«مردم دیگر از ما نمیپذیرند که بگوییم بروید و رای بدهید.» سیدمحمد خاتمی با همه تحدیدهایی که تجربه میکند، در دو انتخابات مجلس دهم و ریاستجمهوری دوازدهم با توصیه «تَکرار»، از مردم خواست با حضوری همهگیر در پای صندوقهای رای در امور کشور دخالت داشته باشند. پذیرش تَکرار خاتمی از سوی آحاد مختلف جامعه باعث شد اصلاحطلبانی که در دهه 80 انواع و اقسام تهدید و تحدیدها را دیده بودند، به معنای واقعی کلمه در انتخابات توفیق به دست آورند و بعد از غیبتی حدوداً یکدههای، هم در عرصه قانونگذاری و هم در وظیفه مهم دولتداری، حضور به هم برسانند. اصلاحطلبان اما در شرایطی چشمانتظار هشتم اسفند سال 98 هستند که نارضایتی عمومی به اوج خود رسیده و ناراضیها، اصلاحطلبان را به دلیل حمایت همهجانبه و بدون چون و چرا از حسن روحانی، در به وجود آمدن شرایط خطیر فعلی، سهیم میدانند. دقیقاً به همین دلیل رئیس دولت اصلاحات، که به نوعی لیدر و بزرگتر جریان اصلاحات است، صریحاً از توجه مردم به خواستههای آنها ابراز ناامیدی کرده است. همچنین هم شنیدهها و گفتارهای محاورهای نشان از این دارد که احتمالاً انگیزه عمومی برای رای دادن کمتر از چند انتخابات گذشته است و میتوان گفت که اصلاحطلبان روزهایی پر از تردید و البته نگرانی را تا موعد انتخابات مجلس یازدهم به چشم خواهند دید. جامعه نسبت به رای دادن دوباره، دچار تردید است.
همچنین شرح این شرایط نشان از این دارد که جریان اصلاحات تهدیدی جدی را متوجه خود میبینند که چیزی جز «از دست رفتن سرمایه اجتماعی» نیست.
به گزارش روز نو :بر همین اساس «همدلی» سراغ چهرههای سیاسی رفته است تا از نقطهنظراتشان در خصوص حال و احوال این روزهای اصلاحات و اصلاحطلبان آگاه شود:
اشرف بروجردی: باید با مردم صحبت کرد
اشرف بروجردی با اشاره به شائبهای که در باره سرمایهاجتماعی اصلاحات به وجود آمده است، میگوید: طبیعی است که اصلاحطلبان احساس میکنند حرفشان دیگر به کرسی نمینشیند و پشتوانه و سرمایه اجتماعیشان دچار تزلزل میشود. این برای یک آدم سیاسی که در عرصه سیاست وارد شده است کار سختی است و باید بسیار تلاش کند تا بتواند جامعه را به شرکت در انتخابات متقاعد کنند و یا اینکه بتواند جامعه را متقاعد کند، این رای حق هرکسی است که در انتخابات شرکت کند و اگر از حق خود استفاده نکند، جامعه متضرر میشود.
این فعال اصلاحطلب همچنین ادامه میدهد: بنابراین حق ما همیشه این بوده که باید در انتخابات شرکت کنیم. چون شرکت در انتخابات میتواند کمک کند به اینکه در حقیقت رویکرد جامعه را به سمت اتخاذ گزینه مناسب پیش ببریم و همین مسئله نامتعادل و نامتوازنبودن شرایط سیاسی جامعه باعث شده که اصلاحطلبان هم بهلحاظ اجتماعی دچار مشکل شوند و دچار یک نوع -نمیخواهم بگویم سردرگمی- احساس ناامنی مختصری بشوند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره پاسخ به این سئوال که «مشخصا اصلاحطلبانی که بیرون قدرت هستند و اصلاحطلبانی درون قدرت هستند، برای ترمیم این فضا چه راههایی پیشرو دارند؟» اظهار داشت: مهمترین راه گفتوگو با مردم است و استفاده از توان و پتانسیل موجود برای مشارکت در انتخابات. همچنین نکته دیگر که این است که دولت را متقاعد کنند مردم را بتواند راضی نگه دارد و این سرمایه اجتماعی یک مقدار ترمیم شود تا کمی از این حالت ناامیدی که وجود دارد، بیرون بیاییم. همچنین مهمتر از همه اینکه اصلاحطلبها زبان مشترک با مردم را پیدا کنند. ببینند مردم چه چیزی را بیشتر راغب و طالب هستند و سعی کنند، حداقل در این جهت حرکت خود را به این سمتوسو سوق دهند تا مردم کمی احساس آرامش و رضایت کنند.
ابراهیم فیاض: اصولگرایی و اصلاحطلبی مردهاند
ابراهیم فیاض با تاکید بر اینکه تاریخ مصرف اصولگرایی و اصلاحطلبی گذشته است، گفت: باید به این اذعان داشت که اصولگرایی و اصلاحطلبی مردهاند و تاریخ مصرفشان تمام شده است. در حال حاضر فقط بازار تهران همچون پیرمردی که توانی ندارد و پایداریچیها که اصلاً بین مردم پایگاهی ندارند، در ذیل اصولگرایان معرفی میشوند که همین نشانه زوال اصولگرایی است. اصلاح هم شرایط بهتری ندارند و جریانی مردهاند.
پژوهشگر ایرانی حوزه جامعهشناسی و انسانشناسی ادامه داد: با این تفاصیل، گروههای جدید و شعارهای جدیدی متولد میشوند که عمدتاً غیرسیاسی هستند. پیشبینی من درباره آرایش انتخابات مجلس رقابت طیف تکنوکرات ملی با گروههای سیاسی رادیکال است که هر کدام بسته به شرایط، نمایندگانی را به مجلس خواهند فرستاد و دیگر شاهد نخواهیم بود که پارلمان چهرههایی از اصولگرا یا اصلاحطلب را در خود جای دهد. البته بعضی از تکنوکراتهای ملی امکان دارد رویکردی رادیکال نسبت به حاکمیت از خود نشان بدهند.
نکته بسیار مهم در بحثهای مربوط به انتخابات این است که ما در چه مقطع تاریخیای قرار داریم و باید چه مسیری را طی کنیم. سال 76 اصلاحطلبان با بررسی مطالبات جامعه، توسعه سیاسی و آزادیهای فردی را به عنوان برنامههای جدی خود طرح کردند و وعده ایجاد دولت مدنی دادند که در نهایت منجر به موفقیت آنها شد و رای بالای آقای خاتمی محصول شناخت دقیق مطالبات جامعه بود. به همین دلیل باید بدانیم آیا شعارها و برنامه گروههای سیاسی با داشتهها و نگاهشان همخوان است یا نه.
دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران با اشاره به توفیقهای انتخاباتی جریان اصلاحات در دهه جاری افزود: هرچه بود گذشت، در حال حاضر باید توجه داشت که دیگر در جامعه کمترین اثری از اصلاحطلبی دیده نمیشود. معلوم است که اصلاحطلبان دیگر حرفی برای گفتن ندارند. یا درباره اصولگرایی وقتی برخی چهرهای غیرمردمی، شاخص و ممتاز میشوند، چطور میتوان چنین گروهی را در جامعه تاثیرگذار و کارآمد بدانید؟
پینوشت: با توجه به فضایی که در ادوار مختلف حاکم بود، نتیجه انتخابات دورههای ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم مجلس شورای اسلامی همانی بود که پیشبینی میشد. اما در شرایطی که همه مهیای انتخابات یازدهمین دوره قوه مقننه میشوند فضا، فضایی مبهم است.شاید بتوان در هفتههای منتهی به هشتم اسفند، به تحلیلی نسبتاً صحیح درباره سرانجام انتخابات مجلس یازدهم رسید. شرح این شرایط، بیش از پیش نشان میدهد جریان اصلاحات در وضعیتی به استقبال یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی میرود که باید منتظر ماند و دید آیا میتوانند تَکرار را تکرار کنند یا خیر.