روایت یک بریتانیایی از پیاده روی اربعین: به راستی که "پیاده روی اربعین" سفر عاشقان است/حسین میراث ماندگاری به جا گذاشته است | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۲۹۰۸۷۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۱۸ آبان ۱۳۹۶
واقعا هیچ جای دیگری در این سیاره نمی توانید چنین جوی را ببینید. آنچه که من می دانم این است که این سفر سه روزه با لحظاتی ناب برای من همراه شد و من متوجه شدم که بدون شک حسین مردی است که هر قلبی را گرم می کند و مردم را به سطح جدیدی از محبت و همدلی می رساند. تقریبا بعد از طی 80 کیلومتر در سه روز با پاهای خسته، و قلبی مملوء از احساسات، چشمهایم به گنبد طلایی حسین افتاد. شادی، غم و اندوه، فروتنی و افتخار همه با هم در من ترکیب شد گویی به بهشت زمین رسیده بودم.
واقعا هیچ جای دیگری در این سیاره نمی توانید چنین جوی را ببینید. آنچه که من می دانم این است که این سفر سه روزه با لحظاتی ناب برای من همراه شد و من متوجه شدم که بدون شک حسین مردی است که هر قلبی را گرم می کند و مردم را به سطح جدیدی از محبت و همدلی می رساند. تقریبا بعد از طی 80 کیلومتر در سه روز با پاهای خسته، و قلبی مملوء از احساسات، چشمهایم به گنبد طلایی حسین افتاد. شادی، غم و اندوه، فروتنی و افتخار همه با هم در من ترکیب شد گویی به بهشت زمین رسیده بودم.
به گزارش روز نو : پیاده روی اربعین به راستی سفر عاشقان است. در طول این سفر گویی در طولانی ترین میز ناهار خوری جهان و یک اقامتگاه بزرگ در میان خشخاش و بیابان های عراق قرار دارید. این ها فقط برخی از توصیف هایی است که به پیاده روی های هیجان انگیز از شهرهای نجف به کربلا نسبت داده شده است که به مناسبت اربعین حسینی  برگزار می شود.

، این سخنان روایت یک فرد بریتانیایی از سفرش به کربلا بوده است که در مجله مسلم وایب پاپ گردید. او در باره سفرش به کربلا این چنین می نویسد: برای این مراسم مسلمانان و غیر مسلمانان در سراسر جهان، برای دیدار زیارتگاه حسین (نوه حضرت محمد و پسر حضرت علی و فاطمه) به عنوان یک شخص مقدس می آیند افرادی که به طور مداوم به پیروان خود یادآوری می کنند تا خودشان را بهتر کرده و سعی در تأثیر مثبت بر جامعه داشته باشند. 

میلیون ها نفر در این روز به کربلا می روند تا در کنار حرم معشوق خود باشند. این زیارت، به طور گسترده ای به عنوان بزرگترین گردهمایی سالیانه صلح آمیز در جهان شناخته شده است، جایی که جمعیت مردم متحد می شوند و  برای مردی عذاداری می کنند که میراثی ماندگار به نام آزادگی از خودش برای بشریت به جا گذاشته است.

 بچه ها با والدین، افراد سالخورده در صندلی های چرخ دار - حتی گاه به گاه معلولان نیز گام برمی دارند، اما گام های گام به گام و تنها با حمایت و پشتیبانی از عصا و آهن برای رسیدن به حسین. مثلا یک بانوی سالخورده از جنوب عراق، او به یک چرخ سوار متوسل شده و از مردم خواسته بود تا او را جابه جا کنند. 



با خروج از شهر مقدس نجف، که در آن پدر امام حسین، علی بن ابو طالب، به خاک سپرده شده است، پس از آن یک سفر سه روزه را آغاز می کنید. در ابتدا، به خصوص به عنوان یک غربی، شما با تمایل به پیاده روی در طول روز، آن هم  در  بیابان های  عراق احساس اضطراب عجیبی خواهید داشت، اما این احساس اضطراب به سرعت با دیدن جمعیت میلیون نفری فروکش می کند.

در سال 2014 اولین سفر من به عراق بود. بمن قول داده بودم که به زیارت گاه امام حسین بروم و مردم را در آن ا ببینم بنابر این تمام وسایل ضروری برای این پیاده روی را برداشتم در حالی که هیچ نیازی به آنها نبود در طول مسیر مردم محلی چادرهایی ایجاد کرده و هر نوع خدماتی به زوار ارائه می دادند.

در این چادر ها حتی غذاهای گرم و عالی ای ارائه می شد، منوی اصلی به طور معمول شامل سوپ، فلافل  ظروف برنج و مقدار زیادی میوه بود. آب در حجمی بی نهایت عرضه می شد و هر دقیقه یک نوشیدنی به نام "چای ابو علی"  که چایی تازه، شیرین و داغ برای حفظ سطح انرژی بالا شما بود ارائه می گردید. علاوه بر این، افرادی وجود دارند که با خلوص نیت پاهای شما را اگر خسته شوید ماساژ می دهند، علاوه بر همه این ها ساختمان هایی وجود دارد  که می توانید استراحت کنید و گوشی خود را شارژ نمایید، 

پس شما چقدر باید بابت  این مهمان نوازی شگفت انگیز پرداخت کنید؟ در این پیاده روی هیچی ارز نیاز نیست زیرا این ها تماما با نهربانی و خلوص نیت ارائه می شود. هر یک از داوطلبان که با آن روبرو می شوند، به زوار بسیار احترام گذاشته و بزرگترین افتخار را کمک به مهمانان حسین می دانند وقتی که شما این را می فهمید، قلب شما ذوب می شود و از ارزش های  صلح و بشر دوستی قدردانی می کنید. در واقع این میراث حسین است.

ازمانی که من در نزدیکی کربلا از خستگی به روی نیمکتی نشتم پیرمرد عراقی به من نزدیک شد و با گویش محلی سعی کرد پاهای من را ماساژ دهد وقتی من به او گفتم که از این کارش خجالت می کشم زیرا او بزرگ تر از من است لبخندی زد و گفت خدمت به زوار حسین برایش نعمتی است، با شنیدن این جملهاز این میزان عشق به حسین مسحور شدم.



فقط چند کیلومتر بعد، نزدیکی نماز ظهر بود که مردی عراقی از من دعوت کرد که برای نماز و ناهار به خانه او بروم و این جا دومین نقطه ای بود که من غرق شگفتی شدم. هنگامی هم که به حرم رسیدم فقط عشق را در چهره زوار دیدم برای من به عنوان یک بریتانیای دیدن چنین صحنه هایی واقعا عجیب بود.

واقعا هیچ جای دیگری در این سیاره نمی توانید چنین جوی را ببینید. آنچه که من می دانم این است که این سفر سه روزه با لحظاتی ناب برای من همراه شد و من متوجه شدم که بدون شک حسین مردی است که هر قلبی را گرم می کند و مردم را به سطح جدیدی از محبت و همدلی می برد. تقریبا بعد از طی 80 کیلومتر در سه روز با پاهای خسته، و قلبی مملوء از  احساسات، چشمهایم به گنبد  طلایی حسین افتاد. شادی، غم و اندوه، فروتنی و افتخار همه با هم در من ترکیب شد گویی به بهشت زمین رسیده بودم.

نو انديش
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز