آیت الله بطحایی: امروزه عده‎ای طلبه می‎شوند تا به مشاغل و مناصبی برسند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
استقلال و مدیریت حوزه‌های علمیه-1
کسی که در مدرسة فیضیه بی‎ادبانه دربارة مرجعیت صحبت می‎کند و حتی حوزة علمیه را مرکز سکولاریسم معرفی می‎کند، بسیار نامربوط و نابخردانه و به دور از اطلاع سخن می‎گوید. مدرسة فیضیه مهد بیان قرآن و سنت پیامبر است و اصل حیاتش و وجودش بیانگر احکام قرآن و سنت می‎باشد. چنین مدرسه‎ای چگونه می‎تواند مرکز سکولاریسم باشد؟!
کسی که در مدرسة فیضیه بی‎ادبانه دربارة مرجعیت صحبت می‎کند و حتی حوزة علمیه را مرکز سکولاریسم معرفی می‎کند، بسیار نامربوط و نابخردانه و به دور از اطلاع سخن می‎گوید. مدرسة فیضیه مهد بیان قرآن و سنت پیامبر است و اصل حیاتش و وجودش بیانگر احکام قرآن و سنت می‎باشد. چنین مدرسه‎ای چگونه می‎تواند مرکز سکولاریسم باشد؟!

 
به گزارش روز نو ، کمرنگ شدن نفوذ مراجع عظام در اداره حوزه ها، توصیف شاخصه های حوزه مستقل، اعتراض شدید نسبت به وقایع اخیر فیضیه، از جمله مباحثی بود که در گفت وگوی «حریم امام» با آیت الله سید هاشم بطحایی گلپایگانی عضو مجلس خبرگان رهبری مطرح شد.
 
اخیراً در مدرسة فیضیه از سوی عده‎ای گردهمایی تشکیل شد و پیامدهای منفی در پی داشت که اعتراض مراجع و علما را برانگیخت. در آن گردهمایی سخنانی مبنی بر اینکه «ریشة سکولاریسم از حوزة علمیه است» گفته شد. نظرتان را دربارة این سخنان و گویندة آن بیان کنید .
 
کسی که در مدرسة فیضیه بی‎ادبانه دربارة مرجعیت صحبت می‎کند و حتی حوزة علمیه را مرکز سکولاریسم معرفی می‎کند، بسیار نامربوط و نابخردانه و به دور از اطلاع سخن می‎گوید. مدرسة فیضیه مهد بیان قرآن و سنت پیامبر است و اصل حیاتش و وجودش بیانگر احکام قرآن و سنت می‎باشد. چنین مدرسه‎ای چگونه می‎تواند مرکز سکولاریسم باشد؟!  منشأ چنین سخنانی ولو با ده واسطه از استعمار است. امروزه مرجعیت و مرکز حوزة علمیة قم مدینة فاضله و محور بیانات الهی است. حضرت امام صادق علیه‎السلام دربارة شهر مقدس قم می‎فرماید: «و منها تفیض العلم الی سایر البلدان» یعنی علم از شهر قم به سراسر دنیا منتشر می‎شود. در جای دیگر می‎فرماید: «سَتَخْلُو کُوفَةُ مِنَ الْمُؤمِنینَ وَیَأْرِزُ عَنَهَا الْعِلْمُ کَما تَأرِزُ الْحَیَّةُ فیجُحْرها، ثُمَّ یَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یُقالُ لَها قُم، وَیَصیرُ مَعْدِنا لِلْعِلْمِ وَالفَضْلِ حَتّى لایَبْقى فِى الاْرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فیالدّینِ حَتَّى الْمُخَدَّراتِ فیالْحِجالِ وَذلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِقائِمِنا؛ کوفه به‌زودی از مؤمنان خالى مى‎شود، و علم از آن جمع مى‎شود همان‎طور که مار در لانه‎اش جمع مى‎شود، سپس علم و دانش در شهرى که به آن «قم» مى‎گویند، ظاهر مى‎شود، و آنجا مرکز علم و فضیلت مى‎شود، تا جایى که هیچ کس حتى خانم‎هاى خانه‎دار در دین مستضعف باقى نمى‎مانند و این نزدیک ظهور قائم ما خواهد بود.
 
    امروزه عده‎ای طلبه می‎شوند تا به مشاغل و مناصبی برسند که شاید حتی به حوزه و دیانت هم اعتقادی نداشته باشند. در واقع حوزه پلی برای آن‎ها شده است تا به مشاغل و مناصبی در حکومت دسترسی پیدا کنند. چنین افرادی این زمینه‎ها را فراهم می‎کنند و چنین اتفاقات ناگواری در حوزة علمیه می‎افتد.
 
با تمام این احادیث روشن از ائمه علیهم‎السلام همچنان می‎بینیم عده‎ای دنبال حاشیه و ایجاد شبهه برای نهاد مرجعیت هستند. مرجعیت ادامه دهندة راه انبیاء و اوصیاء می‎باشد و پشتیبان این راه حضرت احدیت، خدای متعال است. البته مرجعیت هم در ادوار مختلف شدت و ضعف داشته و دارد؛ اما به‎طور کلی منصب الهی است که رفراندومی و انتخاباتی نیست، بلکه خودجوشانه از دین و دانش برمی‎خیزد. به تعبیر قرآن کریم:
 
«یَرْفَعِ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ، وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ
 
خداوند به مؤمنی که از دو بال ایمان و علم برخوردار است درجاتی عنایت می‎فرماید.»
 
این افراد معمولاً سخنان خودشان را به حضرت امام منتسب می‎کنند. برای ما بفرمایید که چرا به چنین افرادی در مدرسة فیضیه اجازه داده می‎شود که بیایند و عده‎ای را با سخنان انحرافی خود تحریک کنند؟ این اجازه را چه کسی به آنان می‎دهد؟
 
مطلب اول اینکه آن شخص سخنان خود را به حضرت امام(ره) و شهید آیت‎الله مطهری منتسب کرد، لازم است که هم بیت حضرت امام و هم بیت شهید آیت‎الله مطهری او را استنطاق کنند و بابت سخنانش مدرک بخواهند. واقعاً باید از او پرسید چه مدرکی دال بر این سخن دارد که حضرت امام(ره) یا شهید مطهری فرموده‎اند که حوزة علمیه مرکز سکولاریسم است؟! چرا باید چنین نسبت‎های ناروایی به این شخصیت‎ها داده بشود؟
 
مطلب دوم دربارة اجازه دادن چنین افرادی در حوزة علمیه است. به نظر من استعمار از طرق مختلفی و با واسطه نفوذ دارد. امروزه مدارس حوزه‎های علمیه در قم گسترده هستند و حتی طلابی از کشورهای مختلف در قم مشغول تحصیل هستند. تعدادشان هم کم نیست و حتی اگر تعدادشان یک درصد کل طلاب باشد، احتمال اینکه افراد جاسوس در میانشان وجود داشته باشد، زیاد است. ممکن است با ظاهری کاملاً طلبگی و ساده هم باشند.
 
مراکز زیادی در قم وجود دارند که طلبه‎های خارجی در آن‎ها تحصیل می‎کنند. از طرفی وضعیت ایرانیان امروزی متفاوت با وضعیت زمان ابتدای طلبگی ما است. ما در آن زمان انگیزه‎ای جز کسب معارف دینی نداشتیم. هیچ امیدی هم به مناصب دنیایی نداشتیم؛ اما امروزه عده‎ای طلبه می‎شوند تا به مشاغل و مناصبی برسند که شاید حتی به حوزه و دیانت هم اعتقادی نداشته باشند. در واقع حوزه پلی برای آن‎ها شده است تا به مشاغل و مناصبی در حکومت دسترسی پیدا کنند. چنین افرادی این زمینه‎ها را فراهم می‎کنند و چنین اتفاقات ناگواری در حوزة علمیه می‎افتد.
 
به هر حال مرجعیت مقامی است که به هیچ کس وابسته نیست و با انتخابات و رفراندوم هم تعیین نمی‎شود. اشخاص به صورت خودجوش از طریق دیانت خالصانه و علمیت در حوزه به آن مقام می‎رسند.
 
حضرت امام خمینی(ره) چه دیدگاهی نسبت به حوزة علمیه و نهاد مرجعیت داشتند؟
 
نهضت حضرت امام خمینی(ره) و تلاش‎های ایشان برای انقلاب اسلامی را می‎توان معجزة قرن برشمرد. دلیل آن اینکه در ایران نظام شاهنشاهی ریشة بسیار کهنی داشت. از زمان مادها که نخستین حکومت را در ایران بنا نهادند تا رژیم پهلوی سیستم حکومتی ایران به صورت پادشاهی بود. در طول این سالیان دراز، مردم بر این باور بودند که شاه نمایندة خداوند در زمین است. حال فکر کنید سیستم و نظام شاهنشاهی با این سابقة تاریخی درازمدت چگونه به دست و تدبیر حضرت امام به کلی برچیده و نظام جدیدی پایه‎گذاری شد؟ در اینجا باید به این نکته توجه داشت که نهاد مرجعیت با حضرت امام خمینی(ره) همراه بود و اگر همراهی مراجع نبود کار نهضت پیش نمی‎رفت. چون به هر حال هر مرجع تقلیدی برای خودش مقلدان فراوانی داشت. برای مثال آذری‎ها مقلد آیت‎الله شریعتمداری، قشر دیگر مقلد آیت‎الله گلپایگانی و عده‎ای مقلد آیت‎الله مرعشی نجفی بودند که همگی به نوعی در حمایت از امام گام‎هایی برداشتند.
 
وقتی حضرت امام از زندان قیطریه آزاد شدند و به قم رفتند، در مسجد اعظم قم سخنرانی ایراد فرمودند. در آن سخنرانی بیان کردند: «من دست مراجع تقلید را می‎بوسم و اگر کسی به آنان کوچک‎ترین جسارتی کند ولایتش با خدا قطع می‎شود.» البته منشأ این‎ سخنان روایات است. در روایت داریم: «الراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله» بنابراین مرحوم حضرت امام این مسئله را از روی تعصب بیان نفرمودند، بلکه سخنانشان مستند به همان بیان ائمه علیهم‎السلام است. به هر حال حضرت امام نسبت به مراجع تقلید عنایت خاصی داشتند و در دیدار با آنان متواضع و فروتن بودند.
 
    با اینکه خود ایشان رهبر انقلاب و ولی‎فقیه و حاکم کشور و جامع بین دیانت و سیاست بودند، این باور خودشان را حفظ کردند و تأکید داشتند حوزة علمیه باید مستقل باشد. حوزة نباید وابسته به حکومت باشد یا مثل کشورهای عربی تحت پرچم حاکمیت قرار بگیرد.
 
در نجف اشرف به مرحوم آیت‎الله حکیم فرمودند که شما جلو باشید و ما طلبه‎ها پشت سر شما حرکت می‎کنیم؛ با اینکه امام خودشان مرجع تقلید مقبول العامه بودند. در قم هم انصافاً احترام و شأن مراجع تقلید را حفظ می‎کردند و با کمال بزرگواری و فروتنی رفتار می‎کردند و با آنکه به موقعیت سیاسی و اجتماعی بسیار بالایی رسیده بودند، به مراجع تقلید اهمیت بسیاری می‎دادند. در برخی از دیدارها و جلسات از آیت‎الله خویی به بزرگی یاد می‎کردند. یک بار در جلسه‎ای که خودم هم حضور داشتم، شخصی می‎خواست در مقابل امام خودشیرینی کند. دربارة آیت‎الله خویی سخن نامربوطی گفت. امام بلافاصله واکنش نشان دادند و اجازه ندادند که صحبت‎هایش را ادامه بدهد. متأسفانه تفرقه‎افکنان شایعه کرده بودند که امام نسبت به آیت‎الله خویی نظر مساعدی ندارند! در حالی که این قضیه اصلاً صحت ندارد. بنابراین هم حضرت امام به جایگاه مرجعیت اهمیت زیادی می‎دادند و هم مراجع تقلید برای ایشان حریم خاصی قائل بودند.
 
همان‎طور که عرض کردم مقام مرجعیت با انتخابات و رفراندوم به دست نمی‎آید. این‌طور نیست که مردم به هر کسی بیشتر رأی بدهند مقام مرجعیت را به دست می‎آورد. مرجعیت منصب الهی است؛ اما ویژگی‎هایی دارد. ویژگی‎های مقام مرجعیت هم علمی است و هم عملی.
 
نظر حضرت امام(ره) دربارة استقلال حوزة چه بود و از استقلال حوزه چه چیزی را مراد می‎کردند؟
 
نظر امام بر این بود که حوزة علمیة شیعه از همان ابتدا مستقل بوده و باید مستقل باقی بماند. با اینکه خود ایشان رهبر انقلاب و ولی‎فقیه و حاکم کشور و جامع بین دیانت و سیاست بودند، این باور خودشان را حفظ کردند و تأکید داشتند حوزة علمیه باید مستقل باشد. حوزة نباید وابسته به حکومت باشد یا مثل کشورهای عربی تحت پرچم حاکمیت قرار بگیرد. عده‎ای خیال می‎کردند که اگر امام حاکمیت کشور را به دست بگیرد حوزه را هم تحت لوای خودش قرار می‎دهد. اما خوشبختانه امام با نظر صریح و بینش صحیح خودشان فرمودند که حوزة علمیه باید استقلال خودش را حفظ کند و نگذارد این استقلال از بین برود. در حال حاضر هم مقام معظم رهبری و مراجع تقلید فعلی بر همین باور هستند. می‎توان گفت که قریب به اتفاق علما بر این نظر هستند که حوزه علمیة باید مستقل باشد و مستقل باقی بماند.
 
مشخصاً استقلال حوزه از حاکمیت به چه معنا است؟
 
ما دو نوع استقلال داریم: یک استقلال فکری است. به این معنا که حوزه بر نقشة کتاب الله و سنت حرکت کند و دیدگاه مرجعیت هم کتاب الله و سنت است. اگر قوانین مجلس با کتاب الله و سنت تعارض پیدا کنند، وظیفة حوزه است که تذکر بدهد و به این منوال جلوی خلاف شرع را بگیرد. به این نوع استقلال، فرهنگی و فکری می‎گویند. حوزة علمیه از این نظر به قوت خودش باقی مانده است. نوع دوم، استقلال اقتصادی است. به این نکته باید توجه داشت که حوزة علمیه منبع درآمدی ندارد. ادارة اوقاف که منبع بسیار پردرآمدی است و درآمدش دو بخش است: بخش خاص و عام. در سراسر کشور املاک فراوان عمومی وجود دارند که وقف هستند. حتی در خارج از کشور هم چنین املاکی وجود دارند که وقف شده‎اند. پس از پیروزی انقلاب پیشنهاد دادم که به جای وزارت ورزش، وزارت اوقاف تشکیل بدهیم و درآمد آن در اختیار حوزه قرار بگیرد. متأسفانه این کار انجام نشد. از این لحاظ حوزة علمیه از نظر اقتصادی واقعاً دچار ضعف و مشکل شده است. مردم خیال می‎کنند که طلبه‎ها از امکانات زیادی برخوردار هستند. در حالی که بعضی از طلبه‎ها با نماز و روزة استیجاری معیشت خودشان را می‎گذرانند. حتی گاهی مسافرکشی هم می‎کنند و این واقعاً جای تأسف و تأثر دارد. از طرف دولت بودجه‎ای به حوزة علمیه داده نمی‎شود و اگر هم داده بشود بسیار اندک است و به بخش‎های پژوهشی و آموزشی اختصاص پیدا می‎کند.
 
