«احمدینژاد به ترامپ نامه نوشت» این خبر نشان داد، باید قبول کرد رییسجمهور سابق همچنان اصرار به شکستن مرزهای عرف سیاسی دارد و همچنین این سئوال طرح شود که واقعا چه در ذهن این دسته میگذرد که هنوز هم در فضای قدرت حضور دارند و آیا واقعا نمیدانند با توجه به نوع رفتاری که مخصوصا از سال 92 به بعد از خود نشان دادند، نمیتوانند توقع داشته باشند که حرفشان خریدار داشته باشد؟
« در سیاست محال و حتما وجود ندارد. اما با نگاهی به نوع رفتار و ساختارشکنانه احمدینژاد میتوان اینطور گفت که این شخص و همه اطرافیانش از عرصههای مختلف کنار گذاشته شدهاند و خودشان هم میدانند که مجالی برای بازگشت به عرصههای مهم نظام نخواهند داشت.»
احمدشیرزاد فعال اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی ضمن طرح اظهارات بالا و تاکید بر اینکه « احمدینژاد موقعیت سیاسی و اجتماعیاش را حرام کرد» به پرسشهای پاسخ میگوید:
احمدینژاد به ترامپ نامه نوشته است. این کارها برای او فایدهای هم خواهد داشت؟
به این مساله میتوان از دو زاویه نگاه کرد. اول اینکه محمود احمدینژاد به هر حال یک سیاستمدار است وبه همین دلیل مثل هر سیاستمدار دیگری میتواند فعالیت سیاسی داشته باشد. همانطور که هفته پیش 12 نفر از چهرههای اصلاحطلب به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشتند و درباره موضوع مشخصی به آقای آنتونیو گوترش توصیههایی داشتند، هر کس دیگری هم میتواند به چنین عملی اقدام کند. اما اشکال کار احمدینژاد این است، او کسی را مورد خطاب قرار داده که همین چند وقت پیش به ایران و ایرانیها توهین زشتی کرد و به ما تروریست گفت. به همین دلیل از ایشان تعجب میکنم، چطور به خودش اجازه داد تا این آقا را که هیچ احترامی برای ایرانیان قایل نیست، جدی گرفته است و به نوعی به رسمیت شناخته است. این خطا از کسی که به هر حال هشت سال رییسجمهور مملکت بود، بعید است. هر چند که ایرانیها به کارهای عجیب و غریب این آقا و اطرافیانش عادت دارند.
به کارهای عجیب و غریب اشاره کردید. آیا میتوان گفت احمدینژاد با توجه به نوع رفتارها و اظهارنظرهایی که در این چند سال داشته از نظام خارج شده است؟
احمدینژاد و اطرافیانش مخصوصا از سال 88 و به ویژه بعد از خروج از دولت به شکل عجیب و تاسفآوری کارهایی را مرتکب شدند که هیچ کس از کسی که به هر حال عنوان رییسجمهوری سابق را یدک میکشد، توقع نداشت که دست به چنین کارهایی بزند که برای حتی شهروندان معمولی هم تعجبآور باشد. در حالیکه آقای خاتمی به عنوان رییسجمهور اسبق سرمایهاجتماعی بالایی دارد و اجر و قربش را کسی نمیتواند منکر شود، احمدینژاد سرمایهاجتماعیاش را به کل از دست رفته میبیند و فقط قلیلی از مردم هستند که حرفهایش و کارهایش را جدی میگیرند. در واقع احمدینژاد موقعیت سیاسی و اجتماعیاش را حرام کرد. با همه این تفاصیل، هیچ کس نمیتواند افراد را در هر شرایطی که قرار دارند، از فعالیت سیاسی محروم کنند.
الان میتوان احمدینژادیها را یک گروه فعال سیاسی دانست؟
آنها بعد از اینکه از دولتداری خلاص شدند، برای خودشان دستهای فعال و پر سر و صدا بودند. اما به قدری بد و ناشیانه عمل کردند که خیلیها جدا شدند و بعضی از چهرههای برجستهشان به زندان افتادند تا به جریانی از بین رفته تبدیل شوند. با این حال شخص احمدینژاد هنوز هم در گفتمان سیاسی ایران تریبون دارد که البته با هیچ یک از گفتمانهای حاضر در عرصه سیاسی کمترین ارتباط یا قرابتی ندارد. البته این ادعای مستقل بودن از سوی احمدینژاد را تایید نمیکند. چرا که در تاریخ ایران ثبت شده است که او با حمایت و پشتیبانی بی چون و چرای جریان اصولگرایی توانست چند صباحی به قدرت برسد. البته سبک گفتمانی و نحله فکریاش در سالهای اخیر شکل گرفته است. گفتمانی که اصولا به هیچ اصولی پایبند نیست و کارها و حرفهای بیربطی را در بر دارد.
میتوان گفت، قدرت برای احمدینژاد تمام شده است؟
در سیاست محال و حتما وجود ندارد. اما با نگاهی به نوع رفتار و ساختارشکنانه احمدینژاد میتوان اینطور گفت که این شخص و همه اطرافیانش از عرصههای مختلف کنار گذاشته شدهاند و خودشان هم میدانند که مجالی برای بازگشت به عرصههای مهم نظام نخواهند داشت.
این میتواند آنها را به سمت تحرکات رادیکالتر سوق بدهد؟
اصولا محمود احمدینژاد حتی در زمانی که در مجامع مهم بینالمللی هم حضور مییافت، با بیملاحضگیِ عجیبی اقدامهایی خارج از عرف از خودش نشان میداد. چه برسد به حالا که از همه مناسب کنار رفته است و دقیقا به همین دلیل، میتواند هر آنچه دلش میخواهد را انجام بدهد و به زبان بیاورد. به همین دلیل، باید تدبیری اندیشیده شود تا احمدینژاد و معدود افراد مرتبطش که همچنان در دو و برش هستند، نتوانند با کارهای خود به کشور هزینه وارد کنند.
به نظر میرسد، اصولگرایان هم به کل احمدینژاد را کنار گذاشتهاند.
دوستان اصولگرا باید این واقعیت را بپذیرند که تا همیشه اسمشان با احمدینژاد گره خورده است وهر کاری هم بکنند، از نظر مردم این چهره را جزیی از جریان اصولگرایی میشناسند و دقیقا به همین دلیل، ضررهایی را که به منافع ملی زده است را جامعه جزیی از کارنامه اصولگرایان به شمار میآورند.
همدلی