کمالالدین پیرمؤذن نماینده اصلاحطلب دوره نهم مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه اردبیل بود که سهم زیادی در مقابله با اقدامات افراطیون اصولگرا در مجلس نهم ایفا میکرد. وی که از لحن صریحی برخوردار بود همواره از موضع اعتدالی مجلس و همراهی مجلس با دولت اعتدالگرای آقای روحانی حمایت میکرد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین اقدامات احمدینژاد و همچنین چالشهای جدید دولت آقای روحانی با ایشان گفتوگو کردیم که در ادامه متن آن را از نظر میگذرانید.
چرا تحرکات ساختارشکنانه احمدینژاد و یارانش روزبه روز شکل جدیتری به خود میگیرد؟ آیا احمدینژاد به دنبال شکل دهی پایگاه اجتماعی جدیدی برای خود است؟
به گزارش روز نو : مردم ایران به دلیل اینکه احمدینژاد هشت سال ریاست جمهوری کشور را برعهده داشتند به خوبی با کیش شخصیتی، عقاید و اقدامات ایشان آشنایی دارند. به همین دلیل از دیدگاه اغلب مردم ایران کلاه ریاست جمهوری برای آقای احمدینژاد گشاد بود و ایشان در اندازهای نبودند که بتوانند یک کشور را با این همه مشکلات مدیریت کنند. احمدینژاد به نام عدالت «زهر» در کام «حقیقت» ریخت و با بیاخلاقیهای سیاسی آثار زیانباری را در فضای سیاسی ایران به بار آورد. احمدینژاد به نام کمک به طبقات فرودست جامعه، شاخص فلاکت را - که یکی از شاخصهای مهم اقتصادی است- بالا برد و شرایطی را به وجود آورد که کشور در زمینههای مختلف اعم از اقتصادی، سیاست خارجی و فرهنگی دچار خسران و ضرر و زیانهای فراوان شد. دولت احمدینژاد بالاترین نمره رادر فرصتسوزی گرفت و بسیاری از فرصتهای کشور را به تهدید تبدیل کرد. به نظر من تخلفات سنگین احمدينژاد و یاران اندکش، همه ادعاها و مظلوم نماییهایی که انجام میدهد را یکسره به زیر سوال برده است. به همین دلیل نیز افکار عمومی خواهان، اجرای قانون در حق همه مواضع و عملکرد وی و یارانش است. بدون شک رانت خواران، رشوه پردازان و سوءاستفاده کنندگان از موقعیت قدرت و کسانی که با چهرههای ظاهرالصلاح و با پنهان شدن در پشت عناوین مختلف در دوره تصدی مسئولیت در دولت احمدینژاد، به منافع مالی و اقتصادی خود پرداختهاند، علاوه بر اینکه بر چهره اسلام و انقلاب خدشه وارد ساختهاند، شایستگان و متولیان و مدیران خدوم و امانتدار را در تنگنای بیاعتمادیها و حرمتشکنیهای ناشی از رفتار خود قرار دادهاند.
وی در تازهترین اظهارات ساختارشکنانه خود وعده تغییرات اساسی را در کشور به مردم داده است. به نظر شما هدف وی از این اقدامات چیست؟
کدام وجدان پاک است که از مفاهیم برجسته عدالت و سلامت احساس غرور و اشتیاق نکند و چه غمانگیز خواهد بود اگر این مفاهیم در گذرگاههای تنگ و کوتاه ذهن مدیحهسرایان و فرصتطلبان گرفتار و بیاثر شوند. به نظر من نحوه برخورد احمدينژاد با پروندههای تخلفات دولتش، محک متقني برای پایبندی وي به ميزان عدالت گستری و دوری از تبعیض در کشور میباشد. بنده معتقدم قوه قضائیه، براي جلوگیری از ایجاد هر گونه شائبه در اذهان عمومی با ارجاع پروندههای احمدینژاد و یاران وی به قاضی عادل که از مظان هر گونه گرایشهای احتمالی دور باشد، زمینه رسیدگی قانونی منصفانه و سریع را فراهم و نیز به منظور پیشگیری از تشویش افکار عمومی، دادگاه به طور علنی برگزار شده و برای آگاهی کامل ملت عزیز ایران، جریان آن از رسانه ملی پخش شود. احمدینژاد و یاران مورددار وی، همانگونه که مداحیهای شیرین را مغرورانه مینوشیدند، باید تاب تحمل شنیدن حقایق و اجرای قانون در حقشان را نیز داشته باشند. این افراد بهنام عدالت زهر در کام حقیقت ریختند، عدم تایید صلاحیت و پایمال شدن حقوق اجتماعی و شهروندی، بسیاری را کلید زدند، فرصت طلایی درآمد افسانهای نفت را در کشور سوزاندند و با تكيه غيرقانوني بر درآمد نجومی نفت توانستند کارهای خود را سامان داده و ناکارآمدي خود را با آن بپوشانند. با واردات بیرویه و خسرانآور کشاورزی و صنعت کشور را نابود کردند. گسترش فرایند اختلاس و ویژهخواري و اسب تازي کاسبان پشت پرده تحریم، زمان ايشان اتفاق افتاد. مرید و مرادبازيهاي تهوعآور به راهانداختند و سوءاستفاده از مقدسات و تعریف و تمجیدهای بیهوده دوره وي، بنیان بسیاری از چیزها را نابود کرده است. این افراد نشان دادند به هر تغييري مستعدند، گاهي مشروطهخواه، گاهي مستبد. در شرایط کنونی نیز احمدینژادی که روزی آن سوی ماجرا بود، به یک مشروطهخواه تبدیل شده است. بنده باید عنوان کنم ژست عدالتطلبی به احمدینژاد نمیآید و کلاه عدالتطلبی برای وی گشاد است. احمدینژاد کسی بود که برای اختلاس گران، رانت خواران، رشوه پردازان بستر سازی کرد و برای سوءاستفاده کنندگان از موقعیت قدرت، نزدیک خویش خط قرمز تعریف کرد. محاسبات سرانگشتی را جایگزین نظام برنامهریزی چندین ساله کشور نمود و یک دوره هشت ساله عجیب، آنهم در مقطع درآمد افسانهای نفت کشور، در اقتصاد ایران با شنا کردن برخلاف تحولات عصر اقتصاد تولیدی- صنعتی، تجربه شد. در دنیای امروز وقتی کسی اندیشه یا نظریهای میدهد، ثانیهای بعد به غربال نقد فرستاده میشود، اما در این دیار زندهکش، مردهپرست و مرید و مرادباز، همواره به جای نقد و تحلیل، مدح و تجليل وجود داشته است و در نتیجه افرادی همچون احمدینژاد با کیش شخصیتی متفاوت در گذر زمان، ظهور و بروز میکنند. این در حالی است که برخی از حامیان آنها فورا به مقابله و مجادله با کسانی رفتند که از قضا بیمدهی بهنگام در این مورد داشتند.
