«هر روز موهبتی دیگر است»؛ یک عنوان شاعرانه برای جدیدترین کتابی که به قلم جان کری به نگارش در آمده . جان کری در کتاب خود از خاطرات سالهای دور و نزدیکش میگوید. خاطراتی البته گاه با چاشنی قهرمان پروری و اغراقهای جذاب تا خواننده را به ستایش نویسنده و کارهایش وادارد . کری اما شاید خود هم باورش نمیشد روزی یکی از
جذاب ترین قسمتهای «هرروز موهبتی دیگر است»
بشود؛ داستان مذاکراتش با عصا و پای شکسته با «جواد!» .
پرسرو صداترین بخش کتاب او همان فصل هجدهم است . فصلی که آغاز آن مانند عنوان کتاب، کم از شاعرانگی و توصیف ندارد!
«جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران از در اتاقی کوچک و بیپنجره که کنار سالن شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت و بهزحمت بزرگتر از انباریهای داخل خانه بود، رد شد. داخل اتاق فقط یک میز و دو صندلی قرار داشت. با هماهنگیهای قبلی، من از دری در آن سو وارد شده و آنجا منتظر بودم. این اولین دیداری بود که در 40 سال گذشته میان یک وزیر خارجه آمریکا و وزیر خارجه ایران انجام میشد. »
به گزارش روز نو : این روایتی است از نخستین دیدار ظریف و جان کری؛ روایتی که در آن از پشت پردهها میگوید، از شخصی به نام «سالم» عمانی که اولین کلیدهای مذاکره با ایران را زد . اما اکنون رسانههای اصولگرای ایرانی بخشهایی از این فصل را بولد کرده و تلاش داشته اند تا با انتخاب گزینشی از متون آن پتکی بسازند برای سرکوفت بر سر ظریف. روزنامههایی مانند کیهان حسین شریعتمداری یا سایتهایی مانند جهان نیوز علیرضا زاکانی به سراغ این قسمت از نوشتههای جان کری در کتاب رفته اند که نوشته است: «نظر آنها را درباره اعطای یک امتیاز دیگر به ایران، به منظور مجاب کردن ظریف جویا شده؛ با وجود این، از همکارانم خواستم امتیازی را پیشنهاد دهند که اهمیت چندانی نداشته و هزینهای برای طرف آمریکایی ایجاد نکند. خزانهداری آمریکا از قبل آماده شده بود نام ۱۲نفر از کسانی را که در فهرست ایرانیهای تحت تحریم قرار داشتند، از این فهرست خارج کند. ما آن موقع، از این تصمیم برای لحظهای مثل حالا صرفنظر کردیم و این کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود. حالا وقتش بود که آن را بازی کنیم. کریس توصیه کرد که اینها آدمهای چندان اثرگذاری نیستند. ممکن است [خروج این افراد از فهرست تحریمها] کافی نباشد. اما من میدانستم که چیزی که اهمیت داشت ژست این مسئله و احترام گذاشتن به تصمیمهای سختی بود که ایرانیها گرفته بودند و ایرانیها این پیشنهاد را پذیرفتند.» طبق ادعای کری، در این نقطه، سرپرست کارشناسان مسائل تحریمیآمریکا پیشنهادی مطرح کرده که خودش هم فکر نمیکرده مورد موافقت ظریف واقع شود. جان کری، اما این پیشنهاد را نزد ظریف برده و به تایید وی رسانده است.
سپس رسانههای اصولگرای ایرانی با استناد به این بخش از گفتههای کری مینویسند: «با نگاهی دقیق به خاطرات کری میتوان فهمید که طرف آمریکایی هم فکر نمیکرد تیم مذاکرهکننده ایرانی پیشنهاداتشان را بپذیرد چراکه آنها تنها امتیازهایی نمایشی را در اختیار ایران قرار دادند.
حال صحت تحلیل کارشناسان مبنی بر اینکه استراتژی اصلی ایالاتمتحده در مذاکرات هستهای، نه گرفتن و دادن امتیاز، که نگه داشتن ایران در یک شرایط «تعلیق»، با هدف گرفتن ابزار هستهای از دست ایران با کمترین هزینه و از سوی دیگر دادن حداقل امتیاز به ایران است، اثبات شد.»
> حمله گزینشی !
اکنون فصل هجدهم کتاب خاطرات جان کری تبدیل شده است به محلی برای حملههای جناحی جریان راست و مخالفان توافق هسته ای به ظریف ،
تا از طریق آن وزیر خارجه ایران و تیم مذاکره کننده
هسته ای را خوار و خفیف کرده و از آنها
با عنوان کسانی که در ماجرای برجام کاری جز دادن
امتیاز به آمریکاییها و فریب خوردن از آنها
نداشتهاند، یادکنند . این درست که اظهارات کری پیرامون زیرکی تیم مذاکره کننده آمریکایی درباره اعطای برخی از امتیازات غیر مهم به ایرانیها، اکنون این بهانه را به مخالفان رادیکال دولت داده است تا اینگونه بر ظریف بتازند اما بررسی دقیقتر اظهارات رسانههای راست دراینباره میتواند بیانگر آن باشد که آنچه امروز آنها سعی در القایش دارند، نماد بارز بی انصافی و نگاه تک بعدی شان به کتاب جان کری است .
> بخشهای مغفول شده
رسانههای راست تنها با استناد به بخشهایی از این فصل تلاش داشتند تا مقامات مذاکره کننده ایرانی را فریب خورده آمریکا بنامند. با این حال اما نگاهی به بخشهای دیگری از این فصل چیزی به غیر ازاین مطلب را القا میکند ، بخشهایی که رسانههایی امثال جهان نیوز یا کیهان ترجیح داده اند
آنها را نبینند و یا به روی خودشان نیاورند! چون توجه به آنها شانتاژ رسانه ای شان را
نقش بر آب میکرد.
جان کری در بخشی از خاطراتش، ماجرای اصلی «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن» را شرح داده است که تیم 1+5، نتایج نشست داخلی خود را به وزیرامورخارجه ایران منتقل میکنند و او بلافاصله و بدون هیچ تاملی آنها را رد کرده و درحالیکه بلند میشده جلسه را ترک کند، فریاد میزده:
«این توهینآمیز است. شما میخواهید من را تهدید کنید. هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید. »
به گفته جان کری، این اتفاق سبب شده بود تیم آمریکایی به این فکر کنند که ممکن است وین را بدون توافق ترک کنند تا اینکه وزیر خارجه اسبق آمریکا فردای آن روز به اتاق ظریف رفته و با او صحبت کرده است.
کری در جملاتی کلیدی به چهره محکم ظریف در مذاکرات نیز اذعان دارد. در بخشی مینویسد: «ظریف گفت که ایران، کشته مرده توافق نیست.»
کری با صراحت مینویسد: «هر کدام از ما (ظریف و کری) ملاکهای اصولیای داشتیم که هیچگاه آنها را زیر پا نمیگذاشتیم اما هر دو هم با جدیت به دنبال یافتن راهی برای پیشرفت بودیم».
جملاتی که به مصلحت (!) از دید رسانههای راست ندید گرفته شده است تا با نادیده شدن آنها بهتر بتوانند وزیر امورخارجه کشورشان را تحقیر کنند!
در حالیکه همین جملات کتاب کری بیانگر آن است که حتی وزیرخارجه سابق آمریکا از در تمجید ظریف بر آمده است .
ناگفته نماند جان کری در بخشی از کتاب خاطراتش درباره پیش از برجام و آغاز مذاکرات این را هم میگوید :« بسیاری از قویترین متحدان ما در منطقه، فعالانه با ایالات متحده لابی میکردند تا تاسیسات هستهای ایران را بمباران کنیم.»
مطلبی که میتواند به اتفاقات خوب برجام و تفاوت آن با قبل از آن و البته رفتارهای حرفه ای و مناسب ظریف به عنوان وزیر خارجه ایران مهر تایید بزند.
> انتخاباتی بودن برخی اظهارات
رسانههای راست به غیر از گزینشی انتخاب کردن متون فصل هجدهم خاطرات کری درجهت سرکوفت
هرچه بیشتر بر سر ظریف یک مسئله دیگر را نیز ندید ه اند
و آن انگیزه برخی نوشتههای وزیر خارجه سابق
آمریکا درجهت آماده شدن او برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست . بدیهی است کسی که میخواهد از اقدامات مثبت خود برای کشورش زبان به میان آورد باید به گونه ای بنگارد و سخن بگوید تا خود را یک پیروز جلوه دهد . طبیعتا کری هم باید یک وقتهایی در زمینه دستاورد بزرگی مانند برجام ، چهره ای حق به جانب از خود نشان بدهد . جان کری تلاش دارد به مردمش بقبولاند که برجام به سود آمریکا بوده است و در توافق امتیازاتی که به ایران داده شده ، آسیبی به آمریکا نزده است . این راهم فراموش نکنیم که ترامپ امروز از جان کری به عنوان «مادر برجام» و رقیب انتخاباتی خود یاد میکند بنابراین طبیعی است تا جان کری در « هرروز موهبتی دیگر است»بعضی اوقات نیز از خود چهره ای اسطوره ای برای مردم آمریکا به نمایش بگذارد . چهره ای که به ایران باج نداده است. به عبارتی میتوان بخشهایی از قلم جان کری دراین کتاب و البته فصل هجدهم را نوعی سیاسی کاری با چاشنی تبلیغاتی - انتخاباتی نیز قلمداد کرد .
> حرف کری سند است یانه ؟
جالب اینکه امروز همانهایی که میگویند نباید به اظهارات امثال جان کری اطمینان کرد و آن را سند دانست، خودشان به بخشی از صحبتهای او استناد کرده، آن را وحی منزل دانسته و با تایید بخشی از اظهارات کری که به نفعشان است!، ظریف را به سخره گرفته و اهداف سیاسی خود را پیش میبرند.
> عدم توجه به خاطرات معاون کری!
نکته دیگری که در ماجرای حمله امروز رسانههای اصولگرا به ظریف- به خاطر انتخاب گزینشی خاطرات جان کری درباره برجام - قابل ذکر است، عدم توجه به این مطلب است که این روزها آمریکاییهای مذاکره کننده دیگری نیز به بیان خاطرات خود از برجام پرداخته اند . کسانی مثل وندی شرمن معاون ترامپ که میگوید: « بعد از شام شب بیست و پنجم، من با عباس عراقچی مذاکرهکننده ارشد ایرانی و مجید تختروانچی، دیگر عضو تیم مذاکرهکننده ایران برای بررسی یک قطعنامه سازمان ملل متحد دیدار کردم. عراقچی با نکات کلیدی موافقت کرد ولی پس از آن
به سمت جلو خم شده و یکی از بندهایی که پیش از این
درباره آن توافق شده بود را به چالش کشید.این یک شیوه آشنای مذاکره ایرانی بود: زمانی که توافق، قریبالوقوع به نظر میرسید، یک نکته دیگر برای اختلاف ایجاد میشد. ما آنچه را میخواستید به شما دادیم، حالا برخی چیزهایمان که از ما گرفتهاید را به ما برگردانید.من آن را باختم. شروع به توضیح دادن کردم و چشمانم از ناامیدی و خشم پر از اشک شده بود.»
شرمن وقتی از اشک و گریه اش میگوید، چگونه میتوان تیم مذاکره کننده ایران را کاملا فشل توصیف کرد ؟
شرمن همان کسی است که از فریب خوردن توسط ایرانیان تا حدی میهراسیده است که یکبار با خشم گفته بود : «فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است. » هرچند که بعدتر به خاطر این گفته ابراز پشیمانی کرد . اما آیا این هراس طرف آمریکایی ازطرف ایرانی یعنی فریب خوردن آسان ظریف دربرجام ؟
شرمن درباره رفتار ترامپ در قبال برجام نیز اظهار کرده است: «ایران فرهنگ مقاومت دارد و به خودش میبالد. در نتیجه ایران در حال حاضر در زمینه بحث توافق به طرز خارقالعادهای دست بالا را دارد.» اکنون پرسش از کیهان و امثال آن این است که وقتی معاون جان کری پیشتر چنین سخنانی را ابراز داشته آیا بازهم میتوان ایرانیان و تیم ظریف را در مذاکره برجام کاملا شکست خورده و امتیازدهنده دانست؟
>خروج ترامپ هم برای همین بود؟
دونالد ترامپ تا کنون بارها از برجام به عنوان بدترین و حتی توافق مفتضحانه تاریخ آمریکا یاد کرده است و دست آخر نیز با پافشاری بر بد بودن این توافق
از آن خارج شد؛ امری که طرح یک پرسش
دیگر از جریان راست را ضروری میسازدو آن این که آیا خروج ترامپ ازاین توافق نیز به معنای اعطای امتیازهای فراوان کشورمان در موضوع برجام به آمریکاییها بود ؟ اگر چنین است پس چرا ترامپ چنین توافق پر منفعتی را پاره کرد ؟ مگر نه اینکه پیش از خروج ترامپ از برجام همین کیهان و امثال آن در گزارشها و یادداشتهای مختلف مینوشتند که برجام چون به آمریکا سود بسیار میرساند، ترامپ در حفظ آن کوشا خواهد بود ؟ پس چه شد ؟
> بهتر ازاو بود؟
از سویی دیگر بد نیست تا جریان راست اندکی در باره محمد جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه ایران نیز واقع بین باشد . برای این واقع بینی فقط کافی است نگاهی گذرا به تمام وزرای خارجه
4 دهه انقلاب داشته باشیم . گاه در آن به چهرههایی برمیخوریم که یا زبان نمیدانستند یا رشته تخصصی شان بی ارتباط با این حوزه بوده است و یا هردو!پرسش اینجاست که ظریف اگرچه خالی ازایراد و مشکل نیست اما آیا در این 40 سال، چهره ای مناسب تر از او برای وزارت خارجه وجود داشته است که امروز عده ای اینگونه میخواهند ناتوانی اش را در بوق و کرنا کنند ! ظریف هرچه که بود لابد آن قدر مثبت عمل کرد که روزی روزگاری نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی جایزه صلح نوبل مطرح شد یا واشنگتن پست در باره او و
همتای آمریکایی اش کری نوشت نام آنها در کتب تاریخی جهان، به عنوان دو دیپلماتی حک خواهد شد
که در عین وجوه تمایز ماهوی، با برقراری یک رابطه دوستانه حول محور حفظ منافع ملی، توافقی تاریخی ثبت کردند.
آفتاب یزد