در شرایطی سومین ماه از سال ۹۸ را پشتسر میگذاریم که جامعه همچنان گرفتار مباحث اقتصادی و معیشتی خود است و در این راستا نمیتوان از ضعف و عملکرد دولت به سادگی گذشت. اگر روحانی دولت را بهتر سر و سامان میداد، بسیاری از مشکلات در حوزه داخلی حل و فصل میشد. رئیسجمهور باید کارایی در دولت را افزایش دهد. برخی معتقدند روحانی اختیارات ویژه را در حوزه بینالملل و روابط خارجی میخواهد که در مقاطع حساس بتواند با سرعت تصمیم بگیرد و زمان را از دست ندهد. این مهم زمانی معنای بیشتری پیدا میکند که اروپاییها و آمریکا بحث مذاکره مجدد را مطرح میکنند. در سوی دیگر روحانی باید هرچه سریعتر بیش از گذشته در جهت رفع مشکلات داخلی همت کند و اعتبار و محبوبیت خود را به سطح گذشته بازگرداند. برای بررسی بحث اختیارات رئیسجمهور، عملکرد دولت، انتخابات هیأت رئیسه مجلس و آنچه در سپهر سیاست ایران میگذرد، با علی صوفی، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده که میخوانید.
به گزارش روز نو :برخی معتقدند با توجه به شرایط حساس داخلی و بینالمللی عنان کار صرفا در دست دولت نیست؛ تحلیل شما از وضعیت موجود در جامعه چگونه است؟
شرایطی که ما در آن قرار داریم بدون تردید از نظر اوضاع بینالمللی و هم از نظر داخلی شرایط سختی است. گرچه ما از نظر داخلی پارامتر و عامل مهم امنیت را داریم که این بسیار با اهمیت است منتها تهدیدات برونمرزی نیز کم نیست، چرا که کشورهای اقماری آمریکا در منطقه بهویژه رژیم صهیونیستی و عربستان با محوریت آمریکا برای نابودی جمهوری اسلامی نقشه میکشند. از این جهت دولت آمریکا بیش از اینکه دولتی ملی در محدوده مرزهایش باشد تبدیل به دولت براندازان جمهوری اسلامی شده و سیاستهای آنها امروز بیشتر تامین کننده همپیمانانشان در منطقه است. البته این شرایط را قبلا هم داشتیم، اما نه به این شدت چرا که امروز دشمنان کشور مصممترند و راههای دور زدن تحریمها را شناخته و مسدود کردهاند. بنابراین اوضاع کشور دشوارتر از قبل شده که بتوان به راحتی این مشکلات را حل و فصل کرد. آقای روحانی بهرغم برخی ضعفهای عملکردی، تیم قوی در اختیار دارد. از همان دور اول در سطح دیپلماسی خارجی توانسته افراد کاردان و شایستهای را از وزیر خارجه تا وزیر نفت برگزیند. البته در داخل آقای روحانی از همان ابتدا ضعفهایی داشت که امروز شدت پیدا کرده و باید در این شرایط حساس نوعی مدیریت بحران اعمال کند و جامعه را از این حالت خارج کند.