آیا هیچ اتفاق افتاده است که حضرت امام نظر مراجع تقلید را بر نظر خودشان ترجیح بدهند و برخی از امور را به آنان محول کنند؟
 
حضرت امام آن‌قدر بزرگوار بودند که به نظر مراجع تقلید اهمیت فراوانی می‎دادند. به همة مراجع توجه داشتند؛ اما به آیت‎الله گلپایگانی نظر خاصی داشتند و برخی کارها را به ایشان ارجاع می‎دادند. حتی بعضی از امور را به آیت‎الله منتظری که شاگرد ایشان بود، ارجاع می‎دادند. در مجموع از همة مراجع نظرخواهی می‎کردند و برخی امور را به آنان محول می‎کردند.
 
فضای امروز حوزة علمیه و نفوذ مراجع فعلی در آن را نسبت به دورة رهبری حضرت امام چگونه ارزیابی می‎کنید؟
 
به نظرم امروزه نهاد مرجعیت بر حوزة علمیه حاکمیت مطلق سابق را ندارد. برخی نهادها هستند که امور حوزه را مدیریت می‎کنند و البته گاهی خدمت مراجع می‎رسند و گزارش‎هایی ارائه می‎دهند. به نحوی هم گزارش‎ می‎دهند تا نظر مراجع را با نظر خودشان همسو کنند؛ اما در مقام عمل فضای امروز حوزة علمیه چندان ایده آل نیست. حوزة علمیة امروزی هم از نظر برنامه‎ریزی درسی و هم از نظر مدیریت اقتصادی چندان مطلوب نیست.
 
علت آن را چه می‎دانید؟
 
من شصت‌ودو سال در حوزة علمیه حضور دارم و طلبة نوپا نیستم و از کیفیت مدیریت حوزه در ادوار مختلف اطلاع دارم. در زمان آیت‌الله بروجردی اشراف کاملی بر حوزة علمیه وجود داشت. ایشان تمام حوزه را در قبضة خود داشت و کاملاً بر آن نظارت می‎کرد. پس از ایشان مراجع عظام مانند حضرت امام خمینی(ره)، آیت‎الله گلپایگانی و... هم نظارت‎هایی بر حوزه داشتند. به نظر من ضعف این سی ساله بر حوزة علمیه ناشی از حضور کم‎رنگ نظارتی مراجع تقلید در حوزة علمیه است. شاهد این حضور کم‎رنگ هم، همین اتفاقات اخیر در حوزة علمیه فیضیه است. به نظر می‎آید که آن اشراف و نظارتی مراجع تقلید بر برنامة درسی و امور دیگر کمتر شده است. البته با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور شهریه‎های مراجع کفاف معیشت طلبه‎ها نیست و می‎طلبید که مراجع تقلید ستادی متشکل از همة بیوت در اختیار داشته باشند و مسئلة شهریه‎های طلبه‎ها را به نحو صحیحی حل کنند. باید مسئلة موقوفات را به نحوی کانالیزه کنند و از آن طریق اقتصاد حوزة علمیه را مدیریت نمایند.
 
به هر حال به نظرم حضور مراجع تقلید در عرصه‎های مختلف حوزه کم‎رنگ‎تر از گذشته شده است. با همة بزرگواری‎ها و علمیتی که دارند، اشراف و نظارت کاملی بر امور حوزة علمیه را ندارند. این نهادها هستند که برای امور حوزه تصمیم‎ می‎گیرند. امروزه حتی طلبه‎هایی در حوزه می‎بینیم که ظاهرشان به طلبگی نمی‎خورد. این نشان می‎دهد که حتی در نحوه پذیرش هم نظارت چندانی صورت نمی‎گیرد. امروزه وارد حوزه می‎شویم می‎بینیم هر کسی موبایلی در دستش دارد و مشغول آن است. در حالی که در زمان ما بزرگان حوزه خودشان می‎آمدند و اگر می‎دیدند چراغ یکی از حجره‎ها خاموش است، تذکر می‎دادند که الان وقت خواب نیست و الان وقت مطالعه و تحقیق است. ما را بیدار می‎کردند و اشراف کاملی بر کیفیت تحصیل ما داشتند. بعد از نماز آیت‎الله اراکی هیچ کس بیکار نمی‎ماند. اغلب طلبه‎ها یا در کتابخانه بودند یا در حجرة خودشان مشغول درس و بحث و مطالعه می‎شدند.
منبع: جماران
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز