ساعت 23:30 شنبه 23 مهر سال 90 ساکنان کوچه‌ای در اسلامشهر صدای شلیک‌های پی‌درپی گلوله را شنیدند و با وحشت از خانه‌‌ها‌یشان بیرون ریختند و دیدند که قاتل نقابدار از خانه پدر و پسری در همسایگی‌شان بیرون دویده و پا به فرار گذاشت.

در تماس تلفنی‌ همسایه‌ها با پلیس 110، دقایقی نگذشته بود که ماموران خود را به طبقه‌ای در ساختمان رساندند که بوی مرگ می‌داد.

جسد مرد 58 ساله به نام «حبیب» روی زمین افتاده بود و پسر 22 ساله‌اش به نام «حسین» نیز در گوشه‌ای زخمی بود و ناله می‌کرد. همزمان با انتقال پسر جوان به بیمارستان تجسس‌ها نشان داد آنها هدف گلوله یک آشنا قرار گرفته‌اند. حسین نیز در بیمارستان تسلیم مرگ شد و تیمی از کارآگاهان همراه بازپرس جنایی اسلامشهر وارد عمل شدند و در تحقیقات تخصصی پی بردند هدف اصلی قاتل نقابدار یکی از پسران حبیب بوده که وی به خاطر ناکامی در قتل مرد جوان ، هنگام فرار پدر و برادر وی را هدف 8 گلوله قرار داده است.

تیم تحقیق می‌دانست این جنایت با انگیزه انتقامجویی رخ داده و وقتی تجسس‌ها روی این فرضیه متمرکز شد، آنها دریافتند پسر دیگر این خانواده که از سوءقصد جان سالم به در برده با یکی از بستگان همسرش اختلاف داشته است. با کشف این سرنخ ماموران نخستین مظنون جنایت را دستگیر کردند اما این مرد جوان هرگونه دخالت در قتل را نپذیرفت و گفت مدتی است با همسرش اختلاف دارد به همین خاطر جدا از هم زندگی می‌کنند. وی همچنین گفت: همسرم اختلاف شدیدی با خانواده قربانیان داشت و چند بار نیز آنها را تهدید کرده بود. حالا احتمال می‌دهم وی دست به جنایت زده باشد. با این ادعاهای باورنکردنی زن 39 ساله نیز تحت تعقیب قرار گرفت و کارآگاهان پی بردند وی به طرز مرموزی ناپدید شده است. تیم پلیس پاتوق‌ها و مخفیگاه‌های احتمالی این زن جنایتکار را تحت تجسس گرفتند تا اینکه روز 28 مهرماه همان سال وی را سر قرار صوری در شهرک راه‌آهن تهران کشاندند و دستگیر کردند. 

«اعظم» اصرار بر بی‌گناهی داشت اما وقتی دید چاره‌ای جز گفتن حقیقت‌ ندارد، اعتراف کرد: از مدتی پیش با یکی از پسران حبیب اختلاف داشتم به همین خاطر تصمیم به قتلش گرفتم. شب حادثه نیز با در دست داشتن اسلحه برای کشتن وی به خانه‌شان رفتم. البته برای اینکه شناسایی نشوم نقاب زده و لباس مردانه پوشیده بودم اما هرچه در زدم جوابم را ندادند؛ می‌دانست می‌خواهم وی را به قتل برسانم. با بلند شدن صدای فریادم ساکنان ساختمان متوجه ماجرا شدند که تصمیم به فرار گرفتم اما همان زمان پدر و برادر این مرد در مسیرم قرار گرفتند که به سمت آنان شلیک کردم. با این اعترافات اعظم به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و به خاطر قتل پدر و پسر در برابر کیفرخواست سنگین قصاص نفس قرار گرفت.

محاکمه زن ششلول‌بند

پس از صدور این کیفرخواست، پرونده برای محاکمه زن ششلول‌بند به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

قتل شوهر زن جنایتکار

در حالی که شوهر اعظم از زندان آزاد شده بود وی قربانی سرنوشت مرگباری شد و در جنوب پایتخت از سوی مرد آشنایی به قتل رسید و قاتل توانست فراری شود. بنابر این گزارش، قرار است بزودی زن ششلول‌بند از سوی 5 قاضی عالیرتبه جنایی پایتخت محاکمه شود و با توجه به اصرار خانواده قربانیان به قصاص نفس، حکم اعدام در انتظارش است