این خانم دکتر ! دزدی های کثیفی می کرد | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۰
دختر جوان با رویای خانم دکتری در اقدامی عجیب برای رهایی از فشارهای درس اقدام به سرقت یک جفت کفش کرد و همین کافی بود تا او سرقت های سریالی اش را شروع کند.
 من 21 سال دارم و تنها فرزند خانواده هستم. پدرم دارای شغل و درآمد خوبی است و حقوق بسیار خوبی دارد. مادرم هم از هر لحاظ به من رسیدگی می کند. 
خانه ما در بهترین نقطه شهر است ، واقعاً نمی دانم چرا دست به چنین کاری زدم ، من اصلاً به چیزی نیاز نداشتم و کافی بود اشاره ای به خانواده ام بکنم تا سریعاً هر چیزی که می خواستم برایم فراهم کنند ولی آخر و عاقبت من...
در دوران مدرسه جزو بهترین دانش آموزان بودم . همیشه سعی می کردم بیشترین تلاش را در درس هایم داشته باشم . در دوران دبیرستان همه معلمان و اعضای خانواده ام مطمئن بودند که من در رشته خوبی در دانشگاه قبول می شوم و همیشه در رویاهایم خود را پزشک می دیدم . 
سال آخر دبیرستان یکی از خاله هایم که مجرد بود پیش ما آمد و مدتی نزد ما زندگی می کرد . خاله ام علاقه ای به تحصیل نداشت و بیشتر وقت خود را به صحبت کردن با تلفن با دوستانش سپری می کرد . رفتارهای او کمی روی من تاثیر گذاشته بود و باعث شد من کمی از درس هایم عقب بمانم. 
متاسفانه سال اول رتبه ام 6000 شد و من اصلاً انتخاب رشته نکردم و شروع کردم به خواندن برای سال بعد دوباره رتبه مورد نظر برای رشته مورد علاقه ام را بدست نیاوردم و به همین دلیل برای سال سوم شروع کردم به درس خواندن .
از شروع سال سوم ، خودم را در خانه حبس کردم . اصلاً از اتاقم بیرون نمی آمدم ، اصلاً خرید نمی کردم و می گفتم تا در رشته مورد علاقه ام قبول نشوم هیچ چیز نمی خواهم . 
هرجا مجبور بودم بروم خودم را با عنوان خانم دکتر معرفی می کردم . گاهی اوقات خود را خانم دکتری در حال قدم زدن در راهروی بیمارستان تصور می کردم . خانواده ام مرتب به من امید می دادند که نگران نباش حتماً امسال قبول می شوی . آنها با دلداری شان بیشتر مرا عصبی می کردند.
حدود 3 - 4 ماه پیش زمانی که برای کلاس فوق العاده بیرون رفته بودم طاقتم را از دست دادم و به طرف مغازه ای رفتم 70 هزار تومان همراهم بود و به همان قیمت یک کفش خریدم . بعد از خرید کفش از یک کفش دیگر که 170 هزار تومان بود ، خوشم آمد و هنگام پروی آن ، به صورت پنهانی آن کفش را برداشتم و از مغازه خارج شدم .
در راه مرتب به خودم دلداری می دادم که این دو کفش هیچ کدام به این قیمت ها نمی ارزند و من در واقع پول هر دو کفش را داده ام و بعد آن کفش را بین کفش های دیگرم که پوشیده شده بود پنهان کردم تا خانواده ام متوجه نشوند.
بعد از آن مرتب به مغازه های مختلف می رفتم ، یک وسیله می خریدم و چند وسیله دیگر بر می داشتم ، تا اینکه دو روز قبل در یکی از مغازه ها ، فروشنده به رفتارم مشکوک شده بود و زمانی که قصد خارج شدن از مغازه را داشتم به من اجازه نداد و گفت باید کیفت را بگردم. من که حسابی ترسیده بودم شروع به گریه کردم و آن جنس را از کیفم خارج کردم ولی آنها کوتاه نیامدند و مرا تحویل کلانتری و سپس به مرکز مشاوره نیروی انتظامی ارجاع دادند.
تجزیه و تحلیل، عوامل مؤثر بر بروز مشکل و راهکارها :
ایشان تنها فرزند خانواده ای است که از نظر مالی و اجتماعی در سطح مناسبی قرار دارد . پدر دارای تحصیلات بالا و شغل و درآمد خوبی است . مادر نیز در سطح مناسب فکری قرار دارد.
فرد در دوران کودکی و همچنین در دوران مدرسه مورد توجه زیادی بوده است ، اطرافیان و به خصوص والدین به مرور زمان انتظارات خاصی را در وی ایجاد نمودند که با نرسیدن به این انتظارات دچار بحران روحی گردیده و بدون اینکه بتواند تصمیم صحیحی در مورد آن بگیرد دچار مشکل شده است.
وی در دوران مدرسه جزو بهترین دانش آموزان مدرسه و مورد توجه زیاد معلمان و اعضای خانواده بوده است . در دوران دبیرستان معلمان و اعضای خانواده این انتظار را ایجاد می نمایند که وی حتماً در رشته پزشکی پذیرفته می شود ، در طی این مدت او دچار رؤیا پردازی خاصی نسبت به شغل آینده خود می گردد و در طی سه سال پذیرفته نشدن در دانشگاه دچار احساس شکست و یأس شده که بحران روحی و تنش و اضطراب خاصی را به دنبال داشته است و خود را در خانه حبس کرده و پس از خروج از خانه برای رفع تنش و نگرانی های خود دست به سرقت Stealing زده است.
همه والدین آرزو دارند فرزندانی شاد و موفق تربیت کنند و از همان زمان که کودک متولد می شود اهداف و برنامه های خاصی را جهت رشد و پرورش او در آینده طرح ریزی می کنند. 
آنچه اهمیت دارد این است که والدین نباید خود را مالک فرزندان بدانند . باید به شخصیت آنها احترام بگذارند و آنها را برای آینده تربیت کنند. محدود کردن دایره تربیت و رشد کودکان ظلمی است که ناخواسته به او تحمیل می شود و مانع رشد و بالندگی اش می گردد . گاهی اوقات آرزوهای والدین هیچ تناسبی با استعداد و توان یا حتی تمایل و رغبت فرزندان ندارد و تصویر غیرواقع بینانه و حتی آرزوهای دست نیافتنی را به همراه خواهد داشت. گاهی اوقات این برخوردها ، اعتماد به نفس پایین فرزندان و عدم قبول توانایی های واقعی و از طرف دیگر اعتماد به نفس کاذب و انتظارات بیش از توانایی اصلی را برای فرزندان به ارمغان می آورد. 

ركنا
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز