این مرد چرا زن شده بود؟! / او یک پرستار بود! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۷
کد خبر: ۳۱۱۱۹۸
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۰ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۷
وقتی زن مرموز جلوی پلیس قرار گرفت راز مرد بودنش فاش شد.
از دوران کودکی زندگی تلخی را تجربه کردم و هیچ گاه طعم شیرین محبت را نچشیده ام من هم مانند خیلی از کودکان آرزو داشتم با نوای دلنشین مادرم به خواب بروم و در آغوش او احساس آرامش کنم ، دوست داشتم پدرم دست نوازش بر سرم بکشد و آرزوهایم را برآورده کند اما ... 

جوان 21 ساله ای که به اتهام سرقت Stealing از رانندگان مسافربر دستگیر شده است، وقتی هویت واقعی اش در دایره تجسس کلانتری  برملا شد به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: هنوز کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم به دلیل اختلافات شدید خانوادگی از یکدیگر جدا شدند و از آن روز به بعد مسیر زندگی من هم تغییر کرد. از زمانی که خود را شناختم همواره در زندگی احساس کمبود می کردم اگرچه بیشتر اوقات را نزد مادرم سپری می کردم، اما او هم درگیر مشکلات خودش با ناپدری ام بود و توجه زیادی به من نمی کرد روزها به همین ترتیب سپری می شد، تا این که روزی برای جلب توجه دیگران و خنده دوستانم لباس زنانه پوشیدم این درحالی بود که برخی از دوستانم به خاطر تغییر قیافه مرا نشناختند و به عنوان یک دختر با من رفتار کردند این موضوع باعث شد که گاهی برای آزار و اذیت دیگران و سر کارگذاشتن پسران لباس زنانه بپوشم از این که خیلی از مردان را هم اذیت می کردم خوشحال بودم و ماجرا را با آب و تاب برای دوستانم تعریف می کردم تا این که یک سال قبل در یکی از خانه های سالمندان به عنوان پرستار مشغول به کار شدم، اما باز هم در ساعات بیکاری لباس های زنانه ام را می پوشیدم و با این شیوه از داخل خودروهای رانندگان سرقت می کردم مدتی قبل  به عنوان مسافر سوار یک خودرو شدم و چنین وانمود کردم که حالم خوب نیست! در این هنگام از راننده خواستم برایم شارژ تلفن همراه بخرد تا با خانواده ام تماس بگیرم، وقتی راننده از خودرو پیاده شد من هم مبلغ 180هزار تومان پول نقد را از داخل داشبورد برداشتم و بدون آن که راننده متوجه شود، فرار Escape کردم، اما امروز دوباره درحالی سوار همان خودرو شده بودم که راننده آن را نشناختم و با همان شیوه قبلی سوار آن خودرو شدم و سعی کردم با رفتار زنانه راننده را فریب بدهم، ولی او مرا شناخته بود به همین خاطر در یک لحظه خودم را مقابل کلانتری دیدم و نتوانستم از چنگ او فرار کنم در کلانتری هم ماموران تجسس به رفتارهای من مشکوک شدند و پس از آن که نتوانستم کارت شناسایی به آنان ارائه کنم هویت واقعی ام فاش شد، اما ای کاش...  

ركنا
برچسب ها: مرد ، پرستار
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز