قطعا با توجه به اینکه کشور در شرایط خاصی به سر میبرد حاکمیت از اصلاحطلبان به عنوان یکی از دو جریان اصلی کشور انتظاراتی دارد. این انتظارات چیست؟ واکنش اصلاحطلبان چه باید باشد؟ در این باره با احمد خرم فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است:
به گزارش روز نو :کشور این روزها از یک سو با مسئله تحریمها و فشارهای ناشی از آن بر روی جامعه و از سویی با جنگ روانی برای ناامیدی مردم دست به گریبان است،
از اینرو، اصلاحطلبان به عنوان یکی از دو جریان اصلی قدرت و معتقد به نظام چگونه میتوانند در شرایط کنونی در جهت رفع مشکلات موثر واقع شوند؟
از این جریان و نیروهای کارآمدش آن طور که باید در بخشهای مختلف قدرت استفاده نشد اما به هر روی ناامیدی قشرهایی از مردم دلایل مختلفی دارد، یکی از این عوامل تحریمهاست که مردم را با مشکلات متعددی روبرو کرد. اما اصل مسئله سوء تدبیر است تا زمانیکه این مسئله حل نشود به هیچ روی نمیتوان دریافت که چرا در چند زمینه اعتماد عمومی به عبارتی اعتماد مردم به دولت، مردم به مردم، مدیران به مدیران خدشه دار شده است. این عدم اعتماد از سوءمدیریت نشات میگیرد. مهمترین مسئله در بازگرداندن اعتماد انگیزه ورزی است. اگر مدیران باانگیزه برای انجام امور در کار باشند به هر ترتیب کار انجام خواهد شد. فاکتور دوم، اطلاع از کار یا دانش کار است. اگر دانش کار وجود نداشته باشد و مسئله با یک برخورد علمی مورد تحلیل قرارنگیرد و راهکارعلمی برای عبور از چالشها ارائه داده نشود، کار به خوبی انجام نخواهد شد. مسئله سوم توانمندی است؛ چنانچه از مدیرو کارمند توانمند در پیشبرد کار استفاده نشود کار با سوءتدبیر مواجه میگردد. تصمیم گیریها در ایران همواره با تاخیرهای فراوانی روبرو بوده است. وقتی هم تصمیم گیریها با تاخیر اتخاذ میشود بازهم در اجرا دچار سوء تدبیر خواهیم شد. همه این موارد و به علاوه بداخلاقیهای موجود در جامعه از جمله بداخلاقیهای عمومی، سیاسی و حرفه ای منجر به بی اعتمادی مردم شده است. چرا مردم باید بگویند 90 درصد فروشندهها حرف راست نمیزنند. چرا باید مردم نسبت به بسیاری از گفتههای مدیران جامعه بیاعتماد باشند؟ حال آنکه این بی اعتمادی در همه امور کشورتسری پیدا میکند و در زمان انتخابات هم خود را نشان خواهد داد. بی اعتمادی، کاهش مشارکت و بیانگیزگی در انتخابات همه موارد مذکور از مسائل و مشکلات انتخابات مانند رد صلاحیتها و... نشات نمیگیرد. در واقع اگرچه تخلف و رد صلاحیت در بی اعتمادی مردم موثراست اما مسئولان بسیاری از امور را میتوانند با مدیریت و تدبیر انجام دهند اما متاسفانه امور با بی تدبیری پیش میرود. اصلاحطلبان معتقد به مبارزات پارلمانی و مسالمت جویانه هستند و اعتقادی به برخوردهای حاکم و تند ندارند و ملت هم معتقد به برخورد قهری نیستند. از اینرو، باید مردم را آگاه کرد که سرنوشت شان با مبارزات انتخاباتی، حضور در ان. جی. اوها و فعالیتهای سیاسی تعیین میشود. به همین دلیل نباید با بداخلاقیها اعتماد مردم را از 90 درصد به 20 درصد رساند و گفت که ما عامل کاهش اعتماد نبودیم که اکنون درصدد ترمیم اعتمادعمومی باشیم؛ این برخلاف رسالت و اهداف اصلاحطلبی است.
