راز کثیف خانه ثریا وقتی شوهرش زندانی شد / چه بلایی سر دختر آمد! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۳۲۰۹۱۵
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۰ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۷
 زنی که دخترش به قتل رسیده است افشاگری شومی کرد.

دیگر زندگی برایم لذتی ندارد و دنیا در برابر چشمانم تیره و تار شده است. من همه هستی ام را در قمارخانه تاریک و بی روح زندگی باخته ام و دیگر چیزی ندارم تا به امید آن چشم به آینده بدوزم. اشتباهات پی درپی من عاقبت رنگ سیاهی گرفت تا به تاریکخانه ای رسید که هیچ روزنه امیدی در آن دیده نمی شود و... 

زن ۲۳ ساله به نام ثریا  که با صدور دستوری از سوی قاضی Judge به اتهام قتل کودک خردسالش بازداشت شده است در حالی که وانمود می کرد هیچ نقشی در مرگ فرزندش نداشته است به مشاور و مددکار کلانتری بانوان گفت: ۱۳ ساله بودم که یکی از فامیل های دور پدرم مرا خواستگاری کرد. من هم درس و مدرسه را در کلاس دوم راهنمایی رها و با احمد ازدواج کردم اما از همان روزی که پا به خانه «بخت» گذاشتم تیره بختی هایم آغاز شد چرا که احمد در همان شب اول ازدواج و بدون هیچ دلیلی مرا به باد کتک گرفت و با کمربند همه بدنم را سیاه کرد.

آن روزها من هم مانند دیگر تازه عروس ها دوست داشتم جملات عاشقانه بشنوم و با همسرم به تفریح و گردش بروم ولی مدام به بهانه های واهی فقط کتک می خوردم و نمی توانستم در برابر خشم او ایستادگی کنم. آن قدر کتک خوردم تا این که فهمیدم همسرم جنون دارد و مدتی را نیز در یک مرکز درمانی بستری بوده است. این گونه بود که موفق شدم با جمع آوری مدارک پزشکی از احمد طلاق بگیرم. پس از این ماجرا تنها شدم و به خانه پدرم بازگشتم.

۶ سال دیگر از دوران جوانی ام نیز در تنهایی سپری شد تا این که پسرخاله مادرم مرا به عقد خودش درآورد و زندگی جدیدی را با صمد آغاز کردم. او بنای ساختمان بود و در ابتدا زندگی خوبی داشتیم اما طولی نکشید که به خاطر دوستی با افراد ناباب به فروش مواد مخدر Drugs روی آورد. او تمام وقتش را با بسته بندی انواع مواد مخدر و توزیع آن در شهر می گذراند.

این در حالی بود که من نیز به مصرف مواد آلوده شده بودم. دیگر صمد توجهی به من و زندگی اش نداشت و با افراد دیگری رابطه برقرار کرده بود. او در را به روی من قفل می کرد و هر وقت دلش می خواست به خانه برمی گشت تا این که او هم سال گذشته در حالی که دختر ۶ ماهه ای داشتم دستگیر و روانه زندان Prison شد. دوباره تنها شده بودم که با جوانی به نام حبیب آشنا شدم. او کمبودهای مرا جبران می کرد و همبازی دخترم شده بود تا این که در آن شب کذایی دخترم خیلی بی تابی می کرد. حبیب که شیشه مصرف کرده بود سیلی به گوش دخترم زد و او را به اتاق خواب برد. حدود ۴۰ دقیقه بعد وقتی از پای بساط مواد مخدر بلند شدم، دیدم چهره دخترم کبود شده است. هراسان او را به بیمارستان رساندم اما...

رکنا
برچسب ها: راز کثیف ، خانه ثریا
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز