شمس لنگرودی/ شاعر نوشت:در حال حاضر مشکلِ من یا شما یا ایکس و ایگرگ نیست، مساله این است که مسائل موجود خیلی بزرگتر از چیزیهایی است که ما فکرش را میکنیم، واقعیت این است که جهان به شکل منجلابی در آمده است که جزایری درونش قرار دارد که در آن بعضی جزایر آلودهتر هستند و یک جایی انگار تمام پرندگان را میکشند و در جای دیگر کمتر است، الان فضاحت دامنگیر تمام جهان است شبیه پیش از جنگ جهانی اول و دوم و بلکه شایدبدتر، بدتر به این دلیل که این رسانههای مجازی که به نظر من خیلی هم مجازی نیستد همه جهان را به هم پیوند میدهند و به نظر من آلودگیها بیشتر در آن موج میزند و ایران هم جدای از بقیه دنیا نیست حالا چرا این مقدمه را نوشتم ؟
ما در درجه اول باید ببینیم کدام مهره شطرنج هستیم و کدام مهره را حرکت بدهیم که همه جهان که یک راه نجاتی برایش پیدا شود، من بیشتر به زندگی اعتقاد دارم یک شبکه خارجی که زندگینامه مرا پخش میکرد و در یک کتابفروشی گفتوگویی با من کرده بود پرسید که شما یک مدت مارکسیست بودید اما بعدها این افکار را کنار گذاشتید اما کارهایتان همیشه سیاسی بوده است فرقش در چیست؟
من هم گفتم من در آن برهه برای ایدئولوژی میجنگیدم و برای نجات بشر تحت پوشش و احترام به یک ایدئولوژی، اما الان در واقع در شان بشر نمیبینم اینهمه ستمی که به آن روا میشود و این حق کسی نیست که بیاید حق من و تو را بخورد آقای مائو زمانی میگفت: « حقیقت از لوله تفنگ بیرون میآید »
آیا به این خاطر باید حق من و تو را بخورند؟ حتی در آن گفتگو گفته بودم که آقای احمدینژاد حق ندارد دیگری را آزار بدهد و بازداشت کند به این دلیل که قدرت در دستش است به هرحال آن طرف مقابل هم ایرانی است و او میتواند یک نظری داشته باشد و تو هم نظر خودت را داشته باشی. در مورد من و برای من این است که بیشتر از اینکه مسائل سیاسی باشد انسانی است من از حوزه انسانی است که به زوایا نگاه میکنم، من بیشترین آسیب روانی که دیدم در واقع از این سبوعیت داعشی هاست وقتی به یک عده کورد حمله کردند که نه سر پیاز هستند و نه ته پیاز! بعد دردناکترین مساله برای من این است که اینها دیگر ربطی به ایدئولوژی ندارد وقتی کُردها دانشکده فنی را گرفتند و آزاد کردند در استخر آنجا که یک پدیده مدرن است گور دسته جمعی زنان را کشف میکنند ببینید اینها هیچ ربطی به ایدئولوژی ندارد این به گور سپردن مدرنیسم بدست سنت است! و اینکه چطور داعش به خودش اجازه میدهد دختران و زنان بسیاری را از خانواده جدا کنند و ببرند برای برده گی اینها چطور خودشان را آدم میبینند؟ باور کنید هیچ حیوانی این کار رانمیکند حیوانات فقط در هنگام گرسنگی حیوان دیگر را میخورد چطور یک عده میتوانند تحت نام یک ایدئولوژی چنین رفتاری بکنند؟ درد من در واقع درد انسانیت است درد ایدئولوژی نیست، اگر من در حوزههای مختلف کار میکنم دلیلش این است که درد زیادی دارم گیلکها میگویند: «پر درد پر گو ست» من کار به دیگران ندارم شاید افتخار آنها این است که سالی یک کتاب منتشر میکنند آنها مشغول خودشان هستند و من هم به همین ترتیب، باور کنید داعش روز به روز با وجنات مختلف در حال گسترش است در میان ما.
در ایران هم بعضیها سوار موج میشوند و اصلاحطلب نیستند و میبینند که مثلا این موج موجِ زیبایی ست و بسیاری از مردم و روشنفکران اصلاحطلبی را دوست دارند و تبدیل به فرصتطلبان اصلاحطلب میشوند من مدافع اصلاحطلبی هستم نه اصلاحطلبان نکته مهم این است که من راهبردهای اصلاحطلبی را میدانم و در این زاویه برنامهریزی میکنم.