گفته بود: «برخلاف برخي دوستان در جريان اصلاحات که معتقد به حضور مشروط در انتخابات هستند، حزب کارگزاران معتقد به مشارکت بدون شرط در انتخابات است». عمر اين تفرقهافکني کوتاه بود و سيدحسين مرعشي از اعضاي اصلي حزب کارگزاران تاکيد کرد: «دوستاني که ميگويند مشروط، به خاطر اين است که شرايط را بهبود ببخشند. خيلي برايمان سخت است که ظرفيتهاي فراواني داشته باشيم که به صحنه نيايند يا حذف شوند و ما با ليستهاي حداقلي حداکثر مسئوليت را بپذيريم». اين توضيح مرعشي سبب سکوت کامل طراحان پروژه تفرقه شد. با اين حال با انتشار يادداشت جديد عليرضا علويتبار، در وبسايت «مشق نو» سعيد حجاريان دور جديدي از اتهامزنيها عليه جريان اصلاحات آغاز شد.
اتهام براندازي خياباني!؟
مشرق با طرح اتهام «دعوت به اعتراضات خياباني و اشغال مراکز حساس» به عليرضا علوي تبار نوشت که اعضاي هسته سخت اصلاحات اين روزها به شدت به دنبال هيستريک سازي فضاي انتخابات مجلس يازدهم در اسفندماه 98 هستند و از تحريم خاموش انتخابات گرفته تا به خيابان کشاندن مردم را صراحتا در دستور کار دارند. به نظر ميرسد هراس اين دسته از رسانهها از شکست مجدد در انتخابات مجلس شوراي اسلامي سبب شده دست به اين گونه اتهام زنيهاي بيپايه و اساس بپردازند و سعي کنند فعالان سياسي را از حضور جدي در انتخابات بترسانند؛ ترسي که نتيجهاش ميتواند دلزدگي از حضور جدي در انتخابات، کاهش مشارکت مردمي، تزريق نااميدي به جامعه و در نهايت پيروزي دلواپسان باشد. بايد يادآوري کرد تندروها در اين دنيايي که جهاني شده است هرجا به قدرت برسند تندروهاي کشورهاي ديگر را هم تقويت ميکنند همچنان که اگر نيروهاي معتدل و صلحطلب روي کار بيايند بر کشورهاي ديگر تاثير ميگذارند. روي کار آمدن جريان دلواپس در ايران با توجه به حضور تيمي تندرو در دولت آمريکا ميتواند زمينه ساز خطري بزرگ براي مردم ايران باشد.
آرمان