بعد از یک ماه ماراتن انتخاب وزیران، بالاخره از کابینه دوازدهم هم رونمایی شد و مردم با وزرای جدید دولت آشنایی پیدا کردند. اگر خوشبینانه به کابینه پیشنهادی رئیسجمهوری نگاه کنیم میتوان گفت ادامه همان چرخ قبلی با چاشنی مضاعف محافظهکاری است و البته در جاهایی هم عقبگرد حاصل شده است؛ برای نمونه انتخاب «جوانترین عضو کابینه» یعنی وزیر پیشنهادی ارتباطات، آذری جهرمی رنگ دیگری بر رخسار دولت پاشید و تفاوتی هم نخواهد کرد، وزیران روحانی در چهار سال آینده بار دیگر مورد حمله و هجمههای تندروها قرار خواهند گرفت. حتی ارزیابی و تبلیغات فراجناحی بودن کابینه نمیتواند عاملی برای فرونشاندن غبار حملات محسوب شود. مسئله اساسی در انتخاب کابینه این است که روحانی این قصد را نداشته که وزاریی با شم سیاسی انتخاب کند. این در حالی است که بالاترین انتقادها از دولت در دور اول ایشان از ناحیه سیاست داخلی بود. به نظر میرسد روحانی با چنین کابینهای، رئیسجمهوری خواهد بود که طعم تنهایی را این بار بیشتر حس خواهد کرد به دلیل اینکه سرخوردگی بدنه اجتماعی از کابینهای به شدت محافظهکار که حامیان واقعی روحانی بود را دلسرد کرد.
به گزارش روز نو :از سوی دیگر، آن انتظاری هم که از نمایندگان مجلس میرفت ادا نشد؛ نه بر مطالبات 24 میلیونی وقعی نهادند و نه رسالت اصلاحطلبی خود را انجام دادند.
چالش دو گانه اصلاحطلبی و اقلیتهای مذهبی در کابینه
از همان ابتدا که لیست کابینه معرفی شد شاهد هیچ هیجانی بین مردم و نخبگان سیاسی نبودیم و کارشناسان سیاسی فضای حاکم بر انتخاب کابینه را فضایی سرد و ملالآور ارزیابی میکردند. صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در تحلیلی در مورد کابینه دوازدهم و فضای حاکم بر آن میگوید: «رئیسجمهوری ظاهرا معذوراتی داشته است. اولین نکتهای که باید در مورد ترکیب کابینه گفت، این است که وزرای اعلامشده هیچکس را شگفتزده نکرد، زیرا بیشتر وزرا همان کسانی است که قرار بود در کابینه بمانند، ابقا شده و افرادی که پیشبینی میشد به کابینه افزوده نخواهند شد، به کابینه دعوت نشدند.»
از سوی دیگر، آنچه کابینه را در معرض انتقادهای فراوان قرار داد، نبود نیروهای برآمده از عمق اردوگاه اصلاحطلبی، نبود اقلیتهای مذهبی و عدم حضور زنان بود. زیباکلام معتقد است: «آنگونه که گفته میشد که باید کابینه اصلاحطلب باشد، اصلاحطلب نشد و در خصوص زنان نیز انتظاراتی که باید تحقق نیافت. با این حال، نمیتوان همه تقصیرها را متوجه رئیسجمهوری دانست، زیرا نیروهای مختلفی در آرایش کابینه دخیل هستند. حتی اگر آقای روحانی علاقهمند بود که چهرهای متعلق به یک اقلیت قومی را وارد کابینه کند، مشخص نبود که تا چه میزان موفق خواهد شد، زیرا همانگونه که مشاهده کردیم، در مراسم تحلیف حتی از
چهره ای مانند مولوی عبدالحمید هم دعوت نشد. در عین حال ذکر محدودیتهای رئیسجمهوری نباید مانع از آن میشد که کابینه به آرای 24میلیون رایدهندگان نزدیک نشود. آقای روحانی وعده داده بود که پیام 24میلیونی در دولت آینده منعکس خواهد شد.»
کفگیر به ته دیگ خورده است
در این میان البته تحلیلهایی که از سوی برخی کارشناسان سیاسی ارائه میشود حامل این مسئله اساسی است که رئیسجمهوری چارهای جز این نداشته و به نوعی یک مسیر طبیعی را پیموده است. سعید حجاریان نظریهپرداز سیاسی اصلاحطلب در این مورد معتقد است: «روحانی نیرویی بهتر از این وزرای پیشنهادی نداشت اگر داشت معرفی میکرد. مسئله این است که کفگیر به ته دیگ خورده است و نه کسی را باقی گذاشتهایم و نه نیرویی تربیت کردهایم.» از سوی دیگر، آنچه در این روزها به جد ذهن سیاسیون و مردم را به خود مشغول کرد و به نوعی بدبینی در عرصه را فراهم کرد، عملکرد پارلماننشینها به خصوص فراکسیون امید بود که برخی از تعبیر «زد و بند» برای آن استفاده کردند. حجاریان در مورد عملکرد فراکسیون امید و رای یک دست به بیشتر وزرای اصولگرا میگوید: «من زیاد دنبال نکردم ولی لابد قولهایی به نمایندگان داده شده است. واقعیت این است که همه با هم کنار آمدهاند؛ مجلس با دولت، فراکسیونها با وزرا، رئیس مجلس با رئیسجمهوری ، بالا با پایین همه با هم کنار آمدهاند.» فارغ از عملکرد نمایندگان پارلمان شخص روحانی هم در نحوه چینش و انتخاب کابینه در سیبل انتقادات قرار گرفته است. صلابت و قاطعیتی که رئیسجمهوری در کارزار انتخابات از خود نشان داد و در ادامه از مطالبات 24 میلیون نفری که به او رای دادند دفاع کرد، این انتظار میرفت که کابینهای را انتخاب میکرد که حداقل رضایت بخش وسیعی از حامیانش را عملی میکرد. حجاریان در مورد این که چرا روحانی چنین ترکیبی را به مجلس معرفی کرد، میگوید: «بضاعت روحانی در مقطع فعلی در همین حد است. چرا که ما از اول انقلاب تا به امروز کادر سازی نکردهایم، اگر کادرسازی میکردیم الان کابینه بهتری داشتیم.»
