انتخابات استانی فرهیختگی نامزدها را بیشتر و از خواستهای قومی و قبیلهای جلوگیری میکند اصلاحات میتواند کشور را از مشکلات عبور دهد
اشاره: عبدالله ناصری، استاد دانشگاه الزهرا و مدیرعامل پیشین خبرگزاری ایرنا در دولت اصلاحات از موافقان حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابات اسفند ماه مجلس شورای اسلامی است. به عقیده او و برخی دیگر از چهرههای اصلاحطلب ازجمله سعید حجاریان در صورتی که قرار باشد اصلاحطلبان باز هم با لیست حداقلی در انتخابات حاضر شوند، همان بهتر که کاندیدا معرفی نکنند. وی معتقد است شرایط کنونی کشور با گذشته متفاوت است و سطح انتظارات مردم دیگر جناحی و سیاسی نیست. مشروط بودن انتخابات مجلس در شرایطی از سوی اصلاحطلبان مطرح میشود که علیرغم پیروزی نمایندگان این جریان در سه انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر در سالهای 94 و 96 رضایت از عملکرد دولت، مجلس و شوراها نیست. در همین راستا گفتوگویی با این استاد دانشگاه انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
به گزارش روز نو :* بهتر است اصلاحطلبان تکلیف خود را با نظارت استصوابی روشن کنند * یکی از شروط اصلاحطلبان باید تأیید صلاحیت مهرههای توانمند و مؤثر باشد * فاصله بین مردم با جریانات سیاسی بیشتر شده است * نظارت استصوابی بسیاری از مسائل انتخابات را تحت تأثیر قرار میدهد * اگر تلاشی برای رفع ناامیدی صورت نگیرد، مشارکت مردم در انتخابات کاهش خواهد یافت
طرح استانی شدن انتخابات واکنشهای مختلفی را از سوی اصلاحطلبان به دنبال داشته، به گونهای که برخی موضع تندی علیه این طرح گرفتهاند. برای نمونه دفتر تحکیم وحدت در بیانیهای طرح استانی شدن انتخابات را نشانه گرفتن جمهوریت نظام تلقی کرده است. نظر شما در ارتباط با این طرح چیست؟
ابتدا باید توجه داشت که نقدهایی که اشاره کردید بر مبنای چه دلایلی مطرح شدهاند. اگر مقصود نقد کننده ناپختگی این طرح باشد قابل تأمل است، اما اگر درمورد کلیت موضوع باشد من موافق این نقدها نیستم. به عقیده من در صورتی که انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت استانی برگزار شود، میتواند ظرفیت فرهیختگی نامزدها را بالا برده و از بهرهبرداری افراد بومی و محلی که مجلس را عرصه خواستهای قومی و قبیلهای میکنند، جلوگیری کند؛ بنابراین از این جهت که استانی شدن انتخابات سطح نخبگی را بالا میبرد اتفاق مثبتی است، اما در سوی مقابل باید توجه داشت که در طی چهل سال گذشته فضایی از خویشاوندی، هزینهکردها و مساعدتهای مالی در عرصه انتخابات به وجود آمده که خوب به اجرا درآمدن چنین طرحهایی را با مشکلات روبهرو میکند. اگر طرح استانی شدن انتخابات توسط شورای نگهبان تأیید شود، به دلیل آنکه دوره نخست خود را تجربه میکند، ممکن است اشکالاتی داشته باشد که باید در جهت رفع آنها تلاش کرد. متأسفانه سنتی بودن انتخابات واقعیت تلخی را به دنبال داشته است. برخی شهرهای توسعه نیافته و کوچک نمایندگانی را با چند هزار رأی که با پشتیبانی مالی یا قومی به مجلس میفرستند که این نمایندگان بعضا شناختی از وظایف خود ندارند. تمام هدف آنها از ورود به مجلس این است که چند پروژه برای شهر کوچک خود انجام دهند. برای نمونه در سالهای گذشته شاهد بودهایم برخی شهرهای کوچک دارای فرودگاههایی شدهاند که عملاً کاربردی ندارند و جز حیفومیل کردن هزینه حاصل دیگری نداشتهاند، در حالی که فرودگاههای شهرهای بزرگ معطل ماندهاند. به عقیده من هرچه سطح نخبگی در مجلس تقویت شود و مناسبات پنهان از انتخابات مجلس کنار برود به سود مصالح و منافع ملی است. در مجموع من با استانی شدن انتخابات موافقم، اما نظارت استصوابی بسیاری از مسائل انتخابات را تحت تأثیر قرار میدهد.
این روزها یکی از بحثهای رایج میان اصلاحطلبان حضور مشروط یا غیرمشروط در انتخابات مجلس است. به نظر شما مقصود از مشروط بودن چیست؟ آیا انتظار اصلاحطلبان این است که چهرههای تراز اول آنها تأیید صلاحیت شوند و یا به تأیید صلاحیت ردههای میانی این جریان قانع خواهند شد؟
من با حضور مشروط در انتخابات مجلس موافقم. به نظر من اصلاحطلبان باید تکلیف خود را با نظارت استصوابی روشن کنند. این فرآیند باعث شده تا افراد معمولی در لیست اصلاحطلبان قرار گیرند و همانطور که مشاهده میکنید نتیجه خوبی هم برای جریان اصلاحطلبی به همراه نداشته است. اگر قرار بر این باشد تا اصلاحطلبان در انتخابات اسفند ماه حضور یابند، یکی از شروط آن باید تأیید صلاحیت مهرههای توانمند و مؤثر این جریان باشد. در غیر این صورت حضور در انتخابات نه مفید است و نه سودی برای اصلاحطلبان دارد.
به نظر شما آیا اصلاحطلبان درک مناسبی از مطالبات مردم دارند؟
مسئله تنها اصلاحطلبان نیستند، بلکه امروز فاصله بین مردم با کل جریانات سیاسی پس از انتخابات 96 بیشتر شده است. نخست به این دلیل که مردم در انتخابات سال 96 یک رفراندوم انجام دادند، اما روحانی به این وضعیت توجه نکرد و هرچه جلوتر رفتیم، به جای آنکه به مطالبات مردم گوش دهد و در راستای رأیی که به او داده شده بود گام بردارد، وضع بدتر شد. نکته بعدی اینکه تأثیر شرایط بینالمللی و تحریمها بر اقتصاد و معیشت مردم کار را به جایی رسانده که دیگر جامعه به صندوقهای رأی و بهبود اوضاع کمتر امید دارد؛ بنابراین نه تنها اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان و بخشهای دلسوز حکومت هم دیگر جایگاه چندانی در میان مردم ندارند. اگر تلاشی برای رفع ناامیدی صورت نگیرد و نظارت استصوابی به روال گذشته صورت گیرد، مشارکت مردم در انتخابات کاهش خواهد یافت. به نظر من انتخابات اسفند ماه میتواند نمونه نادر و منحصربهفردی در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی باشد.
به نظر شما در صورتی که چهرههای مدنظر جریان اصلاحات تأیید صلاحیت شوند، آیا توانایی عبور دادن کشور از مشکلات کنونی را دارند یا خیر؟
به عقیده من تنها راه نجات کشور از مشکلات فعلی اصلاحطلبی و اصلاحات است. شاهد این موضوع عملکرد دولت اصلاحات در سالهای 76 تا 84 بود که بهترین دولت پس از انقلاب به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود که توانست به مردم خدمت کند. باید درک کرد که مردم اکنون انتظارات جناحی و سیاسی ندارند، بلکه سطح انتظاراتشان ملی است. اگر به این واقعیت توجه نشود، روشن نیست سرنوشت کشور به کدام سمت برود؟
ستاره صبح