به نظر شما دولت آقای روحانی در آینده با چه چالشها و فرصتهایی مواجه خواهد شد؟ آیا آقای روحانی به معنای واقعی از24میلیون رأی خود صیانت کرده است؟
بنده در مجلس نهم حضور داشتم و از نزدیک کارشکنیها و حتی خصم افرطیون نسبت به دولت آقای روحانی را مشاهده کردم. افراطیون با برنامهریزی قبلی به برخی از مدیران مورد نظر آقای روحانی رأی اعتماد ندادند و فضایی را به وجود آوردند که آقای روحانی نتواند از مدیران نخبه و باتجربه استفاده کند. این وضعیت درباره تصویب برجام نیز وجود داشت و افراطیون از قبل برنامهریزی کرده بودند که شرایطی را به وجود بیاورند که برجام در مجلس تصویب نشود. با این وجود آقای لاریجانی دست این افراد را خوانده بود و با کیاست و تدبیری که به خرج دادند برجام در مجلس تصویب شد. از سوی دیگر آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی خود به مردم وعده داد که هشت منطقه کشور را به منطقه آزاد تجاری تبدیل کند. با این وجود افراطیون که به این نکته پی برده بودند که اگر آقای روحانی بتواند به وعده خود در این زمینه عمل کند موفقیت بسیار بزرگی نصیب دولت خواهد شد با برنامه ریزی قبلی اجازه ندادند این مصوبه در مجلس تصویب شود. به نظر من مهمترین چالش آقای روحانی در آینده دیربازده بودن دستاوردهای برجام برای مردم است. به همین دلیل دولت آقای روحانی باید با سعه صدر مختصات دوران پسا برجام را برای افکار عمومی تشریح و تبیین کند تا انتظارات مردم از دولت مخدوش نشود. از سوی دیگر سیاستهای صحیح آقای روحانی در عرصه بینالمللی که به توافق برجام منجر شد، باعث شده که وضعیت اقتصادی کشور تاحدودی نسبت به گذشته بهتر شود و مردم امیدواری بیشتری نسبت به گذشته پیدا کنند. اصولگرایان معتدل نیز با مشاهده شرایط کشور در دوران پسا برجام به این نتیجه رسیدهاند که بازگشت مدیریت کشور به دست افراطیون میتواند دوباره کشور را با بحرانهای جدی مواجه کند. در نتیجه تصمیم گرفتهاند با نزدیک شدن به آقای روحانی زمینه را برای ادامه حرکت گفتمان اعتدال در مدیریت کشور مهیا کنند. اصولگرایان باید به افکار عمومی درباره اینکه چرا از فرصت طلایی درآمد افسانهای کشور در دولت احمدینژاد در جهت بهبود اوضاع کشور استفاده نکردند پاسخگو باشند. به نظر من مجموعه دولت باید با انگیزه کامل، با نشاط و افتخار، خود را وقف خدمت به ملک و ملت کنند و در عمل مسئولیت مشترک را در دولت بپذیرند، در این صورت همه کلاننگر خواهند بود و برنامهها را پیش خواهند برد، دچار بخشینگری نخواهند شد و توسعه متعادل و مناسب و در چارچوب عدالت اجتماعی انجام خواهد شد، اگر خدایی نکرده در دولت ناهماهنگی باشد و وزرا اعتقادی به جامع نگری نداشته و کلان نبینند، هم منابع ضایع میشود و هم اهداف تحقق پیدا نمیکند؛ به ویژه در ارتباط با مسائل اقتصادی که مجموعه باید همفکر و همنظر بوده و در مجموع با هم هماهنگ باشند تا بتوانند منابع را خوب تخصیص دهند و حداکثر بهرهوری حاصل و رشد شتابنده اقتصادی محقق شود. بی تردید دولت آقای روحانی اجازه نخواهند داد که حقوق مردم در دستگاههای اجرایی زیرپا گذاشته شود و به مطالبات بحق مردم بها ندهند.