مبینا برای گرفتن انتقام از همسرش دست به کاری احمقانه ای زد که موجب دستگیری خودش شد.
 
 مبینا به تشریح چگونگی ماجرای انتقامجویی از همسرش پرداخت و رو به بازپرس گفت: بعد از به دنیا آمدن فرزندم دچار ناراحتی روحی شدم. بیماری افسردگی ام روز به روز پیشرفت می کرد و دیگر نمی توانستم کارها و مسئولیت های سنگین مادری و همسرداری را به خوبی انجام دهم و همین موضوع باعث بروز اختلافات خانوادگی شدیدی بین ما شده بود.
 

 
مبینا در ادامه بیان کرد: تلاش ها و نصیحت های فرشید، همسرم برای مراجعه من به روانپزشک بی نتیجه بود چرا که من با شنیدن کلمه روانپزشک بسیار خشمگین می شدم و او را سرزنش می کردم که مرا دیوانه فرض می کند. حقیقت ماجرا این بود که نمی خواستم بیماری خودم را قبول کنم و با ایجاد سر و صدا چنین وانمود می کردم که آن ها درباره من اشتباه فکر می کنند.
 
وی افزود: روز به روز حال من بدتر می شد و اختلافات خانوادگی ما شدت می گرفت تا جایی که فرزندم را نزد سعید رها می کردم و با حالت قهر مدت زیادی را در خانه پدرم می ماندم. فهمیدم همسرم زن دیگری را به عقد خود درآورده و فرزندم را نیز نزد او برده است از آن روز به بعد شکایت های متعددی را علیه او مطرح کردم اما هیچ کدام به نتیجه نرسید و نتوانستم توسط قانون Law فرشید را گرفتار کنم تا از آن زن جدا شود. به فکر انتقامی سخت افتادم آن روز النگوهایم را فروختم و با پول آن مقداری مواد مخدر Drugs صنعتی از نوع شیشه تهیه کردم.
 
مبینا در ادامه بیان کرد: آن شب ساعت ها منتظر ماندم تا فرشید خودرواش را مقابل خانه زن صیغه ای خودش پارک کرد و من در یک فرصت مناسب مواد مخدر را زیر سپر خودرو جاسازی کردم سپس با پلیس Police ۱۱۰ تماس گرفتم و از حمل مواد مخدر توسط یک قاچاقچی Smuggler خبر دادم لحظاتی بعد ماموران با کشف مواد فرشید را دستگیر کردند با دستگیری او احساس کردم به آرامش رسیده ام و حالا آن زن که با 200 هزار تومان یک ماه صیغه فرشید شده بود مجبور است از فرشید جدا شود اما این احساس ساعتی بیشتر طول نکشید چرا که ماموران به سراغ من آمدند و مرا به کلانتری آوردند.
 
وی ادامه داد: در این جا با دیدن اسناد و مدارک متوجه شدم که همه ماجرا لو رفته است و ماموران از نقشه من برای انتقام جویی از همسرم آگاه شده اند دیگر چاره ای نداشتم و حقیقت ماجرا را بازگو کردم.
 
بازپرس در ادامه دستور بازداشت موقت این زن را صادر کرد.