چندی پیش رئیسجمهور در جمع علما و روحانیون اعلام کرد که برای خروج از شرایط فعلی اختیارات ویژه لازم است؛ ارزیابی شما چگونه است؟
من فکر میکنم منظور آقای روحانی از اعطای اختیارات ویژه در حوزه بینالملل است که مبسوطالید باشد و بتواند در مواجهه با سایر دولتها در سطح دنیا ابتکار عمل را در دست داشته و به سرعت تصمیم بگیرد. من فکر میکنم بیشتر منظور رئیسجمهور ناظر بر این حوزه است. اما در حوزه داخلی این بحث از گذشته مطرح بوده و سایر روسای جمهور چون مرحوم آیتا... هاشمی، رئیس دولت اصلاحات و حتی آقای احمدینژاد به نوعی خود را محدود میدیدند و انتظار داشتند که اختیارات بیشتری به آنها داده شود. این درحالی است که مثلا رئیس دولت اصلاحات از همه اختیاراتی که داشت به نحو احسن استفاده میکرد و کسی به یاد ندارد که سوء استفادهای از این اختیارات شده باشد و چنان دستاورد خوبی داشت که در ذهن همه مانده است، اما در پایان دوره خود با این جمله که رئیسجمهور تدارکاتچی بیش نیست گلایه خود را مطرح کرد. رئیس دولت اصلاحات با آن عملکرد درخشان، نه تنها اختیاراتش را کافی نمیدانست بلکه با موانع و هر نه روز یک بحران نیز مواجه بود. مشکل آقای روحانی این است که از اختیارات موجود به شکل کامل و موثر استفاده نکرده و دولت در زمینههایی فشل نشان میدهد. این نشان میدهد که دولت یا از اختیارات خود استفاده نمیکند یا اختیاراتش بهمریخته است. اگر پرسیده شود که چرا فلان شخص بدون احراز صلاحیت در پست بالایی قرار گرفته، گفته میشود که از نیروهای نزدیک به دولت است. این واقعیتی است که در دولت دوم آقای روحانی اتفاق افتاده و انکارناپذیر است. بنابراین همین اختیارات موجود نیز به تناسب ضرورت تشکیلاتی توزیع نمیشود بلکه اختیارات متمرکز در دفتر رئیسجمهور شده است. لذا چندان پذیرفته نیست که گفته شود اختیارات کافی نیست.
اصلاحطلبان در انتخابات 96 که به حمایت تام از آقای روحانی پرداختند این شرایط را پیشبینی نمیکردند که اگر برنامهها مطابق پیشبینی نبود، جریان اصلاحات چگونه رویکردی خواهد داشت؟
متاسفانه در جریان انتخابات سال 96 در درون اصلاحات جریانی راه افتاده بود که بهخاطر نزدیکی به آقای روحانی در دور اول و بهرهبرداری از آن موقعیتها رفتار اصلاحطلبانه از آنها دیده نشد. در انتخاب رئیس مجلس به جای آقای عارف و فراکسیون امید به شدت از آقای لاریجانی طرفداری کردند. در رابطه با رئیسجمهور نیز برخی اظهار میکردند که آقای روحانی حتی بهتر از رئیس دولت اصلاحات عمل کرده است. این دسته از اصلاحطلبان حتی وجود کاندیدای سایه را نیز بر نمیتابیدند و وقتی که آقای جهانگیری با توصیه رئیس دولت اصلاحات کاندیدا شد آن را رسما اشتباهی استراتژیک عنوان کردند. لذا فضا اینگونه بود و در آن فضا برای اصلاحطلبان مجالی باقی نمیماند که حتی بخواهند در آقای روحانی تردید کنند که شاید تغییر کنند و اصلاحطلبان را هم کنار بگذارد. به همین دلیل اساسا تردید و شک در آقای روحانی در عدهای از اصلاحطلبان که در دولت جایگاهی هم داشتند و سهمی در قدرت پیدا کرده بودند رد میشد. حتی با تصمیم رئیس دولت اصلاحات برای قرار دادن آقای جهانگیری به عنوان کاندیدای سایه نیز مخالفت میکردند. اگر قرار بود آن زمان فضا اصلاح شود فضا باید میان اصلاحطلبان مجادلهای پیش میآمد که به مصلحت نبود و لذا همان روند پیش رفت. ضمن اینکه آقای روحانی عملکرد قابل قبولی در دور اول داشت و گرایشات اصلاحطلبانه و شعارهایش این اطمینان را به مردم میداد که این آقای روحانی در دور دوم قویتر از دور اول عمل کرده و اشتباهات خود را جبران خواهد کرد. حتی آقای آشنا که اکنون مشاور فرهنگی رئیسجمهور است نیز عنوان کرد که آقای رئیسجمهور باید از تجربیات دور اول خود بیشتر استفاده میکرد، اما کلا رویکردش را عوض کرده است. کسانی هم که در دولت هستند با کنایه و به صورت اشاره عنوان میکنند که آقای روحانی در دور دوم اشتباهاتی داشته است. منتها از نظر ما این اشتباهات کاملا آشکار و فاحش است، اما از نظر برخی اشتباهاتی است که میتواند قابل جبران باشد. من معتقدم که برخی اشتباهات آقای روحانی قابل جبران نیست. در این شرایط که همه معتقدند دولت فشل است و از اختیارات خود استفاده بهینه نمیکند. از طرف دیگر مدتهاست که شاهد تشکیل نهاد جدیدی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا و به ریاست رئیسجمهور با اختیارات بسیار بالا و فراقانونی هستیم. بدین نحو که اگر چیزی را مصلحت دیدند که در قانون وجود نداشته میتوانند اجرا کنند و بعدا به مجلس مراجعه کرده و آن را قانون کند. آقای رئیسجمهور در این حد اختیارات دارد اما اتفاق خاصی نیفتاده است. از این رو میبینیم که برای ترمیم ضعفهایی که رئیسجمهور تحت عنوان کمبود اختیارات اسم میبرد نیز نهاد قوی درست شده و آقای روحانی میتواند هر کاری که لازم بداند در شرایط بحرانی تصمیم گرفته و انجام دهد. این در حالی است که بازهم میبینیم که هیچ اتفاقی نمیافتد. با این همه اختیارات تازه رئیسجمهور میگوید اختیارات کافی ندارم. اینها مسموع نیست یا اینکه تمام حرف آقای روحانی معطوف به سیاست خارجی است و در آنجا اختیاری را که باید داشته باشد، ندارد.
انتخابات هیأت رئیسه مجلس و عملکرد و تاثیر آن بر جامعه را چطور ارزیابی میکنید؟
به هر حال فراکسیون امید وجهه اصلاحطلبی دارد و این جریان سیاسی را نمایندگی میکند و با تمام ضعفهایی که بر آن مترتب است بهنام فراکسیون منتسب به اصلاحطلبان شناخته میشود. به ویژه اینکه مستقلین هم که گرایش اصولگرایی داشتند و در لیست امید بودند، اما به محض وارد شدن به مجلس از آن جدا شدند. حال آنچه که باقی مانده فقط فراکسیون امید منتسب به اصلاحطلبان است. توصیه من این بود که حتما آقای عارف مثل دوره گذشته هم کاندیدا شود، چرا که اگر اصلاحطلبان ریاست مجلس را در اختیار داشته باشند قدرت چانهزنی آنها بالا خواهد رفت و میتوانند در این دوره یکسری اقداماتی انجام دهند که دولت را از این وضعیت خارج کنند تا به وظایف خود عمل کند، به مطالبات مردم جامه عمل بپوشاند، از این حالت فشل بودن بیرون بیاید و مجبور شود که مقداری گذشته را جبران کرده و خود را سر پا نگه دارد. در غیر اینصورت مجلس کاملا به وظیفه نظارتی خود عمل میکند. اگر مجلس بتواند از بعد اصلاحطلبی به وظیفه نظارتی خود با قدرت عمل کند میتوان امیدوار بود که دولت هم خود را جمع و جور کند و از این حالت بیرون بیاید. شرایطی که اکنون دولت درگیر آن است بیش از هر چیز حاصل تعامل با آقای لاریجانی بوده است. بالاخره ملاحظاتی که رئیس فعلی مجلس دارد و گرایشاتی که در برخی از اطرافیان آقای رئیسجمهور با هم جمع شده وجه اصولگرایی را در دولت دوم آقای روحانی تقویت و غالب کرده است و علت فشل بودن دولت و نارضایتی مردم نیز همین است. اگر مجلس از دست آقای لاریجانی خارج شود آن زمان دولت و آقای روحانی آن ملاحظات را کنار گذاشته و با مجلس همراهی خواهد کرد که مجلسی با گرایشات اصلاحطلبانه خواهد بود. ضمن اینکه نمایندگان نیز که اکنون در آستانه انتخابات هستند نیاز دارند که از خودشان حرکتی نشان دهند و برای بهبود اوضاع اقداماتی را انجام دهند. به هر حال یا اینکه دولت هم همراهی خواهد کرد که اینها در قالب طرحها و لوایح بتوانند به تصمیمات خوبی برسند یا اینکه مجلس از بعد نظارتی دولت را مواخذه کرده تا وادار به ترمیم کابینه و یکسری اقدامات شود و گزارش آن را به مجلس برای رساندن آن به سمع و نظر مردم خواهد داد. این مساله برای مجلس و هم برای اوضاع کشور لازم است. رئیس دولت اصلاحات گفته بود که انتظار مردم در پای صندوقهای رأی از دولت و فراکسیون امید بر آورده نشده و با این شرایط توصیه من هم برای حضور مردم در پای صندوقهای رأی تاثیری نخواهد کرد و مردم نخواهند پذیرفت مگر اینکه تا تابستان آینده تحولی رخ دهد. یکی از این تحولات میتواند در مجلس باشد و اگر مجلس بخواهد تغییری ایجاد کند میتواند تاحدی مردم را امیدوار کند و تا حدی کارایی فراکسیون امید و قدرت چانه زنی اصلاحطلبان را بالا ببرد.
با توجه به عملکرد دولت در حوزه اقتصاد و عمل نکردن به وعدهها؛ اصلاحطلبان باید چگونه و با چه رویکردهایی مردم را به پای صندوقهای رأی فرابخوانند؟
نظر شخصی من این است که اگر بخواهیم تحلیلی منطقی و عقلانی از اوضاع داشته باشیم، در گذشته استراتژی اصلاحطلبان سلبی بوده و نه ایجابی. یعنی ما از سال 92 تا 96 انتخاباتهایی که داشتیم بر این محور بوده که این وضع قابل تداوم نیست و خطرناک است و اگر همینها روی کار باشند ممکن است خسارات جبران ناپذیری برای کشور بهوجود بیاید. مردم نیز نگران بودند و برای بهبود اوضاع به اصلاحطلبان روی آوردند. به رغم اینکه از آن طرف اصلاحطلبان نتوانستند کاندیداهای حداکثری خود را به مرد معرفی کنند و مجبور شدند به کاندیداهای حداقلی رو بیاورند. انتظار مردم این بود که اصلاحطلبان اشتباه سال 84 یعنی تکثر کاندیدا را تکرار نکنند و کاندیدای واحد معرفی کنند. از این جهت آقای روحانی به مردم معرفی شد و مردم هم اقبال کردند و رأی دادند. در انتخابات مجلس دهم در سال 94 بازهم این اتفاق افتاد و بازهم کاندیداهای اصلی اصلاحطلبان کنار گذاشته شدند و اصلاحطلبان فراخوان دادند و عدهای از افراد را که نمیشناختند با این رویکرد که مجلس را باید از دست تندروها گرفت به مردم معرفی کردند و مردم باهم با همان رویکرد پای صندوقهای رأی آمدند. البته تکیه کردن بر کاندیداهای حداقلی ریسک بزرگی است برای اینکه اغلب توان عملیاتی و اجرای تعهداتی را که مردم انتظار دارند و به خاطر آن پای صندوقهای رأی آمدند، ندارند. در انتخابات سال 96 نیز مردم با همین رویکرد پای صندوقهای رأی آمدند و در رقابت اصلاحطلبان و اصولگرایان کاندیدای خودشان که آقای روحانی بود را معرفی کردند و با توجه به ارزیابی مثبت از عملکرد دولت مردم به آقای روحانی رأی دادند. این در حالی است که اکنون شرایط ایجاب نمیکند که ما همان رویکرد و استراتژی را پیش بگیریم و مردم نیز قبول نخواهند کرد. بنابراین مردم یکبار برای کنار زدن تندروها در مجلس آمدهاند، اما حاصل کنار زدن آنها آنچه مد نظر مردم بود نشد. بنابراین باید یک استراتژی ایجابی اتخاذ کنیم و کاندیداهای حداکثری را با ارائه برنامه عملیاتی قوی و قابل قبول به مردم معرفی کنیم و بگوییم که برنامه ما برای خروج از دشواریها و متعادل ساختن شرایط کشور چیست و اینها را نیز کاندیداهای مدنظر ما میتوانند برآورده کنند. بنابراین اصلاحطلبان بایداز نظر اوضاع عمومی انتخابات و تایید صلاحیتها بتوانند کاندیداهای اصلی خود را معرفی کنند و بعد با برنامههای مدنظر خود نظر مردم را جلب کنند. من معتقدم غیر از این راهی وجود ندارد و به هیچ وجه با رویکرد گذشته و کاندیداهای حداقلی و یکسری شعارها نمیتوانیم مردم را پای صندوقهای رأی بکشیم.
ارمان