زیر سایه محافظهکاری
شاید واضحترین تعبیر برای مسیری که حسن روحانی با انتخاب اعضای کابینه دوازدهم پی گرفته چرخش به راست باشد.
روحانی امیدهای بخشی از حامیاناش را به سرخوردگی تبدیل کرد و تمایلی برای برآورده کردن مطالباتی از جمله انتخاب وزیر زن یا اهل سنت در جمع هیات دولت نشان نداد. نام برخی وزیران که کارنامهای پر مناقشه داشتهاند هم در ترکیب کابینه جدید دیده میشود و میانگین سنی هیات دولت نه تنها کاهش پیدا نکرد بلکه از ۵۶ سال به ۵۷ سال رسید. روحانی به دلایل متعدد در انتخاب اعضای کابینه دست بازتری نسبت به دور اول ریاستجمهوریاش داشت؛ نخست به دلیل آن که رای به مراتب بیشتری در انتخابات کسب کرد و حمایت بدنه اجتماعی را به شکل قویتر پشت سر داشت. دوم این که مجلسی همسوتر و هماهنگتر با خواست وی (با همه انتقاداتی که نسبت به آن وارد است) وجود دارد و بنابراین اگر وی از زنان و اهل سنت در کابینهاش استفاده میکرد و چهرههای اصلاحطلب معتبرتری را به همکاری فرامیخواند میتوانست با تایید مجلس همراه شود. او به رغم همه این زمینههای مساعد ترجیح داد چند قدمی به راست بردارد و کسانی را خوشحال کند که در پیروزی انتخاباتیاش نه تنها نقشی نداشتند بلکه برای شکست او از تلاشی فروگذار نکردند. بازگشت روحانی به میانه میدان سیاست در ایران شاید از دید خودش نوعی تدبیر برای ایجاد توازن تلقی شود ولی از دید حامیان اصلاحطلباش نوعی عقبگرد و انحراف از مسیر خواهد بود. حامیانی که برای او در کارزار انتخاباتیاش هورا میکشیدند و روحانی را حتی پیشرو تر از اصلاحطلبان با سابقه معرفی میکردند اکنون در معرض این واقعیت قرار گرفتهاند که کاندیدای مطلوبشان حالا رئیسجمهوری است که سبقه محافظهکاری را نتوانست فرو نهد.
چالش زنان در کابینه
در کنار دوچالش سبغه اصلاحطلب بودن و استفاده از ظرفیت اقلیتهای مذهبی، مسئله زنان را نیز میتوان به این دو چالش افزود. نیمی از رای دهندگان به روحانی، زنان بودند و بسیاری از فعالان حقوق زنان هم برای به ثمرنشستن خواستههایشان به وی رای دادند، اما سهم زنان حذف آنها و اعلام کابینه تماما مردانه بود. اما این خلاء معلول چند علت ساختاری اصلی است که از سالها قبل به صورت مستمر جای خودش را در ساختار سیاسی ایران باز کرده است و به دلیل تنگتر شدن فعالیتهای مدنی فعالان حقوق زنان در ایران توانسته است قدرت بیشتری بگیرد؛ دلیل اول و اصلی، عدم باور سیاستمداران مرد به حضور زنان در پستهای مدیریتی و وزارتی است. این عدم باور، موجب شده است که زمانی که بحث انتخاب میان زنان و مردان شایسته مطرح میشود، سیاستمداران ترجیح میدهند که از مردان استفاده کنند، چرا که ذاتا به شایستگی زنان در سیاست تردید دارند. عامل دیگر عدم ریسک روحانی برای معرفی وزیر زن به دلیل تحت فشار قرار نگرفتن از سوی نمایندگان و همینطور گروههای محافظهکار است.
با این تفاسیر، روحانی به دلیل وجود تحریمهای آمریکا و انتقاداتی که علیه دولتش وجود دارد، فضای پر چالشی را برای چهار سال آینده خواهد داشت و عدم حضور وزیر زن، نبود نیروهای کارآمد اصلاحطلب و فروگذاری مطالبات 24 میلیونی، طی چهار سال آینده با چالشها حتی بعضا بیمهری حامیانش مواجه خواهد بود که باید دید چه تدبیری برای آن خواهد اندیشید.