افراد زیادی هستند که میگویند اسحاق جهانگیری را تا مناظره هفته گذشته نمیشناختند. این افراد حالا نگاهی به مردادماه 92 میاندازند و میگویند «حالا متوجه میشویم که چرا روحانی کابینهاش را در روز کاری خود اعلام کرد.» فیاض زاهد استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید رفاقت دیرینهای با جهانگیری دارد، اما با این حال از نوع رفتار انتخاباتی جهانگیری غافلگیر شده است. زاهد در گفت و گوی خود با همدلی میگوید باید روزهایی را به یاد آورد که وزرای دولت از مدیریت یک مدرسه وزیر شده بودند تا بشود کابینهای با حضور ژنرالهایی مانند جهانگیری، ظریف، زنگنه، قاضیزادههاشمی و حجتی را درک کرد. این استاد دانشگاه همچنین در این گفتوگو تحلیلی از آرایش سیاسی انتخابات پیشرو به دست میدهد که در ادامه میخوانید.
با گذشت کمتر از دو هفته از شروع تبلیغات نامزدهای انتخاباتی در صدا و سیما، آقای جهانگیری توانسته نگاه افکار عمومی را به خود جلب کند. شما حضور ایشان در کنار آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
نقشه و طرحی که در جریان اصلاحطلب پیشبینی شده بود این بود که جهانگیری باید در کنار روحانی حضور داشته باشد تا به وسیله اشرافی که بر اطلاعات، ارقام، ساختار مدیریت اجرایی کشور و تحلیل کارنامه دولت دارد با تهاجم غیرمسئولانه بعضی کاندیداها مقابله کند. آقای جهانگیری نه تنها توانست این نقش را ایفا کند بلکه فراتر از این نقش ظاهر شد. من با اینکه سالها با آقای جهانگیری رفاقت دارم و در جلسات مختلف خدمت ایشان بودم در برابر رفتار انتخاباتی جهانگیری غافلگیر شدم. ایشان در قامت یک نامزد ریاست جمهوری بود. جهانگیری نشان داد اگر شرایط کشور در همین وضعیت و چارچوب باقی بماند، جریان اصلاحطلب در چهار سال آینده نامزدی بسیار جدی، قدرتمند اثرگذار، اهل پژوهش ارائه خواهد کرد. به نظرم جهانگیری نشان داد یک سر و گردن از دیگر چهرههایی که جریان اصلاحطلب میتواند ارائه کند بالاتر است. تنها نگرانی من این است که آقای جهانگیری آنقدر خوب بدرخشد که نزد مخاطبان این تردید به وجود بیاید که اساسا چرا جهانگیری نباید نامزد اصلی جریان اصلاحطلب شود؟ استراتژیستهای کمپینهای انتخاباتی هم باید به این مسئله فکر کنند تا این مسئله در مناظرههای بعدی مرتفع شود. از طرفی دیگر هم یکی از مشکلاتی که ما در ساختارهای کشور داشتیم این بود که معمولا آدمهای ضعیف دور و بر خودشان افراد برجسته قرار نمیدادند. اما آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور نشان دادند از چه درایت و ظرفیتی برخوردار است که معاون اول او در جای خودش یک رئیس جمهور است. وقتی شما آقای جهانگیری را کنار افرادی مثل ظریف، زنگنه، حجتی یا قاضیزاده هاشمی میگذارید متوجه میشوید در کابینه آقای روحانی شخصیتهای تراز اول زیادی وجود دارد. این ژنرالها واقعا فقط میتوانند با رئیس جمهوری مثل حسن روحانی کار کنند و این خودش نمایانگر ظرفیت و توانایی شخصیت روحانی است که باید برای همین به او تبریک گفت. اگر مردان کابینه آقای روحانی را با اعضای کابینه احمدینژاد مقایسه کنید تازه متوجه این حرف جهانگیری میشوید که «چه ظلمی بر منابع و مردم این کشور وارد شد.» افرادی که نه میتوانستند انگلیسی صحبت کنند، آداب لباس پوشیدن را نمیدانستند و مدیر مدرسه بودند و وزیر شدند. اعضای کابینه دولت گذشته بدون طی کردن سلسله مراتب به راس دستگاه اجرایی رسیدند و متاسفانه مشاهده کردیم که کشور چه فرصتهایی را از دست داد و در بسیاری از زمینهها عقبگرد کرد.
گفتید نگرانیتان از درخشش بیشتر از حد آقای جهانگیری است. اما از مناظره اول میشد فهمید یک هماهنگی بین آقای روحانی و جهانگیری وجود دارد. همانقدر که آقای روحانی تدافعی عمل میکرد، آقای جهانگیری هم نقش تهاجمی داشت. این نقشها را میشود از لحظهای فهمید که آقای قالیباف قصد حمله به آقای روحانی را داشت و ادعا کرد آقای روحانی وعده داده است 4میلیون شغل ایجاد میکند. آیا شما به تقسیم وظایف صورت گرفته اعتقاد دارید؟ در واقع ممکن است در مناظره فردا یا هفته آینده نقش این دو نفر تغییر کند؟
حتما اینطور بود که شما گفتید. اما ما نمیتوانیم سناریویی را که در تیم استراتژیک خودمان میبینیم به مخاطب هم القا کنیم. مهم نیست که شما چه میگویید بلکه مهم این است که چه حرفی از شما شنیده میشود. ما اصلی در رسانه داریم که میگوید گفتن مهم نیست، شنیدن مهم است. فکر میکنم در مناظره بعدی که قرار است حول محور سیاست باشد، آقای روحانی فرصت این را دارد که ممیزات و ویژگیهای برجسته خودش را نشان دهد و همانطور مثل چهار سال قبل شود که او با جملاتی کارساز رقبای خود را از صحنه خارج کرد و رئیس جمهور شد. من فکر میکنم این مشکل در مناظرههای بعدی حل خواهد شد.
آرایش سیاسی انتخابات به این صورت دیده میشود که هر کدام از نامزدهای دو جبهه منتقد و موافق دستاوردهای دولت نقش مشترکی ایفا میکنند. به این معنا که نقشی که آقای جهانگیری به عنوان نامزد پوششی یا نامزد سایه ایفا میکند را آقای قالیباف در اردوگاه اصولگرایان ایفا میکند. مخصوصا اینکه دیروز جبهه پایداری و دو روز پیش جامعه مدرسین از آقای رئیسی حمایت کردند. شما موافق هستید که قالیباف هم نامزد سایه است؟
به نظر من آقای قالیباف پیشبینی میکرد که جریان راست افراطی حامی احمدینژاد در این انتخابات رنگ عوض کرده و به جای عذرخواهی از مردم به خاطر سابقه بد خود و حمایتهای غلطتر خود پشت سر رئیسی قرار میگیرد. به نظرم آقای قالیباف حمایت تندروها از آقای رئیسی را میدانست. او در مناظره اول هم انتحاری عمل کرد تا به تندروها این پیام را بدهد که به جای حمایت از یک چهره بیاثر و خنثی، از او حمایت کنند. او میخواست بگوید اگر میخواهید روحانی را بزنید این کار از دست من ساخته است. به همین خاطر میخواست مدل احمدینژاد را پیاده کند. اما قالیباف با احمدینژاد تفاوت دارد. نه وجهه، نه گذشته و نه درجات مختلف نظامی قالیباف با احمدینژاد جور در نمیآید. اگر احمدینژاد از پابرهنهها مایه میگذاشت سر و وضعش تا حدی به آنچه میگفت شباهت داشت. نمیشود آقای قالیباف یک شبه تصمیم بگیرد که «زاپاتا»ی پا برهنهها شود. این بیشتر به کمدی شبیه است. من فکر میکنم حالا که آقای قالیباف از به دست آوردن حمایت تندروها ناامید شده، چون آقای قالیباف خودش را از نظر سابقه مسئولیت و قدرت مدیریت اجرایی از آقای رئیسی بالاتر میداند، او برای نشان دادن حرف خودش در صحنه باقی خواهد ماند و انتخابات را ترک نمیکند. این بازی آقای قالیباف در این انتخابات ریاست جمهوری است و هرچه جلوتر برویم دعوا و تعارض بین کمپین قالیباف و رئیسی بیشتر خواهد شد و اتحاد و نزدیکی مقدس جهانگیری و روحانی بیشتر خواهد شد. لذا فکر میکنم مجددا زمان علیه جریان راست در حرکت است.
یعنی نه رئیسی به نفع قالیباف کنار میرود و نه قالیباف به نفع رئیسی؟
من فکر میکنم قوه عاقلهای در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که علاقه ندارد انتخابات ایران بین رئیسی و روحانی دوقطبی شود. چون اگر انتخابات دوقطبی شود آقای رئیسی 5 تا 10درصدی را که به آن امید دارد هم از دست میدهد. به همین خاطر سه قطب ایجاد میشود تا حساسیتها برای مشارکت بالا کاهش پیدا کند و درصد مشخصی در انتخابات حضور پیدا کنند که انتخاب رئیس جمهور بعدی با رای فاصلهدار و مطلق نباشد.
با توجه به اینکه دغدغه اصولگرایان این است که انتخابات را به دور دوم بکشانند، حضور آقای میرسلیم که مثل آقای رئیسی در مناظرات سکوت میکند و وارد جدال نمیشود چه معنایی دارد؟ آیا به این معناست که اصولگرایان میخواهند با حضور توام با سکوت آقای میرسلیم ریزشی در پایگاه روحانی داشته باشند تا انتخابات به دور دوم برود؟
آقای میرسلیم در تابلوی انتخابات نقش خطوط در سایه را دارد و نقش تعیینکننده ندارد. آقای میرسلیم بازیگر همان نقشی است که آقای هاشمیطبا در این سو آن را ایفا میکند. این دو نفر مهمانهای کمپینهای انتخاباتی هستند و به هیچ وجه نباید این دو را چهرههایی جدی تلقی کرد.
شما معتقد نیستید که آقای هاشمیطبا توانسته با بحثهای علمیاش به سود آقای روحانی بازی کند؟
باید منصفانه بگویم که آقای هاشمیطبا یکی از کلاسیکترین و آکادمیکترین بحثها را در انتخابات مطرح میکنند. اما میدانیم که گرایش افکار عمومی به این صورت است که وقتی جایی را مورد هدف خودش قرار میدهد معمولا توجه چندانی به خطوط سایه و حاشیه ندارد. مشخص بود که در این انتخابات روحانی و رئیسی چهرههای اصلی هستند و دیگر صداها شنیده نمیشود. آقای جهانگیری هم اگر صدایش شنیده شد به این خاطر بود که به ستاره رقابتهای انتخاباتی تبدیل شد.