اصلاحطلبان معتقد به حمایت از دولت میگویند خواهانکمک به دولت در جهت رفع مشکلات هستیم اما دولت روحانی که انتقاد پذیر نیست و به هیچ روی حرف شنوی ندارد. در چنین شرایطی چگونه میتوان به دولت در جهت رفع مشکلات کمک کرد؟
دولت روحانی به راستی حرف شنوی ندارد اما مخالفت با دولت روحانی مسئلهای را حل نمیکند. انتقاد توام با حمایت باید همچنان بر جای خود باقی باشد در واقع تاییدکردن به مفهوم منتقد نبودن و معترض نبودن نیست و در هیچ جای جهان چنین تعریفی وجود ندارد. حتیحامیان دولت نیز به هر روی، روزی منتقد میشوند و دولت هم باید تحمل انتقاد مردم را داشته باشد. زیرا دولت نمیتواند مردمی و دولت توسعه و اعتدال باشد اما نسبت به انتقادها بیاعتنا باشد. دولت روحانی متاسفانه انتقاد و اعتراض را کم تر برمیتابد و این نقطه ضعف اساسی دولت قلمداد میگردد. به هر روی، دلیل نمیشود باز هم اصلاحطلبان به تقابل و تخاصم با دولت بپردازند. علاوه بر این، دولت روحانی برای رفع مشکلات چاره ای جز انتقاد پذیری و کمک گرفتن از همه جریانها به ویژه اصلاحطلبان ندارد.
انتظار است که اصلاحطلبان مانند سالهای 92 و 96 مردم را برای مشارکت بیشتر در انتخابات ترغیب کنند. برای تحقق این مهم اصلاحطلبان باید چه استراتژی ای در پیش بگیرند؟
انگیزه اصلاحطلبان برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای بستگی به چگونگی برخورد با این جریان دارد، اگر قرار است مانند مجلس هفتم نهادهای نظارتی کاندیداهای بسیاری را ردصلاحیت کنند انگیزهای آنچنان جهت ترغیب جامعه برای آمدن به پای صندوقهای رای باقی نخواهد ماند. به هر روی باید فضای انتخابات تغییرکند و دیگر نمیتوان پذیرفت که کاندیدای اصلی و چهرههای سرشناس این جریان ردصلاحیت شوند و انتظار کمک از سوی این جریان و ترغیب مردم به پای صندوقهای رای را داشته باشیم. چراکه ردصلاحیتها برروی کیفیت مجلس تاثیر میگذارد و همچنین منجر به یاس و ناامیدی در میان نیروهای اصلاحطلب میشود. به همین دلیل باید نسبت به فضای انتخابات از سوی نهادهای نظارتی تجدیدنظر شود.
به عنوان سوال آخر، برخی بر این اعتقادند که اگر روحانی بتواند مانند سال 94 راهکار عبور از مشکلات را در پیش بگیرد در این صورت میتواند در جامعه امید ایجاد کند، آیا میتوان از این جهت چشماندازی برای حل مشکلات و بازگشت امید به جامعه و در نهایت افزایش مشارکت در انتخابات قائل شد؟
مذاکره در جهت رفع تحریمها مهمترین اقدام دولت روحانی باید باشد. در غیر این صورت بیم این میرود که التهاب نسبت به خرید کالاهای لوازم خانگی و مواد غذایی خشک به شدت افزایش پیدا کند و منجر به گرانی مضاعف کالاهای مصرفی و خوراکی شود. افزایش قیمت به دلیل محدودیت در واردات کالاهای سرمایهای و واسطه ای ایجاد شده است، این وضعیت سبب گردید که به شدت تقاضا بر عرضه پیشی بگیرد و قیمت کالاها با افزایش بیشتری روبرو شود و جامعه نسبت به خریدکالا هجوم بیاورد. به همین دلیل باید هر چه زودتر دولت مشکلات را حل کند. حتی اگر شرایط امروز برای رفع تحریمها مساعد نیست باید برای ایجاد شرایط مناسب تلاش شود.
آفتاب یزد