از او بابت حضور در باشگاه‌هاي بزرگ بوندس‌ليگا و تيم‌هاي ملي آفريقايي يا آمريكايي تعريف مي‌كنند و برخي هم عكس اين نظريه را دارند. عده‌اي او را مربي‌ای مي‌دانند كه تا 5، 6 سال قبل موفق بوده و اين سال‌ها نتوانسته نتايج درست و حسابي بگيرد.
تعداد باخت‌هاي سال‌هاي اخيرش را بيشتر از تعداد بردها عنوان مي‌كنند و شفر را مربي تمام‌شده‌اي مي‌دانند. با اين همه باز هم تأكيد بايد كرد از نظر فني بايد صبر كنيم و نتيجه كارش را ببينيم. قطعاً از بازي با فولاد خوزستان مي‌توان تا حدودي به اين مهم پي برد كه اين مربي چند مرده حلاج است اما آنچه در اين برهه مهم‌تر از هر چيزي به نظر مي‌رسد شكل و شمايل بستن قرارداد با اوست. ما كه در اين مناسبات جايي نداريم و فقط از بيرون براي تيم محبوب‌مان دلسوزي مي‌كنيم ولي آنچه در تيم‌هاي رقيب تهراني و غير تهراني ديده‌ايم همگي در اين سال‌ها با بازيكنان و مربيان خارجي به مشكل خورده‌اند.
مشكل نه از نظر كاري و يا اخلاقي بلكه به دليل نوع بسته شدن قراردادهاي‌شان. باشگاه پرسپوليس كه رقيب همين استقلال خودمان است هنوز به دليل پرونده‌اي كه از ژوزه دارد درگير فيفاست و بايد دنبال تهيه پول هنگفتي براي حل مشكلش باشد.
پرسپوليس و تراكتور و ديگر باشگاه‌ها از جمله خود استقلال بايد آيينه‌اي براي خودشان باشند تا در بستن قرارداد دقت نظر لازم را رعايت كنند. هرچند كه حالا ديگر اين اتفاقات در استقلال انجام شده و بايد به انتظار نتايج كار نشست ولي در مجموع شرايط فوتبال ما به گونه‌اي است كه مثل مارگزيده‌اي شده‌ايم كه از ريسمان سياه و سفيد هم مي‌ترسيم ولي اين فقط براي ما بيرون نشسته‌‌هاست و آنهايي كه در رأس كار هستند ظاهراً نمي‌خواهند از اين همه پرونده و شكايت و شكايت‌كشي به فيفا و اي اف سي درس بگيرند.
اينكه حقوقدان در باشگاه باشد يا نه قطعاً در اين باره اهميت بالايي دارد. بودن فردي كه به اين مسائل آشنايي لازم را دارد مي‌تواند كمك كند تا خيلي از اين اتفاقات رخ ندهد البته به شرطي كه حقوقدان اين كاره باشد. مديران باشگاهي در استقلال و پرسپوليس بايد بخشي از انرژي‌شان را براي صاف كردن بدهي‌هاي انباشته شده خرج خارجي‌هايي كنند كه پيش‌تر در اين دو تيم كار كرده و به هر دليلي رفته‌اند.
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
